غیبت فرد ناشناس و مسئولان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: غیبت، آفات زبان، کنترل زبان.
پرسش: اگر از کسی بدگویی کنیم که مخاطب او را نمیشناسد و بعداً او را خواهد شناخت، آیا چنین عملی منجر به غیبت میشود یا خیر؟ در مورد مسائل سیاسی که افراد مشخص و سران مملکتی مورد نظر هستند و روزنامهها و ... مینویسند و در برخی محافل، نقلقولهایی میشود، چه حکمی دارد، آیا غیبت هست یا خیر؟
پاسخ: غیبت افراد
مؤمن و بالغ و عاقل حرام است و غیبت
کفار حربی که برای نابودی یا ضربه زدن به
اسلام و
مسلمین کمر بستهاند، هیچ اشکالی ندارد؛ چون آنها محترم نیستند و بیشک غیبت کسانی که مخاطب، آنها را نمیشناسد و به صورت کلی گفته میشود مثلاً در فلان شهر یک نفر دزدی میکند یا در فلانجا کسی
خیانت کرده، اینها حرام نیست؛ ولی اگر غیبت کسی را بکند که احتمال قوی میدهد مخاطب او را میشناسد یا در آینده خواهد
شناخت یا خصوصیات را طوری بیان کند که فرد مورد نظر را معرفی کند، اینجا هم غیبت صدق میکند و حرام است.
اگر پشت سر سران مملکتی حرفی زده میشود که واقعیتی ندارد یا بیدلیل است و یا شایعه است، از موارد غیبت حساب میشود و
حرام است؛ ولی اگر انتقاد کسی، از مسئولان به دلیل عملکرد غلط آنان و خطای آنان است، این حرام نیست و امر به معروف و نهی از منکر حساب میشود.
اگر غیبت از مسئولان و دستاندرکاران قانون و
قضا و امثال آن برای دادخواهی باشد و اظهار قانونگریزی او و دستاندازی به
بیتالمال و امثال آن باشد، با ارائه دلایل قانعکننده و قانونپسند اشکالی ندارد؛ البته این سخن به معنای ترور
شخصیت و هجوم به همه شخصیت و آبروی اشخاص نیست؛ بلکه همان اندازه که ما را به مقصد میرساند، کافی است.
توجه به این نکته خالی از فایده نیست که ما غالباً بدون دلیل و از روی گمان و دلایل شخصی و گاهی نامربوط همه مسئولان را مورد نکوهش قرار میدهیم و هر چه دلمان میخواهد در مورد آنان میگوییم که مسلماً این کار یا غیبت به حساب میآید یا تهمت که لازم است از آن پرهیز کرد.
روزنامهها و مجلات اگر از روی
انصاف و بیغرضی حرفی بزنند و شئون اخلاقی را در نقد و بیان سخنان دیگران رعایت کنند، از دایره
تهمت و
غیبت به دور هستند؛ ولی ثابت شده که برخی از آنها
تعصب خوبی و گروهی خود را به رعایت انصاف ترجیح میدهند و با
تحریف سخنان و
تفسیر منفی یا مثبت کارها میکوشند حرف خود را به کرسی بنشانند که این رفتار خارج از محدوده
اخلاق اسلامی بوده و جزو رذایل اخلاقی (مثل تهمت، غیبت،
توهین و ...) به شمار خواهد رفت.
در تعریف غیبت، به چند دیدگاه اشاره میکنیم:
صحاح اللغة میگوید: «غیبت آن است که انسان پشت سر کسی که
عیب و عملش پوشیده است سخنی بگوید که اگر به گوش او برسد، ناراحت میشود».
مرحوم
شیخ انصاری از بعضی از بزرگان نقل کرده است که
اجماع و اخبار
معصومین (علیهمالسلام) دلالت دارد بر اینکه حقیقت غیبت آن است که از دیگری (در پشت سرش) چیزی بگویی که اگر بشنود ناراحت میشود.
این مضمون در حدیثی از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بیان شده است. رسول خدا (صلیاللهعليهوآلهوسلم) روزی فرمود: «آیا میدانید غیبت چیست»؟ اصحاب عرض کردند: خدای تعالی و رسول او داناترند. حضرت فرمود: «غیبت آن است که یاد کنی برادر
مؤمن خود را به چیزی که باعث کراهت خاطر او باشد».
غیبت مؤمن به دلیل چهارگانه یعنی
قرآن،
روایات،
عقل و
اجماع علما، حرام است.
«
وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً اَ یُحِبُّ اَحَدُکُمْ اَنْ یَاْکُلَ لَحْمَ اَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ»؛ «هیچیک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که
گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ به یقین همه شما از این امر
کراهت دارید».
درباره غیبت
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: «
الغیبة حرامٌ علی کلّ مسلمٍ و انّها لتاکلُ الحسنات کما تاکلُ النار الحطَبَ؛ غیبت بر هر مسلمانی حرام است و
حسنات را از میان میبرد؛ همانگونه که
آتش هیزم را میسوزاند و نابود میکند».
تا به حال هیچ کسی از
علما بر جواز غیبت
فتوا نداده است و همه
علما آن را حرام میدانند و عقلای
عالم هم غیبت را مذمت کرده و میگویند: همانطوری که راضی نیستی کسی غیبت تو را بکند، تو هم غیبت دیگری را مکن.
غیبت افراد
مؤمن و بالغ و عاقل حرام است و غیبت
کفار حربی که برای نابودی یا ضربه زدن به
اسلام و مسلمین کمر بستهاند، هیچ اشکالی ندارد؛ چون آنها محترم نیستند و بیشک غیبت کسانی که مخاطب، آنها را نمیشناسد و به صورت کلی گفته میشود مثلاً در فلان شهر یک نفر دزدی میکند یا در فلانجا کسی خیانت کرده، اینها حرام نیست؛ ولی اگر
غیبت کسی را بکند که احتمال قوی میدهد مخاطب او را میشناسد یا در آینده خواهد شناخت یا خصوصیات را طوری بیان کند که فرد مورد نظر را معرفی کند، اینجا هم غیبت صدق میکند و حرام است.
غیبت کردن استثنائاتی دارد که عبارتاند از:
اگر شخص مظلوم افشاگری نکند کسی به داد او نمیرسد، و
حق او پایمال میشود و در این مورد میتوان بعضی از شکایتها یا انتقادهایی که در مجلات یا روزنامهها میشود وارد کرد؛ مثلاً معلمی یا مسئولی برای
دفاع از حق خود در روزنامه حرفی مینویسد که قصدش استیفای حق خود است و قصد تخریبگری ندارد؛ لذا این مورد غیبت نیست.
یعنی جایی که اگر
انسان افشاگری نکند فرد یا افراد گنهکار دست از کارشان نمیکشند، در اینجا مصلحت
امر به معروف و
نهی از منکر بر مفسده غیبت غلبه میکند. در این مورد میتوان اعتراض بعضی از بزرگان علیه عملکرد بعضی از مسئولان را در روزنامهها و مجلات گنجاند و از موارد امر به معروف تلقی کرد که حرام نیست.
در مورد بدعتگزاران و توطئهگران و کسانی که ضد مصالح
مسلمانان نقشه میکشند، که غیبت اینها حرام نیست.
در آنجا که کسی میخواهد مثلاً با دیگری وصلت کند یا شرکتی تشکیل دهد یا مسافرت نماید و از انسان درباره شخص مورد نظرش سؤال میکند، در اینجا افشای
عیب غیبت نیست و
گناه ندارد.
هنگام شهادت دادن در دادگاه به نفع مظلوم، غیبت شمرده نمیشود.
غیبت افراد
فاسق و کسانی که علناً گناه مرتکب میشوند و حیایی ندارند، جایز است.
نتیجه اینکه با این مواردی که ذکر شد
تکلیف انتقادهایی که در روزنامه میشود، روشن میگردد؛ یعنی اگر پشت سر سران مملکتی حرفی زده میشود که واقعیتی ندارد یا بیدلیل است و یا شایعه است، از موارد غیبت حساب میشود و حرام است؛ ولی اگر
انتقاد کسی، از مسئولین به دلیل عملکرد غلط آنان و خطای آنان است، این حرام نیست و امر به معروف و نهی از منکر حساب میشود.
اگر غیبت از مسئولین و دستاندرکاران قانون و
قضا و امثال آن برای دادخواهی باشد و اظهار قانونگریزی او و دستاندازی به
بیتالمال و امثال آن باشد، با ارائه دلایل قانعکننده و قانونپسند اشکالی ندارد؛ البته این سخن به معنای ترور
شخصیت و هجوم به همه شخصیت و آبروی اشخاص نیست؛ بلکه همان اندازه که ما را به مقصد میرساند، کافی است.
توجه به این نکته خالی از فایده نیست که ما غالباً بدون دلیل و از روی گمان و دلایل شخصی و گاهی نامربوط همه مسئولان را مورد نکوهش قرار میدهیم و هر چه دلمان میخواهد در مورد آنان میگوییم که مسلماً این کار یا غیبت به حساب میآید یا
تهمت که لازم است از آن پرهیز کرد.
روزنامهها و مجلات اگر از روی انصاف و بیغرضی حرفی بزنند و شئون اخلاقی را در نقد و بیان سخنان دیگران رعایت کنند، از دایره تهمت و غیبت به دور هستند؛ ولی ثابت شده که برخی از آنها تعصب خوبی و گروهی خود را به رعایت انصاف ترجیح میدهند و با تحریف سخنان و
تفسیر منفی یا مثبت کارها میکوشند حرف خود را به کرسی بنشانند که این رفتار خارج از محدوده
اخلاق اسلامی بوده و جزو
رذایل اخلاقی (مثل تهمت، غیبت،
توهین و...) به شمار خواهد رفت.
۱. محمدرضا مهدویکنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ش.
۲. احمد مجتهد تهرانی، رساله محرم و نامحرم و گناهان کبیره، مؤسسه در راه حق، ۱۳۶۸ش.
۳. معراج السعاده، ملااحمد نراقی، قم، هجرت.
۴. گناهان کبیره، شهید دستغیب شیرازی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «غیبت فرد ناشناس و مسئولان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۱۹.