خلفا و امام سجاد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام سجاد علیهالسلام،
خلفا،
مشورت،
هدایا، حفظ
اسلام،
تشیع.
پرسش: آیا
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ با خلفای معاصر خود ارتباط داشت و هدایایی از آنان گرفت؟
پاسخ: امامان معصوم از رفتوآمد به دربار خلفا و
حکام اجتناب میکردند و
یاران خویش را نیز از همنشینی با سلاطین و حکام جور برحذر داشته و آنها را بیم میدادند؛ البته در مواردی حکام و خلفا
ائمه را مجبور میکردند که به دربار آنها بروند و گاهی مصلحت
مسلمین اقتضا میکرد در مواردی که خلفا و حکام از امامان معصوم مشورت میخواستند، ائمه آنچه را که به صلاح اسلام و مسلمین بود، تبیین میفرمودند.
امام
علی ابن حسین ـ علیهالسلام ـ برای حفظ اسلام و تشیع و برای یاری رساندن به
مسلمانان در هر زمان که حکام از امام چارهجویی میکردند، امام برای رشد و تعالی مسلمانان و جامعه اسلامی آنچه را که به صلاح اسلام بود،
متذکر میشدند.
دکتر علیاکبر حسنی به نقل از اغاثة الامة بکشف الغمه (مقریزی) و حیاة الحیوان (دمیری) مینویسد: «در عصر
عبدالملک پارچههایی که شعار
مسیحیت و
تبلیغات آنان به نام اب، ابن،
روحالقدس نقش بسته بود، رواج یافت. حتی طرازهای مصری را هم به
تقلید از
رومیان چنان نقش میزدند که موجب اعتراض مسلمانان شد، عبدالملک دستور داد، بر طرازهای مصری بهجای علامت
تثلیت آیه شهدالله انه لا اله الا هو بنویسند و ظاهراً این پارچهها مبادله میشد و صادر میگشت. این خبر به
امپراطور روم رسید. وی خشمگین شد و با هدایایی از عبدالملک خواست آنها را بهصورت اول بازگرداند؛ ولی عبدالملک ترتیب اثر نداد و امپراطور تهدید کرد که سکههایی ضرب میکند که در آن شتم و ناسزا به پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ باشد. با توجه به اینکه پول
مملکت اسلامی در آن موقع (بهویژه در
شامات و
مصر و...) سکههایی بود که در
روم ضرب میشد، عبدالملک سخت ناراحت شد و راه چاره نداشت. از امام چهارم چاره خواست امام سجاد ـ علیهالسلام ـ برای حل مشکل دستور داد که سکههایی ضرب شود که یک روی آن اشهد انه لا اله الا الله و روی دیگر آن محمداً رسولالله باشد و سپس چگونگی قالبگیری و ضرب
سکه را یادآور شد.
در سال ۶۳ هـ مردم مدینه
بنیامیه را از شهر بیرون راندند، مروان که یکی از حکام و
بزرگان اموی در
مدینه بود، پناه به امام علی بن الحسین ـ علیهالسلام ـ آورد و گفت
خانواده من با خانواده شما باشند که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ با بزرگواری خاص خود خواهش او را
قبول فرمود و خانواده مروان را همراه زن و فرزند خود به ینبع (چشمهساری است نزدیک مدینه) فرستاد.
پس از
قتل و
کشتار مردم و
غارت شهر
مدینه، مسلم بن عقبه از مردم مدینه بهعنوان بنده و برده
یزید بیعت گرفت و هرکس را که بیعت نمیکرد، میکشتند؛ بهجز علی بن الحسین بن
علی بن ابیطالب ـ علیهمالسلام ـ و علی بن عبدالله بن
عباس بن
عبدالمطلب. وقتی که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ را نزد مسلم بن عقبه آوردند، مسلم بلرزید و جلوی امام برخاست، امام را پهلوی خود نشاند و گفت: حاجات خود را از من بخواه و درباره هریک از کسانی که در معرض کشته شدن بودند، امام واسطه شد و
مسلم بن عقبه پذیرفت؛ وقتی که امام از نزد مسلم بن عقبه رفت، به
مسلم گفتند: تو درباره این جوان و پدرانش
ناسزا میگفتی، اما چون نزد تو آمد، حرمتش داشتی. گفت: «این به اختیار من نبود که دلم از ترس او پر شده بود.»
از مطالب فوق برمیآید که لزوم حفظ جان مسلمانان و اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ و مصلحت اسلام و جوانمردی در حد اعلای امام منجر به روابط خیلی محدود با حکام گردیده است.
اما درباره اینکه امام از خلفا هدایایی گرفتهاند یا نه، لازم به ذکر است که در
شام یزید به امام سجاد ـ علیهالسلام ـ گفت که سه حاجت از من بخواه که امام
زینالعابدین ـ علیهالسلام ـ یکی از حاجاتش این بود که: «هرچه از ما به غارت بردهاند، به ما رد کنند.» یزید گفت: «آنچه از شما به غارت ربوده شده، من از مال خود با ضعاف
قیمت آن عوض میدهم.» اما زینالعابدین ـ علیهالسلام ـ فرمودند: «ما از تو بهره نخواستهایم؛ مال تو از برای تو باشد، ما اموال خویش را خواستهایم، از بهر آنکه بافته
فاطمه دختر
محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
مقنعه و گلوبند و
پیراهن او در میان آنها بوده.» یزید دستور داد تا آن
اموال منهوبه (غارت شده) را آوردند و رد کردند، و دویست دینار هم به زیاده از مال خود داد؛ حضرت آن زر را بگرفت و بر مردم
فقرا و
مساکین تقسیم کرد.
پس نتیجه می گیریم که ضرورت
حراست دین یا احیای اسلام راستین در حکومت امویان مهمترین انگیزهای بود که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ آن را دنبال میکرد و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکرد، اگر میبینیم امام در مواردی راه صلاح را به خلفا نشان میدهند (در مواردی که خلیفهای از امام میخواست مثل عبدالملک که از امام چارهجویی کرد)، برای حفظ و تعالی
اسلام و
مسلمین بود و اگر امام به نزد خلیفهای یا حاکمی رفته قطعاً اجباری در آن بوده و در این موارد امام درصدد حفظ جان خویش و
شیعیان بودند؛ همانگونه که امام را در شام به اجبار وارد مجلس یزید کردند و یا اینکه پس از
واقعه حره امام را نزد مسلم بن عقبه بردند و از امام برای یزید به اجبار
بیعت گرفتند
و اگر خلفا و حكام پول يا چيزی به امام میدادند امام آن را بين فقرا و مساكين تقسيم میكردند و اگر امام از اخذ آن خودداری میفرمود، خشم و
غضب خلفای اموی را برمیآشفت و برای اهداف امام مشكلات عديدهای بهوجود میآوردند.
سایت اندیشه قم