عوامل نمازگریزی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نمازگریزی، نماززدگی.
پرسش: علل و عوامل نمازگریزی در جامعه امروز ما چیست؟
پاسخ: علل و عوامل نمازگریزی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: عوامل درونی و عوامل بیرونی و محیطی که این مورد خود موارد بسیاری را دربر میگیرد: کمتوجهی یا بیتوجهی خانوادهها، نوع نگرش والدین نسبت به
دین و مسئله نماز، برخوردهای نادرست
والدین و مربیان،
تهاجم فرهنگی،
دوستی و
معاشرت، برداشتهای نادرست و استفاده ابزاری از دین، و پاسخگو نبودن به نیازها و پرسشهای نسل جوان.
به طور کلی عوامل نمازگریزی را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
مهمترین عامل درونی نمازگریزی، آسیبپذیری سنین نوجوانی و جوانی است.این مقطع سنی، مقطع حساس و بحرانی برای جوانان و نوجوانان است. مسائل و بحرانهای بلوغ از یکسو،
شک و تردیدهای مذهبی از سوی دیگر، نا پختگی و بیتجربگی و گرایش سریع به الگوهای غیر واقعی که اهل نماز نیستند، زمینههایی است که در خود فرد وجود دارد و باعث میشود که
جوانان و
نوجوانان علاقه چندانی به نماز نداشته باشند. وقتی در نوجوانی و جوانی اهل نماز نبودند، معمولاً در بزرگسالی نیز علاقه به نماز ندارند.
این عوامل نیز بسیار گوناگون است؛ اما مهمترین آنها، عبارتاند از:
از مهمترین عوامل نمازگریزی میتوان به کمتوجهی و بلکه بیتوجهی برخی خانوادهها به
تربیت دینی فرزندانشان اشاره کرد. چهبسا پدران و مادرانی که همّ و غم آنها کسب تجربهها و رسیدگی به نیازهای مادی فرزندان است؛ اما از تربیت دینی و آموزش نماز به آنها غافلاند. این مسئله باعث میشود که فرزندان وقتی بزرگ شدند، علاقهای به
نماز نداشته باشند.
اینجاست که
انسان به یاد سخن
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میافتد که فرمود: «وای بر فرزندان
آخرالزمان از شیوه ناپسند پدرانشان، عرض شد یا رسولالله: پدران مشرکشان؟ فرمود: خیر؛ بلکه پدران مسلمانی که چیزی از فرایض اسلامی و معارف دینی را به فرزندانشان نمیآموزند».
برخی
خانواده نهتنها به تربیت دینی فرزندانشان اهمیتی نمیدهند خود نیز نگرش مثبت نسبت به دین ندارند و اهل نماز نیستند و همین مسئله باعث شده که فرزندانشان نیز
علاقه به نماز نداشته باشند.
نوجوانان و جوانان به دلیل برخورداری از ویژگیهای این مقطع سنی، یعنی ناپختگی، مشکلات
بلوغ و نداشتن شناخت کافی نسبت به مسائل دینی، به طور طبیعی امکان اینکه گاه نمازشان ترک شود یا اول وقت نخوانند وجود دارد، در چنین شرایطی بسیاری از خانوادهها و دستاندرکاران تربیت دینی اقدام به واکنشهای تند و افراطی میکنند یا در دوران کودکی، فرزندانشان را بیش از حد به
خواندن نماز وادار میسازند، همه این نوع برخوردهای منفی باعث میشود که جوانان و نوجوانان از
نماز و دیگر مظاهر دینی دلسرد شده و برای همیشه از نمازگریزان باشند.
یکی دیگر از عوامل زمینهساز نمازگریزی، تأثیرپذیری افراد جامعه ـ به ویژه جوانان و نوجوانان ـ از پدیدههای تهاجم فرهنگی است. دشمنان، با فرهنگ ضد دینی در تلاشاند تا جامعه ما را از همه فضایل انسانی تهی نموده و جوانان ما را به موجودات
فاسد و مطیع و غافل از
یاد خدا و معنویت تبدیل کنند که تا حدودی در این امر موفق بوده و توانستهاند عدهای را به فساد و
فحشا و دوری از نماز و یاد خدا بکشانند.
محورهای اصلی و اهداف بلندمدت
تهاجم فرهنگی ایجاد تردید و شبهه در مبانی دینی و اعتقادی، ناکارآمد جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی، ایجاد ذهنیت و بدبینی نسبت به کانونهای دینی و مذهبی و بازداری جوانان و نوجوانان از شرکت در مراسم عبادی،
نماز جمعه و
جماعت و ... میباشد.
یکی دیگر از علل نمازگریزی،
دوستی و معاشرت نوجوان با افراد نااهل است که به مرور زمان از آنها پیروی کرده و نسبت به مسائل مذهبی بیاعتنا میشوند.
نظام آموزش و پرورش نقش اساسی در فرهنگسازی دینی جامعه دارد.اگر بناست
فرهنگ نماز در جامعه حاکم شود، باید مواد آموزش دینی و اخلاقی در مقاطع مختلف تحصیلی، محتوای واقعی نماز را به جوانان و نوجوانان بیاموزد و از سوی دیگر، مربیان پرورشی نیز وظیفه دارند که با حضور فعال، عاشقانه و صمیمی خویش در نماز مدارس، همانند تلاش محبتآمیز والدین برای اقامه نماز در ایجاد علاقه و
عادت نماز در گسترش فرهنگ نماز یاری رسانند؛ اما متاسفانه برخی مربیان پرورشی هیچگونه رغبت و انگیزهای برای این مهم ندارند. آیا از مربیان و معلمان انتظار
اعمال و رفتار مذهبی و اینکه در نماز جماعت شرکت کنند تا سرمشق و الگویی برای دانشآموزان باشند، نمیرود؟ بهراستی نقطهضعف یادشده ناشی از تفکیک آموزش از پرورش ـ به ویژه پرورش فرهنگ نماز ـ است؛ ازاینرو افرادی که از این نهاد وارد جامعه میشوند، ممکن است افراد نمازگریز و بیعلاقه به مسائل مذهبی باشند.
البته این نکته قابل یادآوری است که در چند سال اخیر مسئولان و دستاندرکاران نظام آموزش و پرورش تلاشهای ستودنی و قابل
تقدیر در زمینه فرهنگسازی نماز در مدارس داشته و دارند، که امیدواریم در آینده به نتایج مطلوب رسیده و بتواند از پدیده نمازگریزی در جامعه پیشگیری کنند.
عامل آسیبزای دیگر، برداشتهای سُست و ناصحیح و عرضه نادرست محتوای دین است. برداشتها و تفسیرهای نادرست از
دین از چند جهت قابل تصور است. برداشت نادرست بیشتر از سوی کسانی مطرح میشود که بدون داشتن تخصص در دین، در
تفسیر و
تبلیغ دین دخالت میکنند و در نتیجه در مورد نماز معتقدند که پاک بودن دل کافی است یا میگویند چرا نماز بخوانیم، مگر
خدا به نماز ما احتیاج دارد؟! این نوع برداشت از دین، به عبارت صحیحتر این کجروی، اگر مغرضانه نباشد، باعث میشود که هم خود نمازگریز بار بیایند و هم دیگران را به نمازگریزی دعوت نمایند.
با توجه به اینکه نوجوانی و پرسشگری همزاد هماند، در این دوره، نوجوانان میخواهند به رمز و راز هر موضوعی پی برند؛ ازاینرو سؤالاتی در مورد مسائل مذهبی، خدا،
قیامت،
فلسفه نماز و ... برای آنها به صورت جدی مطرح میشود. اگر پاسخ مناسب برای پرسشهای خود نیابند و
حکمت نماز و
عبادات به صورت منطقی و قابل قبول برای آنها بازگو نشود، دست از نماز و دیگر مراسم مذهبی برمیدارند.
۱. صادقزاده قمصری، علیرضا و همکاران، تربیت اسلامی ویژه آسیبشناسی تربیت دینی، ش ۶، نشر تربیت اسلامی، ۱۳۸۰ ش.
۲. سادئی، علی، آسیبشناسی و آسیبپذیری دینی و مذهبی نسل نو (تربیت دینی کودکان و نوجوانان)، ص۸۷.
۳. احمدی، سیداحمد، روانشناسی نوجوانان و جوانان، مشعل، ۱۳۷۳ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عوامل نمازگریزی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۸/۱۲.