ضرورت معاد از دیدگاه قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:
ضرورت معاد،
عدل،
حکمت،
تجرد نفس.
پرسش: دیدگاه
قرآن در مورد ضرورت معاد چیست؟
پاسخ: از موضوعات بسیار مهم و سرنوشتساز
انسان،
معاد است. مهمترین منبع
ایمان به معاد،
وحی الهی است که به وسیله
پیامبران به
بشر ابلاغ شده است. انسان پس از آنکه
خدا را
شناخت و به صدق گفتار پیامبران ایمان آورد، به
روز قیامت که همه پیامبران ایمان به آن را سرلوحه تبلیغ و
دعوت خود قرار داده اند، ایمان پیدا میکند. این خود نوعی برهان بر
اثبات معاد است، ولی از آنجا که معرفت تفصیلی، در تقویت و تحکیم ایمان مؤثر است و نیز از سوی دیگر،
قرآن کریم با دلایل روشن عقلی، قطعی بودن
جهان پس از
مرگ و برانگیخته شدن انسانها را در روز قیامت اثبات نموده است، در این مقاله ضرورت معاد را از نگاه قرآن و
متکلمان بررسی میکنیم.
حکما و
متکلمان دلائل زیادی بر
ضرورت معاد اقامه کردهاند که منبع و منشأ همه این دلائل را میتوان در
آیات قرآن جستجو کرد. در این فصل به برخی از
دلایل قرآنی اشاره میکنیم:
دلیل اول این که خداوند حق است و به همین خاطر فعل او نیز حق بوده، منزّه از هر
لغو و باطلی است. خلق انسان بدون وجود حیات جاودان در حقیقت امری لغو و
بیهوده است. چنانکه خدا میفرماید:
«افحسبتم انما خلقناکم عبثاً و انکم الینا لاترجعون»
«آیا
گمان بردید که شما را بیهوده
خلق کردیم و به سوی ما باز نمیگردید.»
دلیل دوم اینکه
عدل الهی ایجاب میکند که با
نیکوکاران و
گنهکاران در مقام جزا یکسان معامله نشود.
به عبارت دیگر تحقق اجرای
عدالت کامل و اعطای
ثواب و
عقاب در این حیات دنیوی ممکن نیست. از طرف دیگر، برای بعضی از اعمال خوب و بد، جزایی مقرر است که در وسع این عالم نمیگنجد، لذا ناگزیر از وجود عالمی دیگر است که در آن عدل الهی به طور کامل محقق شود؛ خداوند به این دلیل چنین اشاره میفرماید:
«ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجار
»
آیا کسانی که
ایمان آوردند و
عمل صالح انجام دادند را با مفسدین فی الارض یکسان قرار میدهیم ؟ آیا متقین را مانند
فجار و گناهکاران قرار میدهیم؟
با این توضیحات اگر معاد نباشد،
تکلیف هم به عنوان عملی که
خداوند برای آن
پاداش در نظر گرفته، بیهوده و
لغو خواهد بود و همین هم مقتضای
عدل الهی است که پاداش آنانکه به
تکلیف او عمل کردند را در روز قیامت بدهد.
فاضل مقداد در شرح
باب حادی عشر به همین نکته اشاره کرده میفرماید: اگر معاد در کار نباشد، تکلیف
قبیح خواهد بود و فرض دوم باطل است پس مقدم هم مانند آن
باطل است.
همچنین
علامه حلی می فرماید: هرکس حقی بر گردن اوست یا برگردن دیگران حقی دارد، برانگیختن او عقلاً واجب است و اما غیر ایشان (یعنی کسانی که هیچ حقی نه بدهکار و نه طلبکارند) هم
واجب است که برانگیخته شوند، به دلیل
نقل.
"دلیل سوم اینکه خداوند ابتدا بشر را در این عالم، از ذره کوچکی آفرید، سپس
جسم او را ذره ذره کامل فرمود تا به مرحلهای رسید که
روح در او دمیده شد که در اینجا
خداوند با این
آفرینش، از خود، با تعبیر احسن الخالقین یاد میکند. آنگاه او را با
مرگ از منزل دنیوی به عالم دیگر منتقل میکند، تا این راه، کمالی باشد برای مرحله متقدم مذکور، بنابراین اگر عالم دیگری در کار نباشد این سیر کمالی ناقص مانده و هدف از خلقت انسان محقق نمیشود. خداوند در قرآن نیز این مراحل را متوالی و پشت سر هم ذکر نموده، پس از مراحل آفرینش انسان می فرماید:
«ثم انشأناه خلقاً آخر فتبارک الله احسن الخالقین ثم انکم بعد ذلک لمیتون ثم انکم یوم القیامه تبعثون»
پس از آن (به دمیدن
روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است. سپس شما آدمیان همه خواهید مرد. و آن گاه روز قیامت مبعوث خواهید شد.
"دلیل چهارم اینکه معاد مقتضای
ربوبیت است. ربوبیت حاکی از مالک بودن ربّ و مملوک بودن مربوب است. رابطه ربوبیت مقتضی آن است که مربوب در برابر رب مسئول باشد و نیز رب او را مهمل نگذارد و به حساب اعمال او برسد و او را در برابر کارهایش جزا دهد و چون محاسبه اعمال در این جهان تحقق نمییابد باید جهان دیگری وجود داشته باشد که
لوازم ربوبیت در آن تحقق یابد. حاصل آنکه ربّ بدون مربوب بیمعناست و از طرفی کسی که مهمل و رهاست و اعمال و کردارش مورد محاسبه قرار نمیگیرد، مربوب نخواهد بود. شاید از همین روست که
قرآن کریم روی کلمه ربّ تکیه میکند و میفرماید:
یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیه
ای انسان! تو با
تلاش و
رنج به سوی پروردگارت میروی و او را ملاقات خواهی کرد.
و نیز میفرماید:
وَ إِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَ إِذا کُنَّا تُراباً أَ إِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِم
و اگر میخواهی (از چیزی) تعجب کنی عجیب گفتار آنها است که میگویند آیا هنگامی که خاک شدیم (بار دیگر زنده میشویم و) به خلقت جدیدی باز میگردیم؟! آنها کسانی هستند که به پروردگارشان
کافر شدهاند.
دلالت آیه دوم بر مطلوب روشن تر است زیرا بیانگر آن است که کفر آنها نسبت به پروردگارشان، آنان را منکر معاد شاخت و اگر حقیقت ربوبیت را میدانستند و پروردگارشان را میشناختند اذعان میکردند که مستلزم تحقق روزی است که در آن کردار مردم مورد حاسبرسی قرار میگیرد."
دلیل پنج اینکه معاد جایگاه تحقق
وعد و وعیدهای الهی است.
این دلیل از دو مقدمه تشکیل شده که یکی شرعی و دیگری عقلی است. مقدمه شرعی اینکه خداوند صالحان را وعده
پاداش و گنهکاران را وعده
کیفر داده است و مقدمه عقلی اینکه عمل به وعده نیکو و تخلف از آن ناپسند است. آیات پیرامون این دلیل بر دو دستهاند، در یک دسته اصل وعده خداوند به برپا شدن بساط قیامت و
پاداش و
کیفر مطرح میشود (مانند آیات۸۳ سوره زخرف،۳۱و۳۲ سوره ق،۴۳ سوره حجر)
و در دسته دیگر اینکه
خداوند به وعده اش عمل مینماید؛ مانند اینکه میفرماید: «انک لا تخلف المیعاد.»
محقق طوسی استدلال خود بر ضرورت معاد را بر همین اساس پی میریزد و میگوید: "لزوم وفای به عهد، دلیل بر ضرورت رستاخیز است."
دلیل ششم اینکه بنا به فرموده خداوند در برخی از
آیات قرآن، معاد هدف نهایی آفرینش و آخرین مرحله تکامل عمومی است. (برای نمونه می توان به آیات ۸۵سوره حجر و ۱۶و۱۷ سوره انبیا اشاره کرد.)
طبق این آیات،فرا رسیدن قیامت در نظام کلی عالم، امری طبیعی است و کاروان هستی در سیر تکاملی خود ناگزیر باید به یک کمال مطلق منتهی شود. بنابراین وجود معاد باید ضرورت داشته باشد.
سایت پژوهه.