• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فاطمه بنت الحسین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: فاطمه بنت الحسین علیه‌السلام، فضایل، زندگی، ازدواج، فرزندان، قرائت خطبه.
پرسش: در مورد فاطمه بنت الحسین ـ علیه‌السلام ـ که می‌گویند پس از شهادت پدرش خطبه‌ای هم خوانده است، توضیح دهید؟
پاسخ: در جریان حادثه کربلا امام حسین ـ علیه‌السلام ـ همراه هفتاد و دو تن از یاران فداکارشان به شهادت رسیدند. اما زنان و فرزندان و خواهران و بستگان آن حضرت که در جریان این حادثه زنده ماندند، به‌خاطر نقش و رسالت مهمی که بر دوش آنان گذاشته شده بود، می‌بایست پیام مهم قیام و اهداف و فداکاری آن حضرت و اصحابشان را به گوش مسلمانان و نسل‌های بعد برسانند.
یکی از این افراد فاطمه دختر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ است که در این راستا نقش ویژه‌ای داشته است. در کوفه خطبه‌ای پرشور ایراد کرده است و دراین خطبه یزید و یزیدیان را رسوا نموده است. ما در مورد این بانوی گرامی ابتدا به گوشه‌ای از فضایلش اشاره می‌کنیم؛ سپس مطالبی را در مورد زندگی ایشان، ازدواج و فرزندانشان بیان کرده و در پایان به خطبه‌ای که ایشان در کوفه خوانده اشاره خواهیم کرد.





۱.۱ - روایتی از ریاحین الشریعه

در «ریاحین الشریعه» آمده است: «فاطمه در سن از خواهرش سکینه بزرگ‌تر و در فضل و جلالت و شرافت از وی برتر است؛ زیراکه این مکرمه از آن خانم‌های سه‌گانه معظمه‌ای است که وسایط تبلیغ را داشته و...

۱.۲ - روایتی از ابوالجارود

ابوالجارود می‌گوید: من از امام باقر ـ علیه‌السلام ـ شنیدم که می‌فرمود: روز عاشور ا که وقت شهادت حضرت سید‌الشهدا ـ علیه‌السلام ـ فرارسید، در آن وقت پدرم (امام زین‌العابدین علیه‌السلام) به‌شدت مریض بود، حضرت امام حسین ـ علیه‌السلام ـ دختر خود فاطمه را طلبید و کتابی سربسته به او سپرد و وصیت ظاهره و باطنه به او نمود و آن کتاب را فاطمه به پدرم علی بن الحسین ـ علیه‌السلام ـ سپرد. آن کتاب فعلاً نزد ماست. ابی‌الجارود از محتوای کتاب پرسید. حضرت فرمود: به خدا قسم! آنچه محل احتیاج فرزند آدم است، از روزی که خداوند متعال آدمی را آفرید تا هنگامی که دنیا فانی شود... »
[۱] محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.



«فاطمه دختر امام حسین ـ علیه‌السلام ـ به جمال زیبا و کمالِ تقوا و بلوغ فضایل و محاسن اخلاق نظیری نداشت و از کمال حسن او را «حورالعین» می‌گفتند.»
[۲] محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۴.
این بانوی گرامی یکی از روات (راویان حدیث) بوده است.
[۳] محمد بن جریر طبری، الرسل و الملوک، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ج ۴، ص ۳۵۵.


۲.۱ - روایتی از طبرسی

در این زمینه «طبرسی» می‌نویسد: «حسین بن علی بن حسین اخبار زیادی را روایت کرده؛ من جمله از پدرش علی بن حسین و برادرش ابی‌جعفر و عمه‌اش فاطمه بنت الحسین علیها‌السلام.»


«ازدواج اول ایشان با حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی ـ علیه‌السلام ـ است»
[۵] محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۲.


۳.۱ - فرزندان فاطمه از حسن مثنی

فرزندان ایشان از حسن مثنی سه پسر و دو دختر بود به نام‌های «عبدالله (عبدالله محض)»، «ابراهیم (ابراهیم عُمر)»، «حسن (حسن مثلث)»، «زینب» و «ام‌کلثوم».
[۶] محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۳.



«زوج دوم او عبدالله بن عمر بن عثمان بن عفان بود.

۴.۱ - فرزند فاطمه از عثمان بن عفان

«محمد دیباج» از وی متولد شد که به دست منصور به قتل رسید.»
[۷] محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۴.



سپس بن قین از او خواستگاری کرد؛ اما فاطمه بنت الحسین ـ علیه‌السلام ـ از قبول این امر سر باز زد.
در منابع تاریخی آمده است که عبدالرحمن بر این امر اصرار داشت. «سر انجام عبدالرحمن بعد از امتناع فاطمه او را تهدید کرد. سپس فاطمه از عبدالرحمن شکایت کرد.»فاطمه نامه‌ای به یزید بن عبدالملک نوشت و از عبدالرحمن شکایت کرد. یزید عبدالرحمن را از امارت مدینه برداشت و اموال او را نیز مصادره کرد.
[۱۱] محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۴.



این بانوی بزرگوار در حادثه کربلا حضور داشته و سپس به همراه اسرا به کوفه آورده شد. در این شهر خطبه‌ای خوانده است که: « این خطبه را طبرسی در احتجاج از زید بن موسی بن جعفر از پدرش از آباء گرامی‌اش روایت کرده است.»
[۱۲] محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۵.



همچنین سید بن طاوس این خطبه را در کتاب «لهوف» ذکر کرده است. قسمت‌هایی از این خطبه را نقل می‌کنیم:
«سپاس خدای را به شماره ریگ‌ها و سنگ‌ها... شریکی برای او نیست و محمد بنده و فرستاده خداست و گواهی می‌دهم که فرزندان او را در کنار فرات سر بریدند، بی‌آنکه خونی از آنان طلبکار باشند... دیروز جماعتی که به زبان مسلمان و در دل کافر بودند. فرزند پیغمبرت را در سرزمین کربلا کشتند. هلاکت بر آنان باد... ای اهل کوفه! ای اهل مکر و خدعه! خداوند ما را به شما مبتلا ساخت و شما را به‌وسیله ما امتحان و آزمایش نمود، خداوند شما را به کیفر کارهای خود معذب خواهد نمود... »
[۱۳] سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۷۸، ج ۵، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۵.
«مردم با صدای بلند گریستند و گفتند: ای دختر پاکان و پاکیزگان! دل‌ها و سینه‌های ما را آتش زدی و جگر‌های ما را به آتش حزن و اندوه سوزاندی، دیگر بس کن؛ پس فاطمه ـ علیهاالسلام ـ ساکت شد».
[۱۴] سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۷۸، ج ۵، ص ۱۸۵.

در مورد فاطمه بنت الحسین ـ علیه‌السلام ـ روایت شده که: «در شام مردی از اهل شام به‌سوی او نگریست و به یزید گفت: ای امیرالمؤمنین! این کنیز را به من ببخش! فاطمه به عمه‌اش زینب ـ سلام‌الله‌علیها ـ گفت: عمه جان! یتیم شدم و اینک می‌خواهند مرا به کنیزی ببرند. زینب ـ علیها‌السلام ـ فرمود: نه این فاسق نمی‌تواند چنین کار انجام دهد. مرد شامی از یزید پرسید: این کنیز کیست؟ یزید گفت: فاطمه دختر حسین ـ علیه‌السلام ـ و آن هم زینب دختر علی بن ابی‌طالب ـ علیه‌السلام ـ است. مرد شامی گفت: ای یزید! خدا تو را لعنت کند، به خدا قسم من گمان می‌کردم آنان اسیران رومی هستند؛ یزید گفت: به خدا قسم! تو را به آنان ملحق می‌کنم؛ سپس دستور داد، آن مرد را کشتند.»
[۱۵] سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۷۸، ج ۵، ص ۱۷۹ ـ ۲۲۰.



۱. محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۱ و ۲۸۲.
۲. محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۴.
۳. محمد بن جریر طبری، الرسل و الملوک، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ج ۴، ص ۳۵۵.
۴. طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم‌السلام، چاپ ۱، سال ۱۴۱۷، ج ۱، ص ۴۹۵.    
۵. محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۲.
۶. محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۳.
۷. محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۴.
۸. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ اول، سال ۱۴۰۸، ج ۹، ص ۲۵۶.    
۹. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ چهارم، ج ۳، ص ۸۴.    
۱۰. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ اول، سال ۱۴۰۸، ج ۹، ص ۲۱۳.    
۱۱. محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۴.
۱۲. محلاتی، ذبیح‌الله، ریاحین الشریعه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج ۳، ص ۲۸۵.
۱۳. سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۷۸، ج ۵، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۵.
۱۴. سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۷۸، ج ۵، ص ۱۸۵.
۱۵. سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عقیقی بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۷۸، ج ۵، ص ۱۷۹ ـ ۲۲۰.



سایت اندیشه قم    






جعبه ابزار