تعصب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: غیرت تعصب،
عصبیت،
حمیت.
پرسش: آیا تعصب همیشه ناپسند است؟ اگر چنین است دلیلش چیست!
پاسخ: تعصب و
غیرت در دین و علاقه به بستگان و کمک و
تعاون نسبت به آنها در جایی که حمایت از
ظلم نباشد، از تعصبات مذموم نیست. عصبیتی که مورد نکوهش است؛ این است که کسی به سبب تعصب، بستگان و آشنایان خود را از نیکانی که با او نسبتی ندارند، بهتر بداند، ولی اگر کسی بستگان خود را دوست داشته و نسبت به آن تعصب داشته باشد، این عصبیت مذموم نیست. گفتنی است که تعصب غالباً در همان معنای مذموم به کار رفته که مورد نکوهش است.
«تعصب» و «عصبیت» در اصل از ریشه «عصب» به معنای رگها و پیهایی است که مفاصل را به هم ارتباط میدهد.
سپس هرگونه ارتباط و به هم پیوستگی را تعصب و عصبیت نامیدهاند.
تعصب و غیرت در دین و علاقه به بستگان و
کمک و تعاون نسبت به آنها در جایی که حمایت از ظلم نباشد، از تعصبات مذموم نیست. عصبیتی که مورد نکوهش است؛ این است که کسی به سبب تعصب، بستگان و آشنایان خود را (حتی با ویژگیهای منفی) از نیکانی که با او نسبتی ندارند، بهتر بداند، ولی اگر کسی بستگان خود را دوست داشته و نسبت به آن تعصب داشته باشد، این عصبیت مذموم نیست. گفتنی است که تعصب غالباً در همان معنای مذموم به کار رفته که مورد نکوهش است.
«تعصب» و «عصبیت» یکی از موضوعات اخلاقی است. در اصل از ریشه «عصب» به معنای رگها و پیهایی است که مفاصل را به هم ارتباط میدهد. سپس هرگونه ارتباط و به هم پیوستگی را تعصب و عصبیت نامیدهاند.
امام خمینی در شرح چهل حدیث میفرمایید: «عصبیت یکی از اخلاق باطنه نفسانی است که آثارش
دفاع و حمایت کردن از خویشان و مطلق متعلقان است، چه تعلق دینی و مذهبی و مسلکی، یا تعلق وطنی و
آب و خاکی، یا غیر آن... و این از اخلاق فاسده و ملکات رذیلهای است که منشا بسیاری از مفاسد اخلاقی و اعمالی گردد، و خود آن فی نفسه مذموم است. گرچه برای حق باشد. یا امر دینی باشد و منظور
اظهار حق نباشد، بلکه منظور غلبه خود یا هم مسلک خود یا بستگان خود باشد. اما اظهار حق و ترویج حقیقت و اثبات مطالب حقه و حمایت برای آن یا عصبیت نیست، یا عصبیت مذمومه نیست».
گفتنی است که تعصب غالباً در همان معنای مذموم به کار رفته که مورد نکوهش است.
در بررسی آیات
قرآن گوشهای از ادعاهای بیدلیل جمعی از
یهود و
نصارا را میبینیم که نتیجهاش انحصارطلبی و سپس تعصب است. قرآن کریم میفرماید: وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْءٍ وَ قالَتِ النَّصاری لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ؛
یهود گفتند:
مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند، و مسیحیان نیز گفتند: یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)؛ در حالیکه هر دو دسته،
کتاب آسمانی را میخوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند).»
این آیه شریفه سرچشمه اصلی تعصب را،
جهل و نادانی معرّفی کرده است؛ زیرا افراد نادان همواره در محیط زندگی خود محصورند و غیر آنرا قبول ندارند، به آیینی که از کودکی با آن آشنا شدهاند هر چند خرافی و بیاساس باشد سخت دل میبندند و غیر آنرا
منکر میشوند.
در روایات نیز از تعصب به عنوان یک صفت مذموم، شدیداً نکوهش شده است؛ که در این فرصت به بیان چند نمونه اکتفا میکنیم.
امام صادق (علیهالسّلام) از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند: «عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مَنْ کَانَ فِی قَلْبِهِ حَبَّةٌ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ عَصَبِیَّةٍ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ مَعَ اَعْرَابِ الْجَاهِلِیَّةِ؛
هر کس در دلش ذرهای تعصب باشد
خداوند او را
روز قیامت با اعراب جاهلی مبعوث میکند.»
«عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) قَالَ: مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الْاِیمَانِ مِنْ عُنُقِهِ»؛
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: کسی که تعصب داشته باشند یا برایش تعصب به خرج دهند (در صورتی که به آن تعصب راضی باشد) رشته
ایمان را از گردن خویش باز کرده است؛ یعنی از دایره ایمان بیرون میرود. اما کسی که دیگری برای او تعصب به خرج دهد؛ چرا از دایره ایمان خارج میشود، شاید به جهت رضایت داشتن او به تعصب آن فرد باشد که با او در جزا شریک است. چنانکه در حدیث آمده است؛ کسی که به کار قومیراضی باشد از آنها به شمار میآید: «وَ قَالَ (علیهالسّلام) الرَّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدَّاخِلِ فِیهِ مَعَهُمْ وَ عَلَی کُلِّ دَاخِلٍ فِی بَاطِلٍ اِثْمَانِ اِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَ اِثْمُ (الرِّضَا) الرِّضَی بِه».
امام علی (علیهالسّلام) بارها روی مسئله تعصب تکیه کرده و مردم را از تعصبات جاهلیت بر حذر داشته و میفرماید: «اَمَّا اِبْلِیسُ فَتَعَصَّبَ عَلَی آدَمَ لِاَصْلِهِ وَ طَعَنَ عَلَیْهِ فِی خِلْقَتِهِ فَقَالَ اَنَا نَارِیٌّ وَ اَنْتَ طِینِی؛
ابلیس به خاطر ریشه خود که از
آتش بود بر آدم تعصّب ورزید، و او را نسبت به خلقتش سرزنش کرد، و گفت: من از آتشم و تو از خاکی.»
آن حضرت در
خطبه قاصعه که آنرا در شهر کوفه (
کوفه شهری عشایری و قبلهای بود؛ بین قبایل و عشایر تعصبهای عشایری تحریک شده و تعصبهای جاهلیت و عشایری در زمان علی بروز پیدا کرده بود؛ از این جهت
امام علی (علیهالسّلام) خطبه قاصعه را در مذمت عصبیت ایراد کرده است.) برای برحذر داشتن مردم از تعصبات قومی و قبیلهای ایراد کرده بود، به آنها میگوید ریشه این تعصبها از
شیطان است؛ چرا که اولین کسی که تعصب به خرج داده شیطان بود که گفت من از آتش هستم و آدم از خاک است و من زیر بار
سجده بر او نمیروم.
بنابر این از نگاه امام علی (علیهالسّلام) ریشه تمام تعصبات نابجا از شیطان است: «پس آتش عصبیت و کینههای جاهلیت را که در دلهایتان پنهان است خاموش کنید؛ چرا که این
کبر و خودخواهی در فرد
مسلمان از خاطره انگیزیهای شیطان و ایجاد نخوتها و فسادها و وسوسههای او است».
«وَ اَمَّا الْاَغْنِیَاءُ مِنْ مُتْرَفَةِ الْاُمَمِ فَتَعَصَّبُوا لِآثَارِ مَوَاقِعِ النِّعَمِ فَقالُوا نَحْنُ اَکْثَرُ اَمْوالًا وَ اَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِین؛
اما ثروتمندان ناز پرورده امتها، به نعمتهای فراوان خود تعصب به خرج دادند، و گفتند: اموال و اولادمان از همه افزونتر است، و ما را عذابی نخواهد بود».
شایان توجه است که تعصب و غیرت در دین و علاقه به قوم و قبیله و کمک و تعاون نسبت به آنها در جایی که حمایت از
ظلم نباشد، از تعصبات مذموم نیست. چنانکه
امام سجاد (علیهالسّلام) در باره پرسش از عصبیت میفرماید «سُئِلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیهالسّلام) عَنِ الْعَصَبِیَّةِ فَقَالَ الْعَصَبِیَّةُ الَّتِی یَاْثَمُ عَلَیْهَا صَاحِبُهَا اَنْ یَرَی الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَیْراً مِنْ خِیَارِ قَوْمٍ آخَرِینَ وَ لَیْسَ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ اَنْ یُحِبُّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَکِنْ مِنَ الْعَصَبِیَّةِ اَنْ یُعِینَ قَوْمَهُ عَلَی الظُّلْم؛
عصبیتی که صاحبش به سبب آن گنهکار است؛ این است که کسی به سبب آن افراد بدکار از قوم خود را از نیکان قوم دیگر بهتر بداند، ولی تنها دوست داشتن بستگان به معنای عصبیت نیست، بلکه کمک کردن به بستگان برای
ظلم و
ستم به دیگران از جمله عصبیت است.»
بنابر این، دین اسلام مسئله غیرت و تعصب را (چه در اندیشه و چه در رفتار) باطل معرفی نکرده، بلکه اصل آنرا حفظ نموده است؛ زیرا
غیرت ریشه در فطرت انسانی دارد و اسلام هم دین فطرت است. البته در جزئیات تعصب دخالت کرده و فرموده آنقدر از غیرت و تعصب که مطابق با فطرت است حق بوده، ولی شاخ و برگی که اقوام به آن دادهاند باطل است.
امام صادق فرمود: از آثار و نتایج تعصب، کتمان حقایق است.
کسی که تعصب دارد، مانند این است که درِ
عقل و
فکر خود را ببندد و دید خود را نسبت به افراد یا کارها عوض کند و واقع و
حقیقت را آن طور که هست، نتواند ببیند، مانند کسی که عینک سیاه بر چشمان خود زده و هر چه را می بیند، سیاه است. این انسان نمیتواند سفیدیها را ببیند.
برای دوری ازاین بیماری باید
خودخواهی را که منشأ آن است، از خود بیرون کنید و حالت
تواضع و
فروتنی در خود ایجاد نمایید وخود را از دیگران برتر نپندارید. کسی بر دیگری برتری ندارد، مگر به
تقوا و
پاکی نفس «گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شما است.»
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، نرم افزار پرس وجو.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تعصب»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۲۷.