عبدالله حضرمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عبدالله حضرمی،
فتنه،
آتش،
امام علی علیهالسلام.
پرسش: آیا عبدالله حضرمی با ۷۰ نفر از همراهانش که از ترس جان خود به دژی پناه برد. به دستور امام علی علیهالسلام، در آتش سوزانده شدند؟
پاسخ: عبدالله ابن حضرمی از فرماندهان معاویه بن ابیسفیان است که مأموریت یافت تا با یاری گرفتن از مخالفان امام علی ـ علیهالسلام ـ در بصره از جمله عثمانیان و خوارج، این شهر را از قلمرو حکومت ایشان جدا سازد. پیوستن مخالفان به ابن حضرمی زمینهی انعقاد فتنه جدیدی بسان فتنه
جمل را فراهم نمود. تلاشهای نماینده
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ برای پایان دادن مسالمتآمیز به این غائله مؤثر واقع نشد و کار به برخورد نظامی انجامید. نتیجه
جنگ محصور شدن شورشیان بود. با افروخته شدن آتش گرد حصار جهت وادار کردن آنان به تسلیم شدن، عدهای تسلیم شده؛ اما تعدادی دیگر به همراهی ابن حضرمی از
تسلیم سرباز زده و در آتشی که خود سبب افروختن آن بودند، به هلاکت رسیدند.
پس از به
خلافت رسیدن حضرت علی ـ علیهالسلام ـ گروهی از صحابه و امویان که منافع خویش را در خطر میدیدند، به بهانههای مختلف به رویارویی با
امام پرداختند. واقعه جمل و سپس
جنگ صفین از پیآمدهای این مخالفتها بود که البته به بهانه خونخواهی
عثمان صورت گرفت.
پس از فرو نشانده شدن این دو غائله،
معاویه که سرزمین شام را در اختیار داشت، تلاش فراوانی نمود تا مناطق دیگری (مانند
مصر و عراق) را به قلمرو حاکمیت خویش ملحق نماید؛ ازاینرو معاویه از هیچ فرصتی برای نفوذ به عراق که مرکز قلمرو حکومت امام علی ـ علیهالسلام ـ بود، چشمپوشی نمینمود. گزارشهای تاریخی حکایت از آن دارند که فرماندهان معاویه بهطور مکرر در مناطقی از عراق نفوذ کرده و به غارت مردم میپرداختند. از آن جمله میتوان از شبیخون آنان به شهر انبار در سال ۳۹ هجری یاد کرد. در این یورش، گماشتگان اموی پس از کشتن والی حضرت علی علیهالسلام، اهالی شهر را غارت نمودند. این واقعه به اندازهای آن حضرت را متألم و متأثر نمود که در فرازی فرمودند: اگر
انسان از اندوه این حادثه بمیرد، نزد من ملامتی بر او نخواهد بود.
از دیگر یورشهای معاویه به این ناحیه از قلمرو حکومت حضرت علی ـ علیهالسلام ـ که پس از جنگ صفین به وقوع پیوست، اعزام ابن حضرمی برای تسخیر بصره است. از آنجا که بصره کانونی برای عثمانیان در عراق به شمار میآمد و گروهی از قبایل
بصره حتی پس از جنگ جمل نیز هنوز هواخواه عثمان و بنیامیه بودند، معاویه این امر را فرصتی مناسب میدید تا با بهرهگیری از توان عثمانیان و همچنین سایر مخالفان امام علی ـ علیهالسلام ـ همچون بازماندگان واقعهی جمل و
خوارج، بتواند بصره را از حکومت ایشان جدا سازد.
ازاینرو معاویه پس از به
شهادت رساندن محمد بن ابیبکر و تسلط بر مصر در سال ۳۸ ق، پس از آگاهی یافتن از
غیبت ابن عباس از بصره، فرصت را مغتنم شمرده و ابن حضرمی را همراه تعدادی از سپاهیان شام مأموریت داد تا با حضور در این شهر و جذب برخی قبایل مخالف و یاری جستن از آنان، آرزوی دیگرش را که تسلط بر این ناحیه بود، جامهی
عمل بپوشاند. ابن حضرمی پس از ورود به بصره در میان قبیله بنیتمیم حضور یافت تا به پشتوانه حمایت آنان نقشه خویش را عملی سازد.
با ورود ابن حضرمی به بصره، عثمانیان و اشراف برخی قبایل این شهر، گرد او جمع شده و با او
بیعت نمودند و بدین صورت زمینه انعقاد توطئهای جدیدی علیه امام علی ـ علیهالسلام ـ فراهم گردید. ابن حضرمی با خواندن خطبهای در جمع بصریان و متهم نمودن امام به
قتل عثمان، طرفداران بنیامیه را تحریک به آشوب و جنگ نمود. گرچه برخی از بصریان مانند ضحاک بن قیس در برابر سخنان او ایستادگی نمودند، اما در مقابل، کسانی نیز به طرفداری ابن حضرمی برخاسته و بنای همراهی با وی را گذاشتند.
در این میان زیاد بن ابیه که از طرف عبدالله بن عباس به
ولایت بصره گمارده شده بود، با احساس خطر از
امویان به صبرة بن شیمان و قبیله ازد پناه برد.
زیاد که بصره را از دست رفته میدید، توسط نامهای اتفاقات آنجا را به اطلاع حضرت علی ـ علیهالسلام ـ رساند. با مطلع شدن آن حضرت از وقایع بصره شخصی به نام اعین بن ضبیعه مجاشعی مأموریت یافت تا اوضاع آنجا را سامان بخشیده و توطئه ابن حضرمی را فرو نشاند. فرستاده
امام با ورود به بصره آشوبگران و طرفداران ابن حضرمی را دعوت به
آرامش و تسلیم نمود؛ اما تلاشهای او با اعتراض،
دشنام و درگیری ناکام ماند و در نهایت شبانه توسط گروهی در بستر خویش به شهادت رسید.
خبر شهادت اعین بن ضبیعه موجب شد تا
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ با مشورت برخی یاران خود جاریة بن قدامه را مأمور سامان دادن به اوضاع بصره نماید.
با ورود جاریة بن قدامه به بصره درگیری شدیدی میان او و ابن حضرمی به وقوع پیوست.
ابن حضرمی که خود را شکست خورده میدید، همراه تعدادی از یاران خود در دژ یا خانهای به نام «دار ابن شبیل» یا «ابن سنبل» پناه میبرد.
پیشنهاد تسلیم به ابن حضرمی و یاران او کارگر نیفتاد؛ لذا برای اجبار آنان به ترک پناهگاه و پایان دادن به غائله، پیرامون خانه
آتش افروخته شد.
در این میان برخی همراهان ابن حضرمی خود را تسلیم کرده و
توبه نمودند.
اما برخی دیگر به همراه عبدالله بن حضرمی
مرگ را بر تسلیم ترجیح داده و در آتشی که خود سبب افروختن آن بودند، سوختند.
با توجه به گزارش فوق که از منابع مختلف تاریخی نقل شده است، توضیح چند نکته ضروری به نظر میرسد:
ابن حضرمی برطبق تمام قوانین یک متجاوز شناخته میشود که با ورود به قلمرو
حاکمیت حضرت علی ـ علیهالسلام ـ زمینه هرجومرج و ناامنی را در بصره بهوجود آورد. تجاوز به قلمرو هر حکومتی این اجازه را به آن حکومت میدهد تا از حدود و ثغور خود
دفاع کرده و
فتنه و توطئههایی را که سبب هرجومرج و به تباهی کشیده شدن جان و مال
انسانها میشود، دفع نماید.
ابن حضرمی و یارانش علاوه بر شورش بر حکومت، مسئول به شهادت رساندن نماینده
امام میباشند که میبایست در مقابل این
عمل مجرمانه پاسخگو باشند.
شمشیر کشیدن و خروج علیه حکومت در تمام قوانین
جرم شناخته شده و با آن برخورد شدیدی صورت میگیرد؛ ازاینرو پس از شهادت نماینده امام ـ علیهالسلام ـ و ناکام ماندن تلاشهای مسالمتآمیز، تنها راه برای فرو نشاندن فتنه و برخورد با خروج کنندگان علیه حکومت اقدام نظامی بود.
اگرچه
آتش زدن خانهها و
اموال در جنگها عملی غیر مأنوس بهشمار میآید، اما بهکار بردن آتش جهت ممانعت از یورش
دشمن یا به تسلیم وادار نمودن او که در قالب آتش افروختن در خندقها و یا گرد حصار و ... در جنگها و یا منازعات است، روشی معمول در آن دوران شناخته میشود. نمونههایی از این روش را میتوان در برخی وقایع تاریخی پیگیری نمود.
پس از پیروزی جاریه بن قدامه بر ابن حضرمی و محصور شدن فتنهگران، تسلیم شدن آنان برای نجات از سوختن میسر بود؛ چنانکه عدهای تسلیم شده و توبه نمودند؛ اما ابن حضرمی و تعدادی دیگر از تسلیم سرباز زده و خویشتن را به دست خود به هلاکت افکندند. همچنین ادعای سوختن تمام افراد نیز با وجود گزارشهای یادشده منتفی میباشد.
آخرین نکته آن است که در هیچ منبعی از منابع تاریخی اشارهای به حضور
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ در این واقعه نشده و هیچ دستوری نیز از ایشان در این خصوص یعنی آتش افروختن گرد فتنهگران ثبت نگردیده است؛ ازاینرو نسبت این عمل به حضرت علی ـ علیهالسلام ـ درست نبوده؛ بلکه یکی از فرماندهان لشکر حضرت به نام جاریه بن قدامه برای جلوگیری از فتنه دست به این کار زده است.
در پایان باید گفت،
قرآن کریم روش برخورد با کسانی را که تلاش میکنند تا در
زمین فساد و تباهی نمایند، بسیار شدید ذکر نموده است.
چنانکه در سیره پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز مواردی یافت میشود که حکایت از برخورد شدید و بیاغماض ایشان با چنین کسانی است.
پایگاه اسلام کوئست.