فدک از منظر اهل سنت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کتاب الشافی، سید مرتضی علم الهدی، کتاب المغنی، قاضی عبدالجبار، فدک، حضرت علی علیهالسلام.
پرسش: آیا در کتاب شافی نوشته سید مرتضی علم الهدی این حدیث از
حضرت علی علیهالسلام در مورد فدک هست که میفرماید:« بهراستی من شرم میکنم که چیزی را برگردانم که ابوبکر و عمر منع کردهاند.» لطفاً در مورد فدک با استفاده از منابع اهل تسنن کامل توضیح دهید.
پاسخ: در جلد چهارم کتاب الشافی، صفحه ۷۶، روایتی نقل شده است که امام علی ـ علیهالسلام ـ درباره برگرداندن فدک فرمود: «من شرم دارم چیزی را که
ابوبکر و
عمر منع کردهاند برگردانم». در این صفحات بهگونهای این
روایت آمده است که خواننده گمان میکند ذکر این روایت از فرمایشات سید مرتضی است؛ اما باید بدانیم که کتاب
الشافی در رد اقوال قاضی عبدالجبار در "المغنی"، نگاشته شده است. پس بهطور حتم، ذکر این روایت، از اقوال قاضی عبدالجبار است. مرحوم سید مرتضی در جلد چهارم کتاب الشافی و در صفحه ۱۰۴، بهطور مختصر به همین روایتی که در صفحه ۷۶ نقل شده است جواب میدهد. از طریقه جواب دادن وی بهخوبی و به صراحت فهمیده میشود که این روایت را در صفحه ۷۶، از کتاب "المغنی" عبدالجبار نقل کرده است.
مطالب مفصل درباره فدک را در سؤال ۳۴۲۵ (سایت:۴۲۱۴) بیابید.
اما چیزی که اینجا باید مورد بررسی قرار گیرد، نسبتی است که به سید مرتضی، علم الهدی داده شده است. سید مرتضی معروف به علم الهدی از بزرگترین
علماء و
دانشمندان و متکلمان امامیه است. یکی از اموری که مرحوم سید مرتضی به آن اهتمام میورزید، پاسخگویی به مسائل و شبهات اعتقادی بود.
قاضی عبدالجبار معتزلی یکی از علمای بزرگ معتزلی
اهل سنت، کتابی مینویسد به نام "
المغنی". در این کتاب با تلاش بسیار، سعی در محکوم کردن اقوال امامیه دارد.
سید مرتضی در مقابل وی کتاب "
الشافی فی الامامة" را نوشت که بهخوبی توانست، اوهام و خیالات قاضی عبدالجبار را رد کند. شخصی دیگر از اهل سنت به نام ابوالحسن بصری، بر "
الشافی" سید مرتضی نقضی نگاشت.
سید مرتضی به یکی از شاگردان بزرگوارش به نام "سلار بن عبدالعزیز" صاحب کتاب
مراسم، دستور نگارش کتابی را میدهد که در آن به سؤالات ابوالحسن البصری جواب دهد. سلار در رد ابیالحسن کتابی مینویسد به نام "
الرد علی ابی الحسن البصری فی نقضه کتاب الشافی فی الامامة".
مرحوم محمدجواد مغنیه در توضیحی درباره کتاب
الشافی مینویسد: (با همه خوبیها و خصوصیات منحصر به فرد این کتاب) متأسفانه منابع این
کتاب بهخوبی استخراج و چاپ نشده است. ابواب این کتاب احیاناً به ترتیب نیامده است. این کتاب با همه بزرگیاش که نزدیک به هزار صفحه است، اگر "
بسم الله" اول و
دعا آخر آن نبود، حتی اول و آخر آن مشخص نمیشد. کلام عبدالجبار با کلام شریف مرتضی به نحوی ادماج و ترکیب شده است که گویا کلام یک نفر است، یا گویا لباسی است که با یک نوع نخ بافته شده است».
همانطور که از تصریحات مرحوم مغنیه فهمیده میشود، در این کتاب اقوال قاضی عبدالجبار و رد سید مرتضی به هم آمیخته است؛ بهطوریکه احیاناً تشیخص کلام سید از قاضی مشکل میشود.
در جلد چهارم از کتاب
الشافی، صفحه ۷۶، روایتی نقل شده است که
امام علی علیهالسلام درباره برگرداندن
فدک فرمود: «من شرم دارم چیزی را که ابوبکر و عمر منع کردهاند، برگردانم». طوری در این صفحات این روایت آمده است که خواننده گمان میکند ذکر این
روایت از فرمایشات سید مرتضی است؛ اما همانطور که گذشت، کتاب
الشافی در رد اقوال قاضی عبدالجبار در "
المغنی"، نگاشته شده است. پس بهطور حتم، ذکر این روایت از اقوال قاضی عبدالجبار است.
قرائن و دلایل این ادعا چند امر است که به آن اشاره میشود:
مبنا و دفاعیات سید مرتضی بهعنوان یکی از متکلمان و علمای امامیه در موضوع فدک در همین کتاب و دیگر کتب او بهخوبی آمده است و جای هیچ شکی نیست که ذکر این روایت از وی نیست و چهبسا درصدد رد آن بوده است.
چینش این کتاب بهطوری است که بهخوبی نمیتوان بین کلام سید و قاضی در برخی از مقاطع آن، فرق گذاشت و همین مطلب موجب اشتباه شده است.
جالب این است که این روایت در هیچ کتاب حدیثی
شیعه و در مجموع کتابهای حدیثی اهل سنت وجود ندارد. این مطلب ساختگی بودن آن را بهخوبی نشان می دهد؛ پس اگر چیزی وجود داشت، حتماً در کتابهای اهل سنت، (اگرچه بهعنوان یک
حدیث ضعیف) میآمد. البته، مشابه این حدیث در کتب اهل سنت به خلیفه دوم "عمر" نسبت داده شده است.
مرحوم سید مرتضی در جلد ۴ کتاب الشافی و در صفحه ۱۰۴، بهطور مختصر به همین روایتی که در صفحه ۷۶ نقل شده است جواب میدهد. از طریقه جواب دادن وی بهخوبی و بهصراحت فهمیده میشود که این روایت را در صفحه ۷۶، از کتاب "المغنی" عبدالجبار نقل کرده است. وی میگوید: اما در پاسخ به آنچه ذکر کرد، در عدم پرداختن
امیر المؤمنین علیهالسلام به فدک و ترک آن، در زمانی که به
خلافت رسید، میگوییم: ایشان در آن زمان در
تقیه شدید بود (بهطوریکه اگر این مطلب را اظهار میکرد، حتماً مورد قبول مردم واقع نمیشد).
با همه این قرائن و شواهد بهخوبی میتوان فهمید که ایشان در آوردن این شبه روایت قصدی جز انکار آن نداشته است و بر فرض پذیرش این روایت، به وجود اسباب و شرایط تقیه در زمان حضرت
علی علیهالسلام اشاره کرده و به رد دلالت این روایت پرداخته است.
پایگاه اسلام کوئست.