• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سند حدیث رد شمس

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: شیعه، سنی، حدیث رد شمس.

پرسش: آیا حدیث رد شمس دارای سند است؟



این حدیث در منابع شیعه و سنی و با عبارت‌های مختلف نقل شده است. ما به نقل یک مورد بس می‌کنیم:
«الامام الصادق (علیه‌السّلام): صَلّی رَسولُ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) العَصرَ، فَجاءَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) و لَم یَکن صَلّاها، فَاَوحَی اللّهُ الی رَسولِهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عِندَ ذلِک، فَوَضَعَ رَاسَهُ فی حِجرِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام)، فَقامَ رَسولُ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عَن حِجرِهِ حینَ قامَ و قَد غَرَبَتِ الشَّمسُ فَقالَ: یا عَلِیُّ، اما صَلَّیتَ العَصرَ؟
فَقالَ: لا، یا رَسولَ اللّهِ.
قالَ رَسولُ اللّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): اللّهُمَّ انَّ عَلِیّا کانَ فی طاعَتِک، فَاردُد عَلَیهِ الشَّمسَ.
فَرُدَّت عَلَیهِ الشَّمسُ عِندَ ذلِک؛
امام صادق (علیه‌السّلام): پیامبر خدا نماز عصر را خواند. آن‌گاه، علی (علیه‌السّلام) آمد و [هنوز] نماز عصر را نخوانده بود. در این هنگام، خداوند به پیامبرش وحی فرستاد و [پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)] سرش را در دامن علی (علیه‌السّلام) گذاشت.
هنگامی پیامبر خدا از دامن علی (علیه‌السّلام) برخاست که خورشید غروب کرده بود.ذفرمود: «ای علی! نماز عصر را نخوانده‌ای؟».
گفت: نه، ‌ای پیامبر خدا!
پیامبر خدا فرمود: «خداوندا! علی در اطاعت تو بود. خورشید را برایش برگردان».
در این هنگام، خورشید برای علی (علیه‌السّلام) بازگشت.
حدیث «ردّ شمس» به راستی شهره آفاق است؛ از همان روزگاران وقوع، به گستردگی نقل شد و کسان بسیاری در ثبت و ضبط آن کوشیدند. اگر کیفیت حادثه و دشواریابی آن را با جوّ هراس آلودِ ستیز با فضایل علی (علیه‌السّلام) در نظر بگیریم، درخواهیم یافت که حجم نقل‌ها بسی قابل توجّه است.


جمعی از صحابیان، جریان «ردّ الشمس» را گزارش کرده‌اند که ده تن از برجسته ترین‌های آنان، عبارت‌اند از:
امام علی (علیه‌السّلام)، امام حسین (علیه‌السّلام)، اسماء بنت عُمَیس، عبد‌اللّه بن‌عباس، انس بن‌مالک، ابو‌رافع، ابو‌سعید خُدْری، جابر بن عبد‌اللّه انصاری،ابو‌هُرَیره و امّ‌سلمه.


بسیاری از محقّقان و مؤلّفان، تک‌نگاری‌هایی را در این زمینه سامان داده‌اند و بدین‌سان در میان آثار مکتوب، مجموعه‌ای فخیم و خواندنی را درباره یکی از برجسته‌ترین فضایل علی (علیه‌السّلام) رقم زده‌اند که برخی از بزرگان آنان، عبارت‌اند از:
ابو‌بکر ورّاق، ابو‌الحسن شادان فضلی، حافظ ابو‌الفتح محمّد بن حسین ازدی موصلی، ابو‌القاسم حاکم ابن حذّاء حسکانی نیشابوری حنفی، ابو‌عبد اللّه حسین بن علی بصری بغدادی جعل، ابو‌مؤید موفّق بن احمد اخطب خوارزم، ابو‌علی محمّد بن اسعد بن علی بن معمّر شریف حسنی نقیب نسّابه، حافظ جلال الدین سیوطی، ابو‌عبد اللّه محمّد بن یوسف دمشقی صالحی
[۴] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۸۴.
و حافظ ابن مردوُیه.
[۵] سیوطی، عبدالرحمن‌، کشف الرمس عن حدیث ردّ الشمس، ص۱۸.



بسیاری از عالمان و محدّثان اهل‌سنّت، حدیث ردّ الشمس را گزارش کرده‌اند و برخی افزون بر گزارش، بر صحّت و استواری آن نیز تأکید کرده‌اند. علامه عالی‌قدر شیخ عبد‌الحسین امینی (م ۱۳۹۰ ق) می‌نویسد:
مجال یادکرد همه آن متون و طرق و اسناد نیست؛ چرا که خود، نیازمند کتابی سِترگ است؛ ولی نمونه‌ای از آنچه را که محدّثان و بزرگان آورده‌اند، می‌آوریم. پاره‌ای از آنان، پس از یادکرد روایت، بر آن ایراد گرفته‌اند و گروهی هم درباره آن بحث کرده، آن را صحیح شمرده‌اند و در مجموع، به مقدار کافی و قانع‌کننده در مورد آن، روایت موجود است.
آن‌گاه، نام ۴۳ تن را یاد می‌کند.
[۶] امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۸۵-۲۰۲.

بی‌گمان، آنچه در الغدیر آمده (چنانچه خود علّامه امینی اشاره کرده است)، نام تمام کسانی نیست که حدیث را در آثار مکتوب خود آورده‌اند و علّامه امینی از افراد مشهوری چون فخر الدین رازی در التفسیر الکبیر
[۷] رازی، فخر‌الدین، تفسیر فخر رازی ج۳۲، ص۱۲۶.
و رافعی در التدوین و دیاربکری در تاریخ الخمیس و...یاد نکرده است.
اکنون، نام برخی از این‌گونه کسان را که علّامه امینی شناسانده است، می‌آوریم:
حافظ ابو‌بِشْر دولابی، حافظ ابو‌جعفر طحاوی، حافظ ابو‌جعفر عقیلی، حافظ ابو‌القاسم طبرانی، حاکم ابو‌عبد اللّه نیشابوری، حافظ ابن مردویه اصفهانی، ابو‌اسحاق ثعلبی، ابو‌الحسن فقیه ماوَرْدی، حافظ ابو‌بکر بیهقی، حافظ خطیب بغدادی، حافظ ابو‌زکریا ابن مَنْده، حافظ ابن‌حجر عسقلانی، حافظ جلال الدین سیوطی، نور‌الدین سَمهودی، حافظ ابن‌حجر هیثمی، نور‌الدین حلبی، حافظ ابو‌الحسن عثمان بن ابی‌شیبه و حافظ قاضی عیاض.


آوردیم که بسیاری از محدّثان و مؤلفان اهل‌سنّت، افزون بر نقل حادثه، بر استواری نقل‌های حدیث «ردّ الشمس» نیز تأکید کرده‌اند و برخی بر کسانی که به دیده تردید در این حدیث نگاه کرده‌اند، طعن زده‌اند. اکنون آرای برخی از محدّثان را در تصحیح (صحیح شمردن سَنَد) و تأیید حدیث «ردّ الشمس» می‌آوریم:

۵.۱ - احمد بن صالح طبری

ابو‌جعفر احمد بن صالح طبری مصری؛
[۱۲] ر.ک: بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۶.
[۱۴] صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۶، ص۴۲۴.
(وی مردی جامع علوم بود، فقه، حدیث و نحو را می‌دانست و در حدیث سفیان ثوری و انواع آن و نیز احادیث اهل عراق، بحث کرده است.)
وی که از محدّثان قرن سوم و از مشایخ بخاری است، پس از نقل حدیث اسماء از دو طریق صحیح، می‌گوید:
بر کسی که در راه دانش گام می‌زند، سزاوار نیست که از به حافظه سپردن حدیث اسماء از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روی برتابد؛ چون این روایت از مهم‌ترین نشانه‌های پیامبری است.

۵.۲ - احمد بن محمد طحاوی

ابو‌جعفر احمد بن محمّد طَحاوی؛ وی حدیث اسماء را به دو طریق، نقل می‌کند و آن گاه به دفاع از حدیث پرداخته، شبهه تعارض آن با روایت «لم تحبس الشمس علی احد الّا لیوشع؛ خورشید، جز برای یوشع، برای هیچ کس نگه‌داشته نشد» را آورده، جواب می‌دهد و در پایان می‌نویسد:
همه این احادیث، از نشانه‌های پیامبران است.

۵.۳ - ابن‌حجر عسقلانی

حافظ ابن حجر عَسقَلانی؛ او در کتاب مهم و مشهورش فتح‌الباری بشرح صحیح البخاری نوشته است:
طحاوی و طَبَرانی در المعجم‌الکبیر و بیهقی در دلائل‌النبوة از اسماء بنت عمیس نقل کرده‌اند که پیامبر خدا، در هنگامی که بر روی زانوی علی (علیه‌السّلام) خوابیده بود و وقت نماز عصر گذشت، دعا کرد و خورشید بازگشت، علی (علیه‌السّلام) نمازش را خواند و آن‌گاه، خورشید غروب کرد، و این جریان، رساترین معجزه است. ابن‌جوزی که بر این حدیث در کتاب الموضوعات خویش ایراداتی گرفته و نیز ابن‌تیمیه که آن را در کتاب الردّ علی الروافض مجعول شمرده، هر دو اشتباه کرده‌اند.

۵.۴ - جلال‌الدین سیوطی

حافظ جلال الدین سیوطی؛ او در کتاب‌های مختلف خود، این حدیث را آورده و به تأیید و تصحیح آن پرداخته و از جمله در کتاب الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة که ویژه گزارش احادیث مشهور است، این حدیث را نیز آورده است و در ذیل آن نوشته است:
ابن‌منده و ابن‌شاهین، آن را از جمله احادیث اسماء بنت عمیس دانسته‌اند و ابن‌مردویه، آن را از احادیث ابو‌هریره آورده و سند هر دو «حَسَن» است. طحاوی و قاضی عیاض، آن را صحیح دانسته‌اند و ابن‌جوزی آن را مجعول پنداشته است و البته همان‌گونه که در کتاب مختصر الموضوعات و التعقّبات توضیح داده‌ام، وی اشتباه کرده است.
[۱۵] سیوطی، عبدالرحمن‌، الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة، ص۱۰۴، ح۹۹.

پیش‌تر نیز آوردیم که سیوطی رساله مستقلّی به نام کشف‌اللبس عن حدیث ردّ الشمس در بیان طرق این حدیث و تصحیح آن و دفاع از آن نگاشته است. او در آغاز این کتاب نوشته است:
حدیث ردّ الشمس، معجزه پیامبر ماست و امام ابو‌جعفر طحاوی و دیگران، آن را صحیح دانسته است. حافظ ابو‌الفرج، زیاده روی کرده و آن در کتاب الموضوعات نقل کرده است. و این، گوشه‌ای از پژوهش در طُرُق روایت و بیان حال آن است که نامش را کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس گذاشته‌اند.
[۱۶] سیوطی، عبدالرحمن‌، کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس المطبوع فی ضمن الکشف الرمس عن حدیث ردّ الشمس، ص۸۹.

و در پایان آن رساله آورده است:
و از جمله دلایل درستی آن، سخن امام شافعی و دیگران است که گفته‌اند: هیچ پیامبری را معجزه‌ای نبود، جز آن‌که همگون‌تر و رساتر از آن برای پیامبر ما نیز بود. توقّف خورشید در چندین شب برای یوشع (علیه‌السّلام)، قاتل ستم‌کاران، حادثه‌ای درست است و باید برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز چنین حادثه‌ای باشد و این داستان، نظیر همان است و خداوند به حقیقت امر، آگاه‌تر است.
[۱۷] سیوطی، عبدالرحمن‌، کشف اللبس عن حدیث رد الشمس، ص۱۰۸.


۵.۵ - ابن‌حجر هیثمی

حافظ ابن‌حجر هیثمی؛ ابن‌حجر، در کتاب الصواعق المحرقة در ضمن برشماری کرامات علی (علیه‌السّلام) نوشته است:
از کرامات شگفت امام علی (علیه‌السّلام) این است که در آن روز که سر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بر دامنش بود، خورشید برای وی بازگشت...و طحاوی و قاضی در کتاب الشفاء آن را صحیح دانسته و شیخ الاسلام ابو‌زُرْعه و دیگران، آن را نیکو شمرده، کلام آنانی را که حدیث را جعلی دانسته‌اند، رد کرده‌اند.
[۱۸] ابن‌حجر هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ص۱۲۸.



در منابع شیعی از کهن‌ترین روزگاران تا سده‌های واپسین، نقل‌هایِ این حادثه شگفت، فراوان بوده است. امامان (علیه‌السّلام) بر این حادثه چونان فضیلتی سترگ برای مولا (علیه‌السّلام) و معجزه‌ای عظیم برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فراوان تأکید کرده‌اند.
علی (علیه‌السّلام) بارها این حقیقت را مطرح ساخته و چنان‌که در متون ارائه شده دیدیم، در موارد لازم، بدان استناد (و به اصطلاح: مُناشَده) کرده است.
[۱۹] سیوطی، عبدالرحمن‌، کشف الرمس عن حدیث ردّ الشمس، ص۱۹۷-۲۳۱.

عالمان شیعه، مرزبانان سرزمین‌های باور و‌ اندیشه، افزون بر آن‌که حادثه را با طرق مختلف نقل کرده‌اند، گفته‌ها و موضع‌گیری‌های دیگران در برابر آن را نیز رصد کرده، به شبهه‌ها و نقدها به استواری پاسخ گفته‌اند که بدانها اشاره خواهیم کرد.
[۲۰] ر.ک: مظفر، محمد‌حسن، دلائل الصدق، ج۲، ص۴۵۶-۴۶۵.



۱. حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۱۷۵، ح۶۴۴.    
۲. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۶۹، ح۴.    
۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امیرالمؤمنین، ج۱۲، ص۱۲، ح۵۷۵۸.    
۴. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۸۴.
۵. سیوطی، عبدالرحمن‌، کشف الرمس عن حدیث ردّ الشمس، ص۱۸.
۶. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۱۸۵-۲۰۲.
۷. رازی، فخر‌الدین، تفسیر فخر رازی ج۳۲، ص۱۲۶.
۸. ر.ک:شوشتری، قاضی نور‌الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۵، ص۵۲۱-۵۳۹.    
۹. شوشتری، قاضی نور‌الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۱۶، ص۳۱۵-۳۳۱.    
۱۰. شوشتری، قاضی نور‌الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲۰، ص۶۱۷-۶۲۰.    
۱۱. شوشتری، قاضی نور‌الله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۲۱، ص۲۶۱-۲۷۱.    
۱۲. ر.ک: بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۶.
۱۳. ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۱۶۰.    
۱۴. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۶، ص۴۲۴.
۱۵. سیوطی، عبدالرحمن‌، الدرر المنتثرة فی الاحادیث المشتهرة، ص۱۰۴، ح۹۹.
۱۶. سیوطی، عبدالرحمن‌، کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس المطبوع فی ضمن الکشف الرمس عن حدیث ردّ الشمس، ص۸۹.
۱۷. سیوطی، عبدالرحمن‌، کشف اللبس عن حدیث رد الشمس، ص۱۰۸.
۱۸. ابن‌حجر هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقة، ص۱۲۸.
۱۹. سیوطی، عبدالرحمن‌، کشف الرمس عن حدیث ردّ الشمس، ص۱۹۷-۲۳۱.
۲۰. ر.ک: مظفر، محمد‌حسن، دلائل الصدق، ج۲، ص۴۵۶-۴۶۵.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «سند حدیث رد شمس» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۷/۱.    






جعبه ابزار