میثم تمار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: میثم تمار.
پرسش: میثم به چه معناست؟ آیا میثم تمار ایرانی بود؟ او چه سرگذشتی داشت؟
پاسخ: «میثم» در لغت عرب به فردی گفته میشود که بر هرچه گذر میکند، آن را میشکند و از بین میبرد؛ اما شاید معنای آن در لغات دیگر این نباشد.
میثم بن یحیای تمار از بردگان ایرانی بود که توسط امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ خریداری و آزاد شد و به شغل خرمافروشی مشغول شد. او از شیعیان مخلص امام علی ـ علیهالسلام ـ بود که در راه آن حضرت نیز به شهادت رسید.
«میثم بن یحیای تمار»، از بزرگان
شیعه و از افرادی است که در راه
تشیع خود و
محبت امام علی ـ علیهالسلام ـ در اواخر سال ۶۰ هجری به شهادت رسید.
او از بردگان زنی از قبیلۀ بنیاسد بود که حضرت علی ـ علیهالسلام ـ او را خریده و آزاد کرد و سپس یکی از یاران مخلص امام علی ـ علیهالسلام ـ و بعد از ایشان از اصحاب
امام حسن علیهالسلام و
امام حسین علیهالسلام شد. کتابی حدیثی نیز به میثم نسبت داده شده است.
خاندان میثم نیز از بزرگان شیعه شدند؛ بهطوریکه ابن ندیم، فهرستنگار و کتابشناس معروف، علی بن اسماعیل بن میثم تمار را نخستین کسی میداند که در مسئله
امامت، رسالهای نوشت و نام دو تکنگاره از وی را به نامهای «
الامامة» و «
الاستحقاق» نیز به میان میآورد.
برده بودن میثم اشاره به این دارد که وی از مردم
عجم بوده،
و بعید نیست که وی ایرانی باشد.
شیخ مفید در این باره میفرماید: «امام علی ـ علیهالسلام ـ آنگاه که میثم را خریده و آزاد کرد از نام او پرسید، گفت: نام من سالم است. حضرت به او فرمودند: اینگونه از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به یاد دارم که فرموده بود: نام قبلی تو که در عجم داشتهای، میثم بود؟ گفت: این چنین است و خدا و رسولش و شما ای امیرمؤمنان راست میگویید. امام فرمودند: به همان
اسم قبلی بازگرد! پس دوباره نامش میثم شد.
میثم در لغت عرب از «وثم» گرفته شده است که به معنای شکستن و خرد کردن است.
و میثم به کسی گفته میشود که بر هرچه گذر میکند، آن را میشکند و از بین میبرد.
اما مشخص نیست که معنای غیر عربی میثم نیز همین باشد.
امام علی علیهالسلام آیندۀ میثم را از سالها قبل به او گوشزد کرده بودند.
در روایت آمده است که روزی امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ به او فرمود: همانا تو پس از من گرفتار شده و به دار آویخته خواهی شد و چون سومین روز (به دار کشیدنت) شود، از سوراخهای بینی و دهانت خون جاری شود که ریشت را رنگین نماید، پس چشم به راه آن خضاب (و رنگین شدن) باش! بدان که تو بر در خانه «عمرو بن حریث» به دار آویخته خواهی شد، و تو دهمین نفری هستی که در آنجا به دار آویخته شده و چوب تو (که بر آن به دارت زنند) کوتاهتر از آنان است.
برو تا آن درخت خرمایی را که بر تنه آن به صلیب کشیده میشوی،نشانت دهم؛
امام علیهالسلام (او را آورده و) محل به دار کشیدن او را نشانش داد، و میثم تا زنده بود به پای آن درخت میآمد و
نماز میخواند و میگفت: چه فرخنده درختی هستی، من برای تو آفریده شدهام، و تو به خاطر من رشد کردهای!
میثم در همان سالی که او را کشتند حج بهجا آورد، و (در مدینه) به خانه امسلمه، همسر گرامی
پیامبر صلیاللهعلیهوآله رفت. امسلمه به او گفت: تو کیستی؟ گفت: من میثم هستم. گفت: به خدا سوگند چه بسیار رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تو را یاد میکرد، و سفارش تو را به علی ـ علیهالسلام ـ میفرمود.
چون میثم از
مدینه به کوفه بازگشت، عبیداللَّه بن زیاد که والی کوفه شده بود، دستور داد او را گرفته و به نزدش آوردند، به
عبیدالله گفتند: این مرد از نیکوکارترین مردمان (و نزدیکترین آنان) در نزد
علی علیهالسلام بود، گفت: وای بر شما این مرد عجمی (چنین بود)؟
گفته شد: آری! عبیداللَّه به او گفت: خدای تو کجاست؟ میثم گفت: در کمین هر ستمکاری است و تو یکی از آن ستمکاران هستی، پسر زیاد گفت: تو ای عجمی!
به این جرأت رسیدهای که هرچه خواهی بگویی! آقایت (علی بن ابیطالب) گفته که من با تو چه خواهم کرد؟!
میثم گفت: به من خبر داده که تو مرا (زنده) بر دار میکشی! و من میدانم بر چوب کدام درخت و در کجا و چگونه به شهادت میرسم.
عبیدالله امر کرد تا دو دست و دو پای وی را قطع کردند؛ اما او با همین وضعیت بر بالای چوبه دار مشغول به بیان فضائل أمیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ بود، گویا خطیبی است که بر روی چوبهها
سخن میگوید. عبیدالله دستور داد تا
زبان او را بیرون آوردند و بریدند، سپس شکمش را دریدند تا آنکه به شهادت رسید.
چنین بود که میثم همانطور که
حضرت علی علیهالسلام پیشبینی کرده بود، به شهادت رسید و شهادت او ده روز قبل از آمدن امام حسین ـ علیهالسلام ـ به عراق بود.
پایگاه اسلام کوئست.