سردرگمی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سردرگمی، هویتیابی شخصیت.
پرسش: سه سال است که دچار سردرگمیهایی شدهام، سؤالاتی در مورد خدا،
دین،
نماز همه چیز حتی درس خواندن برایم مطرح شده است؛ بهطوریکه خودم را در برابر خودم قرار دادهاند. به این صورت که چه کسی میگوید خدا،
زندگی، خودم وجود دارد شاید
دروغ باشد، اصلاً از کجا معلوم که خودم وجود دارم شاید یک خواب باشد؟
پاسخ:
سردرگمی حالتی است که برای هر انسانی پیش میآید. این حالت بیشتر در دوران جوانی به وقوع میپیوندد و مقدمه هویتیابی
شخصیت و ثبات آن میباشد. این مرحله به گونهای است که باید با انجام اقداماتی به سرعت از آن گذر کرد. سردرگمی ممکن است منشأ عاطفی و روانی داشته باشد یا منشأ شناختی؛ ما در این نوشتار سعی خواهیم کرد این عوامل و راههای درمان هر کدام را توضیح دهیم.
عوامل سردرگمی بدین شرح است:
اولین عاملی که باعث سردرگمی و
شک و
تردید در انسان میشود، مشکلات عاطفی است که این خود میتواند ناشی از عدم
موفقیت در تحصیل، مشکلات
ازدواج، کارهای روزمره زندگی و مشکلات خانوادگی و چیزهایی از این قبیل باشد. این مشکلات و عدم موفقیتها باعث فشار روانی میگردد و فشارهای روانی نیز تفکرات و اعتقادات
انسان را بر هم میریزد و در نتیجه شک و تردید وجود انسان را فرا میگیرد.
برای حل این مشکل بهترین راه،
مشاوره حضوری میباشد. بهتر آن است که انسان برای هر کدام از این مشکلات، مشاورهای انجام دهد. از آنجا که بیشتر شکها و تردیدهای انسان از این ناحیه میباشد و با برطرف شدن آنها، شک و تردید نیز برطرف میشود و انسان به
آرامش و ثبات دست پیدا میکند. (
مشاور با غربال نمودن نگرانیها، مسئله اصلی را مییابد و راههای حل و مقابله با مشکل را پیش شما میگذارد).
دومین عاملی که باعث سردرگمی در انسان میشود، شک کردن در حیطه
شناخت و ادراکات میباشد. در این حیطه، شک یا در
ادراکات حسی است و یا در
ادراکات عقلی. اگر شک در ادراکات حسی باشد، برای کشف صحت یا خطای آنها از آزمایشهای مکرر بهره میگیریم و بدین وسیله معیاری برای تشخیص ادراکات حسی صادق و مطابق با واقع خواهیم داشت؛ اما اگر در ادراکات عقلی باشد، باید گفت: ادراکات عقلی دوگونهاند: بدیهات، غیر بدیهات. کشف خطا در یک ادراک یا استدلال عقلی موجب سرایت احتمال خطا به ادراکات بدیهی عقلی نیست؛ ولی موجب سرایت به ادراکات غیر بدیهی است؛ زیرا بدیهیات عقلی که اساس براهین فلسفی و ریاضی را تشکیل میدهند، بههیچوجه خطاپذیر نیستند؛ اما در مورد ادراکات غیر بدیهی ـ که همواره محتمل الخطا هستند ـ برای به یقین رسیدن در آنها نیز میتوان با استفاده از اصول منطقی به خطای استدلالها و معرفتهای غیر بدیهی پی برد و با
اعمال دقیق آنها به معرفتی مطابق با واقع دست یافت.
نکته دیگر اینکه انسان باید کارهایی انجام دهد تا سؤالات بیمورد در او کم شود. چیزهایی که سبب میشود سؤالات بیمورد کم شود:
دین را از اساس و ریشه یاد گرفتن و معتقد شدن.
شناختن افق دین که افقی بالاتر از محسوسات و مشهودات است و این خود به حس تعبد کمک میکند. روح تعبد، جلوی سؤالات بیجا را میگیرد.
آدمی که به
دین عمل میکند، خودبهخود در
عمل، راستی و
استقامت و حقیقتی در دستورها مییابد. به همین دلیل این را نباید از یاد برد که آنهایی که عمل نمیکنند، بیشتر سؤال میکنند و بیشتر دچار شک و
وسوسه میشوند. دین همانطور که با
عقل همبستگی دارد، با وجدان و عمل نیز همبستگی دارد. با این سه رکن میتوان جلوی شک و
وسواس و سؤال را گرفت.
انسان درعینحال که به طور طبیعی شک میکند، باید متوجه اصل دیگری هم باشد و آن روحیه شتابزدگی است که در
طبیعت بشر هست. انسان شکّاک در اثر حالت شتابزدگی، مرز شک را حفظ نمیکند و به وادی
انکار که نوعی جزم است گام مینهد. این خطر بزرگی است که در این مرحله وجود دارد. همین شتابزدگی، همواره «میدانم که نیست» را به جای «نمیدانم» میگذارد و باعث انکارهای بیجا میشود.
در آخر تذکر این نکته حائز اهمیت است که ارتباط خود را با
خداوند بیشتر کنید و در
نمازهای جماعت و
جمعه حتماً شرکت کنید و ارتباط خود را با دوستان با ایمان بیشتر کنید و در مشکلات ما را یار و یاور خودتان بدانید.
البته ممکن است که این افکار حاکی از حالتی مرضی به نام
افکار وسواسی باشد که با بیان تفصیلی جزئیات آن میتوانید در مکاتبات بعدی با ما در میان بگذارید.
۱. به سوی خودسازی، استاد مصباح یزدی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
۲. اخلاق اسلامی، احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، دفتر نشر و پخش معارف.
۳. توحید در قرآن، آیتالله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «کنترل ذهن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۳/۱۴.