• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علی بن احمد الدقاق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: علی بن احمد الدقاق، فضل بن سلیمان.
پرسش: شخصیت "علی بن احمد الدقاق" و "فضل بن سلیمان" که در سلسله اسناد روایات شیخ صدوق قرار دارند را از دیدگاه رجالی تبیین کنید؟
پاسخ: روایتی که بیان شده است در سه کتاب از کتاب‌های مرحوم صدوق، یعنی کتاب عیون الاخبار، کتاب توحید و کتاب امالی با همین سند آمده است. در میان مشایخ شیخ صدوق تنها یک نفر ملقب به الدقاق است که سه عنوان موجود در روایات را می‌توان تعبیری دیگر از نام او دانست: أ. علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق؛ ب. علی بن احمد بن موسی؛ ج. علی بن احمد بن موسی الدقاق. با توجه به بحث‌ها و قرائنی که در پاسخ تفصیلی می‌آید و نظر برخی از عالمان (مانند علامه مجلسی و آیت الله خویی) این سه عنوان یک شخصیت هستند.

فهرست مندرجات

۱ - متن روایت
۲ - وجود روایت در کتاب‌های شیخ صدوق
       ۲.۱ - کتاب امالی
       ۲.۲ - کتاب عیون اخبار الرضا
       ۲.۳ - کتاب توحید
۳ - علی بن احمد در روایات فوق
۴ - علی بن احمد
       ۴.۱ - اساتید شیخ صدوق
       ۴.۲ - مشایخ شیخ صدوق
              ۴.۲.۱ - اول
              ۴.۲.۲ - دوم
              ۴.۲.۳ - سوم
       ۴.۳ - بررسی شخصیت‌های فوق از دیدگاه ابوالقاسم خویی
              ۴.۳.۱ - أ. علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق
              ۴.۳.۲ - ب. علی بن احمد بن موسی
              ۴.۳.۳ - ج. علی بن احمد بن موسی الدقاق
       ۴.۴ - نتیجه بررسی‌های فوق
۵ - دلایل و شواهد اتحاد این سه عنوان
       ۵.۱ - اتحاد روایات
              ۵.۱.۱ - اول
              ۵.۱.۲ - دوم
              ۵.۱.۳ - سوم
       ۵.۲ - شیخ صدوق و طلب رحمت برای استادش
       ۵.۳ - درستی دیدگاه آیت الله خویی در اتحاد این سه عنوان
       ۵.۴ - دیدگاه علامه مجلسی
۶ - توصیف علی بن احمد بن موسی الدقاق
۷ - وثاقت علی بن احمد بن موسی الدقاق
۸ - فضل بن سلیمان
۹ - پانویس
۱۰ - منبع


در روایتی از امام رضا علیه‌السلام ـ که شیخ صدوق از استادش علی بن احمد بن محمد بن دقاق در باب صفات ذات در شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج ۲، ص ۱۰۹، ح ۱۰، آورده است که «لم یزل خدا عالما قادرا حیا و ...» است و هرکس به فعلی بودن این صفات برای خدا قائل شود، شیعه نیست.
حدثنا علی بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق‌ رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن أبی عبد الله الکوفی عن محمد بن إسماعیل البرمکی قال حدثنا الفضل بن سلیمان الکوفی عن الحسین بن خالد قال سمعت الرضا ـ علیه‌السلام ـ یقول لم یزل الله تعالى عالما قادرا حیا قدیما سمیعا بصیرا فقلت له یا ابن رسول الله إن قوما یقولون لم یزل الله عالما بعلم و قادرا بقدرة و حیا بحیاة و قدیما بقدم و سمیعا بسمع و بصیرا ببصره فقال ـ علیه‌السلام ـ من قال ذلک و دان به فقد اتخذ مع الله آلهة أخرى و لیس من ولایتنا على شی‌ء ثم قال ـ علیه‌السلام ـ لم یزل الله ـ عزوجل ـ علیما قادرا حیا قدیما سمیعا بصیرا لذاته تعالى عما یقولون المشرکون و المشبهون علوا کبیرا. (عیون ‌أخبار الرضا (ع)، ج ۲، ص ۱۰۹.)


روایتی که بیان شده است در سه کتاب از کتاب‌های مرحوم صدوق با همین سند آمده است.

۲.۱ - کتاب امالی

در کتاب امالی، مجلس چهل و هفتم، حدیث پنجم با این سلسله سند که: «حدثنا علی بن أحمد بن موسی (رض) قال حدثنا محمد بن أبی عبدالله الکوفی عن محمد بن إسماعیل البرمکی قال حدثنا الفضل بن سلیمان الکوفی عن الحسین بن خالد قال سمعت الرضا علی بن موسی ـ علیه‌السلام ـ یقول: الحدیث.»

۲.۲ - کتاب عیون اخبار الرضا

در کتاب عیون اخبار الرضا ـ علیه‌السلام ـ همین روایت را با این سلسله سند می‌آورد: «حدثنا علی بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن أبی عبد الله الکوفی عن محمد بن إسماعیل البرمکی قال حدثنا الفضل بن سلیمان الکوفی عن الحسین بن خالد قال سمعت الرضا ـ علیه‌السلام ـ یقول‌: الحدیث

۲.۳ - کتاب توحید

و بالاخره در کتاب توحید، مرحوم شیخ صدوق همین روایت را با این سلسله سند می‌آورد: «حدثنا علی بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق رحمه الله قال حدثنا محمد بن أبی عبدالله الکوفی عن محمد بن إسماعیل البرمکی قال حدثنا الفضل بن سلیمان الکوفی عن الحسین بن خالد قال سمعت الرضا علی بن موسی ـ علیه‌السلام ـ یقول: الحدیث.»


همان‌طور که مشاهده می‌شود، نفر اول که شیخ صدوق از وی نقل می‌کند، در کتاب‌های توحید و عیون اخبار الرضا علیه‌السلام، یکی از اساتید مرحوم صدوق به نام علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق است. نفر اول همین روایت در کتاب امالی، شخصی به نام علی بن احمد بن موسی است.


علی بن احمد کیست؟

۴.۱ - اساتید شیخ صدوق

در سلسله اساتید مرحوم صدوق از همه بیشتر با دو علی بن احمد برخورد می‌کنیم؛ اول علی بن احمد بن عبدالله بن احمد برقی که به سبب راوی و مروی عنه، قابل تشخیص است. دوم علی بن احمد است که لقب الدقاق را همراه دارد.

۴.۲ - مشایخ شیخ صدوق

در میان مشایخ شیخ صدوق، تنها یک نفر ملقب به الدقاق است که در روایات مختلف و در کتاب‌های مختلف شیخ صدوق احیاناً با اسم‌های به ظاهر متفاوت آمده است.

۴.۲.۱ - اول

در برخی روایات چنین آمده است: «حدثنا علی بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق رضی الله عنه‌...»

۴.۲.۲ - دوم

در برخی دیگر از کتاب‌های شیخ صدوق چنین آمده است: «و روی لی علی بن أحمد بن موسی الدقاق‌...»

۴.۲.۳ - سوم

و در برخی دیگر از کتاب‌های
[۸] البته چه‌بسا در یک کتاب، این سه تعبیر موجود باشد.
ایشان چنین آمده است: «حدثنا علی بن أحمد بن موسی رضی الله عنه‌...»

۴.۳ - بررسی شخصیت‌های فوق از دیدگاه ابوالقاسم خویی

صاحب کتاب معجم رجال حدیث (سید ابوالقاسم خویی) هر کدام از سه شخصیتی را که در روایات مشخص شد، تحت عنوان مخصوص خود، مورد بررسی قرار می‌دهد.

۴.۳.۱ - أ. علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق

ایشات تحت این عنوان می‌گوید: کنیه‌اش ابوالقاسم و از مشایخ شیخ صدوق است که بارها بر او ترحم کرده و رضوان خدا را برایش خواسته است.

۴.۳.۲ - ب. علی بن احمد بن موسی

ایشان در ذیل این عنوان وی را با علی بن احمد بن موسی الدقاق که تحت عنوان سوم آورده است، یکی می‌داند.

۴.۳.۳ - ج. علی بن احمد بن موسی الدقاق

از طرفی آیت الله خویی وی را با علی بن احمد بن محمد بن عمران که در عنوان اول آمد، یکی می‌داند.

۴.۴ - نتیجه بررسی‌های فوق

بنابراین بر طبق نظریه ایشان علی بن احمد بن موسی (با لقب الدقاق یا بدون آن) همان علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق است و هر سه عنوان به یک نفر بر‌می‌گردد.



در ادامه، به برخی از موارد که می‌تواند به‌عنوان دلیل یا تأیید بر اتحاد این سه عنوان باشد، اشاره می‌کنیم:


۵.۱ - اتحاد روایات

اتحاد روایاتی که در آنها از این سه عنوان استفاده شده است.

۴.۲.۱ - اول

در روایات متعدی که در سند آن عناوین مختلفی از الدقاق آمده است، یک روایت و با یک مضمون آمده است؛ به‌طور مثال می‌توان به همین روایتی که در ابتدای بحث آمد، اشاره کرد.

۴.۲.۲ - دوم

از جمله دیگر این روایات می‌توان به روایتی اشاره کرد که که در امالی آمده است. این روایت با این سلسله سند آمده که: «حدثنا علی بن أحمد بن موسی ره قال حدثنا محمد بن أبی عبدالله الکوفی عن سهل بن زیاد الأدمی عن مبارک مولی الرضا علی بن موسی ـ علیه‌السلام ـ قال لا یکون المؤمن مؤمنا حتی یکون فیه ثلاث خصال سنة من ربه و سنة من نبیه و سنة من ولیه فأما السنة من ربه فکتمان سره قال الله ـ عزوجل ـ عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‌ مِنْ رَسُولٍ و أما السنة من نبیه فمداراة الناس فإن الله عز و جل أمر نبیه بمداراة الناس فقال خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ‌الْجاهِلِینَ و أما السنة من ولیه فالصبر فی البأساء و الضراء یقول الله ـ عزوجل ـ وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ‌».

۴.۲.۳ - سوم

مثل همین روایت و با همین سند در کتاب معانی الاخبار آمده است،
[۱۳] صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص ۱۸۴، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۱؛ و در معانی الاخبار چنین آمده:«حدثنا علی بن أحمد بن محمد رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن أبی عبدالله الکوفی عن سهل بن زیاد الأدمی عن مبارک مولی الرضا علیه‌السلام عن الرضا علی بن موسی علیه‌السلام قال لا یکون المؤمن مؤمنا حتی یکون فیه ثلاث خصال سنة من ربه و سنة من نبیه و سنة من ولیه فأما السنة من ربه فکتمان السر قال الله عزوجل عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‌ مِنْ رَسُولٍ و أما السنة من نبیه فمداراة الناس فإن الله عزوجل أمر نبیه صلی‌الله‌علیه‌وآله بمداراة الناس فقال خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ و أما السنة من ولیه فالصبر علی البأساء و الضراء یقول الله عزوجل وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ‌.    

با این فرق که در سند آن، به‌جای علی بن أحمد بن موسی، علی بن أحمد بن محمد آمده است.

۵.۲ - شیخ صدوق و طلب رحمت برای استادش

یکی دیگر از این شواهد (که البته نمی‌توان آن را دلیل مستقلی به‌شمار آورد)، طلب رحمت و رضوان الهی است که مرحوم صدوق برای این استادش به‌جا آورده است. اگر این درخواست را مثلاً برای یکی از سه عنوان داشته باشد و در همه روایات برای دو عنوان دیگر، لفظی که دلالت بر ترحم باشد نیاورده باشد، می‌توان نتیجه گرفت آن دو عنوانی که در تمام کتاب‌های شیخ صدوق از طرف ایشان بر وی ترحم نشده است، غیر از عنوانی است که بر وی ترحم کرده است؛ اما در کتاب‌ها و روایات مختلفی که شیخ صدوق بیان کرده، طلب ترحم ایشان را برای سه عنوان می‌توان دید.




۵.۳ - درستی دیدگاه آیت الله خویی در اتحاد این سه عنوان

همان‌طور که گذشت در سلسله اساتید شیخ صدوق، تنها یک شخص است که ملقب به "الدقاق" است. از جایی که علی بن احمد بن محمد بن عمران پیوسته با لقب الدقاق آمده است و علی بن احمد بن موسی اگرچه در روایاتی بدون لقب الدقاق آمده است، ولی در برخی دیگر از روایات با لقب" الدقاق" آمده است می‌توان همان نتیجه‌ای را که آیت الله خویی در اتحاد این سه عنوان بدان اشاره کرده است را پذیرفت.

۵.۴ - دیدگاه علامه مجلسی

علامه مجلسی تصریح دارد که شخصی که در سلسله اساتید صدوق ملقب به الدقاق است، یک نفر و همان علی بن احمد بن محمد بن عمران است.


یکی از مباحث کلی در علم رجال، وثاقت شیخ اجازه‌دهنده است. مرحوم صدوق مشایخ متعددی داشته است که سند خود را به کتاب‌های مشهور اصحاب ائمه ـ علیهم‌السلام ـ را از طریق آنان به دست آورده است. عده زیادی بر این باورند که شیخ اجازه بودن دلالت بر وثاقت دارد؛ زیرا شخصی مانند شیخ صدوق بعید است که از انسان‌های غیر ثقه اجازه نقل کتاب و روایت بگیرد ولی عده دیگری این موضوع را رد می‌کنند و می‌گویند: چون کتاب‌هایی که شیخ صدوق از آنها نقل کرده است، کتاب‌های مشهوری بوده‌اند، بیان مشایخ اجازه فقط برای حفظ سلسله سند است و چون مشایخ نقشی در صحت و سقم روایت نداشته‌اند، لزوماً جزء ثقات نبوده‌اند.


در هر صورت با توجه به این‌که صدوق از علی بن احمد بن محمد بن عمران بسیار روایت نقل کرده است و بارها بر او ترحم کرده و برای او رضوان الهی را خواسته است، می‌توان برای وی درجه‌ای از وثاقت را ثابت کرد.


از وی بر خلاف علی بن احمد بن محمد بن عمران، روایات زیادی در کتاب‌های مختلف شیخ صدوق نیامده است و جزء افرادی است که به اصطلاح رجالی مهمل است؛ یعنی دانشمندان علم رجال در مورد او هیچ گزارشی چه مثبت و چه منفی ارائه نداده‌اند.


۱. شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج ۲، ص ۱۰۹، ح ۱۰.    
۲. شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج ۲، ص ۱۰۹، ح ۱۰.    
۳. شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص ۳۵۲، مجلس ۴۷، ح ۵، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ ه ش.    
۴. شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج ۲، ص ۱۰۹، ح ۱۰، باب " ما جاء عن الرضا علی بن موسی علیه‌السلام من الأخبار فی التوحید ".    
۵. شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید ص ۱۳۹، باب صفات الذات و صفات الأفعال، ح ۳، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۵۷ ه ش.    
۶. شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال‌الدین ج ۲، ص ۳۵۸، انشارات دارالکتب الاسلامیه، قم، ۱۳۹۵ ه ق.    
۷. شیخ صدوق،محمد بن علی، من ‌لا یحضره ‌الفقیه، ج ۲، ص ۲۳۸، انتشارات جامعه مدرسین،قم، ۱۴۱۳ ه ق.    
۸. البته چه‌بسا در یک کتاب، این سه تعبیر موجود باشد.
۹. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۷۷، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۳۶۹ ه ش.    
۱۰. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۷۸، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۳۶۹ ه ش.    
۱۱. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۷۹، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۳۶۹ ه ش.    
۱۲. شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص ۴۰۸، ح ۸، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ ه ش.    
۱۳. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص ۱۸۴، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۱؛ و در معانی الاخبار چنین آمده:«حدثنا علی بن أحمد بن محمد رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن أبی عبدالله الکوفی عن سهل بن زیاد الأدمی عن مبارک مولی الرضا علیه‌السلام عن الرضا علی بن موسی علیه‌السلام قال لا یکون المؤمن مؤمنا حتی یکون فیه ثلاث خصال سنة من ربه و سنة من نبیه و سنة من ولیه فأما السنة من ربه فکتمان السر قال الله عزوجل عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی‌ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی‌ مِنْ رَسُولٍ و أما السنة من نبیه فمداراة الناس فإن الله عزوجل أمر نبیه صلی‌الله‌علیه‌وآله بمداراة الناس فقال خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ و أما السنة من ولیه فالصبر علی البأساء و الضراء یقول الله عزوجل وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ‌.    
۱۴. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۷۷، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۳۶۹ ه ش.    
۱۵. شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص ۳۵۲، ح ۵، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ ه ش؛ برای عنوان علی بن احمد بن موسی، طلب رحمت و رضوان الهی را کرده است.    
۱۶. شیخ صدوق، محمد بن علی، الأمالی، ص ۱۹۳، ح ۷، انتشارات اسلامیه، تهران، ۱۳۶۲ ه ش؛ برای علی بن احمد بن موسی الدقاق، طلب رحمت و رضوان الهی را کرده است.    
۱۷. شیخ صدوق، عیون الاخبار، ج ۲، ص ۱۰۹، ح ۱۰؛ برای علی بن احمد بن محمد بن عمران الدقاق، طلب رحمت و رضوان الهی را کرده است.    
۱۸. شیخ صدوق،محمد بن علی، من ‌لا یحضره ‌الفقیه، ج ۲، ص ۲۳۸، انتشارات جامعه مدرسین،قم، ۱۴۱۳ ه ق.    
۱۹. خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۷۷، مرکز نشر آثار شیعه، قم، ۱۳۶۹ ه ش.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۱، ص ۵۸، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ه ق.    
۲۱. آیت الله سبحانی، کلیات فی علم الرجال"، ص ۳۳۳، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۲۱ ه ق؛ برای آگاهی بیشتر به این کتاب مراجعه کنید.    



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : حدیث شناسی | رجال | محدثان شیعه




جعبه ابزار