• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رضاخان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خاندان پهلوی، رضاخان.
پرسش: چگونگی قدرت‌گیری خاندان پهلوی در ایران را شرح دهید.
پاسخ: ایران در طول تاریخ پر از حوادث تلخ و شیرینش همیشه گرفتار استبدادی عمیق و ریشه‌دار بوده است. حکومت‌های استبدادی شاهان به زور شمشیر و یا قدرت قبیله و در ادامه از طریق وراثت، ایجاد شده و ادامه حیات می‌دادند.




در ایران دوره اسلامی تا قبل از شکل‌گیری حکومت صفویان، حکومت‌‌هایی متقارن در نقاط مختلف این سرزمین قدرت‌‌نمایی می‌کرد؛ ولی با قدرت‌گیری صفویان ـ که در ابتدا یک حکومت بر پایه مرید و مرادی و وابسته به تصوف بود و به مرور زمان یک حکومت موروثی شد
[۱] ساروی، احسن التواریخ، چ اول، ۱۳۷۱، تهران، امیرکبیر، ص ۲۹، صص ۲۷۲ ـ ۲۸۹.
ـ حکومتی متمرکز و متنفذ که بر تمام ایران استیلا داشت، برقرار گردید. پس از صفویه نادر افشار نیز با اتکا به قبیله قدرتمند خود توانست با شکست افغان‌ها تمام کشور را تحت نفوذ خود گیرد؛ ولی با مرگ نادر و اختلاف جانشینان او، ایران تا ظهور آقا محمدخان قاجار جولانگاه مدعیان و رقبای بی‌شماری بود که هریک قسمتی از آن را تصاحب نموده بودند.



آقا محمدخان فرزند فتحعلی‌خان قاجار به پشتوانه ایل قاجار ـ که از ترکمانان و نیروها قدرتمند دولت صفوی بودند ـ سلسله قاجاریه را بنیان نهاد و بدین شکل قجرها قریب به یک قرن (۱۲۰۹ تا ۱۳۰۴ ش) حکومتی موروثی با فراز و نشیب‌های فراوان در ایران ایجاد نمودند.
[۲] علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۱۸.




در دوره قاجاریه پدیده‌ای نو به نام استعمار بر کشور مسلط شد،‌ ایران نیز به‌عنوان طعمه‌ای لذیذ مورد رقابت روس و انگلیس قرار گرفت. با این روند، قدرت و حکومت در ایران دستخوش دگرگونی شد، دخالت بیگانگان در امور داخلی سرنوشت مشروطه را نافرجام نمود؛ اگرچه مجلس مشروطه برای مدت کوتاهی توانست استبداد را در ایران کنترل نماید و دست استعمار را از دخالت در امور داخلی کوتاه نماید،
[۳] مهدی ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطه ایران، چ سوم، تهران، علمی، ۷۱، ج ۶ و ۷، ص ۱۷، ۱۴۱۶.
[۴] علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۲۹۱.
[۵] مسعود بهنود از سیدضیاء تا بختیار، چ سوم، تهران، جاویدان، ۶۹، ص ۱۰.
اما پس از مدتی مشروطه به انحراف کشیده شد و استبداد صغیر مجدداً قدرت گرفت و ایران میدان تاخت‌و‌تاز قوای روس و انگلیس شد.
[۶] مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۵ ـ ۱۲۱.
[۷] علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۴۹۶.




قیام‌های آزادی‌خواهی و مدافع میهن شکل گرفت؛ در جنوب تنگستانی‌ها، در شمال جنگلی‌ها، در تبریز خیابانی و ...
[۸] مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۶۳ ـ ۱۵۳.
[۹] علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۴۸۴.
مخالفت‌های جهانی با قرارداد ۱۹۱۹ که دست انگلیس را در سرنوشت ایران باز گذاشت، آغاز شد.
[۱۰] مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۱۴۷.




با ضعف و سستی که در احمدشاه به‌خاطر جوانی وجود داشت و از طرفی اوضاع نابسامان اجتماعی و اقتصادی، دخالت بیگانگان و اشغال ایران توسط قوای روس و انگلیس، جامعه ایران دچار بحران کامل سیاسی اجتماعی گردید.



در این اوضاع ایران به یک چهره مقتدر و نجات‌بخش احتیاج داشت که مردم را از این بحران‌ها و خون‌ریزی‌ها رها سازد و به اوضاع نابسامان اقتصادی پایان دهد. رضاخان میرپنج که یکی از فرماندهان دسته‌ای از قزاق‌ها بود، به خود ژست شخصیتی را گرفت که مدافع میهن، فردی مذهبی، با لیاقت و مقتدر است و می‌تواند کشور را از این وضع نابسامان نجات بدهد. مأموران انگلیس با شناسایی این چهره و آشنایی با روحیه او و مناسب دانستن وی برای این اوضاع ایران، از وی حمایت‌های پنهانی نمودند و بدین ترتیب او را برای قدرت و سلطنت در ایران نامزد نمودند.
[۱۱] مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۱۴۷ و ۱۴۹.
[۱۲] علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۵۵۹ ـ ۶۴۰.
[۱۳] مسعود بهنود از سیدضیاء تا بختیار، چ سوم، تهران، جاویدان، ۶۹، ص ۱۹ ـ ۳۰ و ص ۴۵ ـ ۵۴.




نفوذ انگلیسی‌ها و مستشاران نظامی مانند آیرون ساید در ایران از دیرباز وجود داشت. آنها به تعلیم سپاه ایران مشغول بودند،‌ آیرون ساید در ژاندارمری تهران نفوذ کامل داشت، قزاق‌ها با تحریک انگلیسی‌ها به‌سوی تهران گسیل شدند و ساید به نیروهای نظامی و ژاندارمری دستور داد که در مقابل مهاجمان به تهران مقاومت نداشته باشند. نورمان وزیر مختار انگلیس کودتای قریب‌الوقوع را به شاه برای ارعاب وی گوشزد نمود. بدین ترتیب با بهینه‌سازی انگلیس، تهران تصرف، کودتا انجام، سیدضیاء در سال ۱۲۹۹ با کودتا نخست‌وزیر، و رضاخان به پیشنهاد ساید که فرمانده کل قزاق‌ها شده بود، به وزارت جنگ منصوب شد.



با فشار انگلیسی‌ها و زمینه‌های مختلف، سیدضیاء به دستور احمد شاه از قدرت معزول، و سفارت انگلیس پیشنهاد وزارت رضاخان را مطرح کرد که از طرف شاه مخالفت شد و قوام برای مهیا نمودن بیشتر زمینه قدرت‌گیری رضاخان که از مهره‌های انگلیسی بود، وزارت گرفت.



از این زمان تا قدرت‌گیری رضاخان چندین وزیر عوض شد. قلدر‌مأبی‌های رضاخان در وزارت جنگ، مرحوم آیت‌الله مدرس را که رهبری اقلیت مجلس را داشت، به استیضاح رضاخان وادار کرد.



با نافرجام شدن استیضاح بالاخره رضاخان به وزارت رسید. بدین ترتیب انتخابات مجلس پنجم با نفوذ رضاخان و زیر نظر وی انجام گرفت و طرفداران رضاخان بر کرسی‌های مجلس تکیه زدند و مدرس و امثال او در اقلیت محدود در مجلس حاضر شدند.



احمد شاه که از اول قدرت و سلطنتش کمتر در ایران حاضر بود، به بهانه معالجه راهی سفر فرنگ شد.



رضاخان با طرح شعارهایی مثل جمهوری‌خواهی که مخالف سلطنت و ساختار حکومتی قاجاریه بود، از خود یک چهره مترقی و طرفدار ملت نشان می‌داد.



آیت‌الله مدرس از مخالفان سرسخت رضاخان از اول قدرت‌گیریش بود که سرانجام رضاخان با سرکوب مخالفان خود در مجلس و با تبعید مدرس و به شهادت رسانیدن او زمینه را برای سلطنت خود کاملاً مناسب نمود.
[۱۴] مکی، تاریخ بیست ساله، چ اول، تهران، امیرکبیر، ۵۷، ج ۱، ص ۳۲۰ ـ ۴۷۹.
[۱۵] مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۲۰۰.
[۱۶] ملک‌الشعرای بهار، تاریخ مختصر احزاب، چ اول، سیاسی، ج ۲،‌ ص ۱۰۴.




سرانجام رضاخان به‌طور علنی با جمهوری‌خواهی خواستار برکناری احمد شاه شد و وجود او را مانع انجام اصلاحات خود دانست و تهدید به استعفا نمود و تهران را به قصد بومهن ترک کرد، هوادارانش در مجلس و بیرون، با اعمال فشار خواستار تشکیل کابینه توسط وی شدند، احمدشاه که کاملاً مخالف بود، تحت شرایط و فشار حاکم از سوی آنها و جو و فضای اقتصادی کشور و با حمایت‌های انگلیس اجازه تشکیل کابینه را برای وی صادر کرد ( ۱۳۰۳ ش (۱۳۴۲) ).



انگلیسی‌ها با راضی کردن خزعل نسبت به قدرت‌گیری رضاخان او را نیز رام کردند تا جنوب ایران برای غارت تحت امن و امان شود، در همین شرایط بود که پس از رأی اعتماد گرفتن کابینه رضاخان، عتبات عالیات عراق بمباران شد و علما برای نجات از این اوضاع به تجمع در مسجد سلطانی اقدام کردند و بدین شکل با شرایط نابسامان کشور و ضعف قاجار در برخورد با مشکلات و مصائب، رضاخان مورد توجه بیشتر قرار گرفت و خواستار خلع احمد شاه از قدرت گردید.



و سرانجام مجلس ملی طی این مصوبه «مجلس به‌خاطر سعادت ملت، خلع قاجار را اعلام، و اداره موقت کشور را در محدوده قانون اساسی در قوانین نافذ به رضاخان پهلوی موکول می‌کند»، قدرت رسیدن رضاخان را در ایران تصویب نمود و دیکتاتوری پنجاه ساله را در ایران به رسمیت شناخت، و پس از آن ایران رسماً مورد غارت بیگانگان قرار گرفت و پنجاه سال، سایه تاریک استعمار و استبداد در ایران استمرار یافت.
[۱۷] مکی، تاریخ بیست ساله، چ اول، تهران، امیرکبیر، ۵۷، ج ۳، ص ۳۲۰ ـ ۴۰۰.
[۱۸] مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۲۰۱ ـ ۲۳۵.
[۱۹] علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۶۴۴.
[۲۰] مسعود بهنود از سیدضیاء تا بختیار، چ سوم، تهران، جاویدان، ۶۹، ص ۶۶ ـ ۷۴.




۱. تاریخ سیاسی معاصر، سیدجلال‌الدین مدنی.
۲. از سیدضیاء تا بختیار، مسعود بهنود.



«از مهمات امور تعهد وکلای مجلس شورای اسلامی است. ما دیدیم که اسلام و کشور ایران چه صدمات بسیار غم‌انگیزی از مجلس شورای غیر صالح و منحرف از بعد از مشروطه تا عصر رژیم جنایتکار پهلوی و از هر زمان بدتر و خطرناک‌تر در این رژیم تحمیلی فاسد خورد و چه مصیبت‌ها و خسارت‌های جان‌فرسا از این جنایتکاران بی‌ارزش و نوکرمآب به کشور و ملت وارد شد، در این پنجاه سال یک اکثریت قلابی منحرف در مقابل یک اقلیت مظلوم (مدرس و طرفداران) موجب شد که هرچه انگلستان و شوروی و اخیراً آمریکا خواستند با دست همین منحرفان از خدا بی‌خبر انجام دهند و کشور را به تباهی و نیستی کشانند....».
[۲۱] امام خمینی، وصیت‌نامه، چاپ چهارم، تهران،‌ سازمان چاپ و انتشار ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، ص ۱۷.



 
۱. ساروی، احسن التواریخ، چ اول، ۱۳۷۱، تهران، امیرکبیر، ص ۲۹، صص ۲۷۲ ـ ۲۸۹.
۲. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۱۸.
۳. مهدی ملک‌زاده، تاریخ انقلاب مشروطه ایران، چ سوم، تهران، علمی، ۷۱، ج ۶ و ۷، ص ۱۷، ۱۴۱۶.
۴. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۲۹۱.
۵. مسعود بهنود از سیدضیاء تا بختیار، چ سوم، تهران، جاویدان، ۶۹، ص ۱۰.
۶. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۵ ـ ۱۲۱.
۷. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۴۹۶.
۸. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۶۳ ـ ۱۵۳.
۹. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۴۸۴.
۱۰. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۱۴۷.
۱۱. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۱۴۷ و ۱۴۹.
۱۲. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۵۵۹ ـ ۶۴۰.
۱۳. مسعود بهنود از سیدضیاء تا بختیار، چ سوم، تهران، جاویدان، ۶۹، ص ۱۹ ـ ۳۰ و ص ۴۵ ـ ۵۴.
۱۴. مکی، تاریخ بیست ساله، چ اول، تهران، امیرکبیر، ۵۷، ج ۱، ص ۳۲۰ ـ ۴۷۹.
۱۵. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۲۰۰.
۱۶. ملک‌الشعرای بهار، تاریخ مختصر احزاب، چ اول، سیاسی، ج ۲،‌ ص ۱۰۴.
۱۷. مکی، تاریخ بیست ساله، چ اول، تهران، امیرکبیر، ۵۷، ج ۳، ص ۳۲۰ ـ ۴۰۰.
۱۸. مدنی، تاریخ سیاسی معاصر، چ سوم، قم، مدرسین، ج ۱، ص ۲۰۱ ـ ۲۳۵.
۱۹. علی‌اصغر شمیم، ایران در دوره قاجار، چ هفتم، ۱۳۷۵، تهران، مدبر، ص ۶۴۴.
۲۰. مسعود بهنود از سیدضیاء تا بختیار، چ سوم، تهران، جاویدان، ۶۹، ص ۶۶ ـ ۷۴.
۲۱. امام خمینی، وصیت‌نامه، چاپ چهارم، تهران،‌ سازمان چاپ و انتشار ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸، ص ۱۷.




سایت اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : سلطنت پهلوی




جعبه ابزار