• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خرید و فروش قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قرآن کریم، بیع، خرید و فروش.

پرسش: حکم شرعی خرید و فروش قرآن به تفصیل از دیدگاه اهل سنت و تشیع چیست؟



قرآن کریم در فقه اسلامی احکامی ویژه دارد که از جمله آنها احکام خرید و فروش قرآن است و در آن، از جواز یا عدم جواز خرید و فروش قرآن بحث می‌شود.
[۱] حول القرآن الکریم (موسوعة الفقه)، ج۱۱۲.
برخی نگارندگان کتب علوم قرآنی بر این باورند که گردآوری آیات و سوره‌های قرآن در «مُصحف» (که اوراق و صفحات منظم دارد) پس از عصر پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) روی داده است.
[۳] سیوطی جلال‌الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۵۱.
برخی دیگر گفته‌اند که قرآن به شکل مصحف کنونی در زمان پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) وجود داشته است؛ زیرا بر پایه مفادّ برخی احادیث، نسخه‌هایی از قرآن در خانه و مسجد پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) و نیز نزد برخی صحابه بوده و یاران پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) قرآن را به شکل فعلی ختم می‌کرده‌اند.
[۶] تاریخ القرآن، ص۱۱۸ - ۱۲۱.

بر اساس دیدگاه نخست، پس از دوران عثمان بود که مصاحف قرآن به طور گسترده انتشار یافت و کاربرد آن رایج شد. بنا بر حدیثی منقول از امام صادق (علیه‌السلام)، مصحف‌های قرآن در زمان پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) در راه باریکی میان منبر آن حضرت و دیوار مسجد نصب شده بود و هر کس هر سوره‌ای را که می‌خواست، از روی آنها استنساخ می‌کرد. در ادامه حدیث تصریح شده است که خرید قرآن پس از عصر پیامبر خدا (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) رواج یافت.
در منابع حدیثی شیعه و اهل سنّت، هیچ روایتی از زمان پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) در این باره به چشم نمی‌خورد. پس می‌توان دریافت که مسئله خرید و فروش مصحف قرآن از زمان صحابه مطرح شده و در باره حکم شرعی آن نیز بحث و گفتگو بوده است. کهن‌ترین گزارش‌ها در این باره، مباحثی است که از صحابه پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) نقل شده است.


از ابن عباس و سعید بن جبیر نقل شده که فروش قرآن را روا دانسته‌اند، ولی با این شیوه که قرآن ابزار کسب درآمد قرار گیرد، مخالفت کرده‌اند.
[۱۱] احمد بن حسین، بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۶.
[۱۲] ابن ابی‌شیبة، المصنف، ج۵، ص۳۱.
از عمر بن خطاب و عبداللَّه بن عمر نقل شده که به صراحت، خرید و فروش مصحف قرآن را ممنوع دانسته‌اند و کسانی مانند عبد اللَّه بن مسعود و ابوموسی اشعری آن را مکروه شمرده‌اند.
[۱۴] احمد بن حسین، بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۶.
[۱۵] ابن ابی‌شیبة، المصنف، ج۵، ص۳۰.
در برابر این دو گروه، برخی از صحابه و تابعیان، میان خرید و فروش تفصیل قائل شده‌اند؛ از ابن عباس، سعید بن جبیر، قتادة بن دعامه و جابر بن عبد اللَّه نقل شده است که خریدن مصحف جایز، ولی فروش آن ممنوع است.
[۱۷] احمد بن حسین، بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۶.
[۱۹] سیوطی جلال‌الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۴۵۷.
شماری از تابعان هم مانند عکرمه، عامر شعبی، حکم بن عینیه و حسن بصری قائل به جواز خرید و فروش مصحف بوده‌اند.
[۲۰] احمد بن حسین، بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۷.
[۲۱] صنعانی، عبد الرزاق، المصنف، ج۸، ص۱۱۳.


۲.۱ - اختلاف در حکم فروش مصحف

تقریباً تمامی فقهای اهل سنّت، خریدن مصحف قرآن را اجازه داده‌اند؛ ولی در باره جواز فروش آن اختلاف نظر دارند: حنفیان، مالکیان و شافعیان، فروش مصحف را جایز شمرده‌اند. البته برخی از آنان بویژه شافعیان، به کراهت آن قائل‌اند و این قول از شافعی هم نقل شده است.
[۲۷] نووی، یحیی بن شرف، روضة الطالبین، ج۳، ص۸۷.
مستند کراهت، از یک سو ضرورتِ تعظیم و بزرگداشت قرآن کریم است (تا ابزار تجارت و منفعت طلبی قرار نگیرد) و از سوی دیگر، سیره صحابیان پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله). احمد بن حنبل و به تبع او فقهای حنبلی، با استناد به همین ادلّه،
[۳۰] المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
[۳۱] شعراوی، محمد متولی، فیض الرحمن، ص۳۸۴.
به حرمت بیع مصحف قائل شده‌اند؛
[۳۳] المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
[۳۴] شعراوی، محمد متولی، فیض الرحمن، ص۳۸۴.
ولی خریدن مصحف از آن رو که مستلزم روا داشتن ابتذال نسبت به کتاب خدا نیست، جایز است و تنها شماری از حنبلیان، خریدن مصحف را مکروه شمرده‌اند.
[۳۷] بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۱، ص۱۷۷.


۲.۲ - فروختن مصحف به کافر

به نظر بیشتر مذاهب اهل سنّت، فروختن مصحف قرآن به شخص کافر جایز نیست؛ زیرا موجب اهانت به قرآن می‌گردد؛
[۳۸] المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
[۳۹] بکری، عثمان بن شطا، اعانة الطالبین، ج۴، ص۳۲۴.
ولی حنفیان فروش قرآن به کافر را مجاز دانسته‌اند و البته بر کافر نیز واجب می‌دانند که آن را به مسلمانی بفروشد.
[۴۲] المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
از جمله ادلّه قائلان به حرمت، این حدیث نبوی است که از مسافرت کردن مسلمانی که قرآن را به همراه دارد، به سرزمین دشمن، نهی فرموده است.
[۴۳] المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
همچنین در صورت حرمت فروش مصحف به مسلمان، به طریق اولی، فروش آن به کافر حرام خواهد بود.


در فقه امامیه، در باره جواز یا عدم جواز فروش مصحف (و نیز خرید آن) دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد که عمدتاً به اختلاف احادیثِ مربوط به آن باز می‌گردد. به نظر مشهور فقهای امامی، خرید و فروش مصحفِ قرآن کریم جایز نیست.

۳.۱ - دلیل اول

مهم‌ترین مستند این نظر، احادیث متعدّدی است که بر پایه مفادّ آنها، متن و نوشته قرآن نباید خرید و فروش شود و تنها جلد، کاغذ و تزیینات مصحف، قابل معامله است. امام صادق (علیه‌السّلام) به عبد الرحمن بن سیابه فرمود: «مَصاحف، خرید و فروش نمی‌شوند و هنگام معامله بگو: من از تو، ورق و جلد و غلاف و دسترنج تو را به این بها می‌خرم». مشابه این حدیث را سماعه، عثمان بن عیسی، عبد اللَّه بن سلیمان و دیگران از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت کرده‌اند.

۳.۲ - دلیل دوم

مستند دیگر، ناسازگاری بیع مصحف با عظمت و حرمت قرآن کریم است.به عقیده برخی موافقان نظر مشهور، اگر مصحف قرآن فروخته شود، این عقد بیع، چون از آن نهی شده، باطل است.

۳.۳ - نظر غیر مشهور

در برابر، برخی فقها فروش مصحف را جایز شمرده و به ادله گوناگونی استناد کرده‌اند، از جمله اصل اباحه، ادله عام دال بر جواز بیع، سیره مسلمانان و احادیث.
[۵۶] محمد السعید، الشبهات المزعومه حول القران الکریم فی دائرتی المعارف الاسلامیه والبریطانیه، ص۱۹۲.


۳.۳.۱ - حدیث از امام صادق

از جمله این احادیث، حدیث روح بن عبد الرحیم از امام صادق (علیه‌السّلام) است که در پاسخِ پرسش او در‌باره حکم فروش مصحف، به رواج یافتن این کار پس از زمان پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله) اشاره فرمود و خریدن آن را بر فروش آن ترجیح داد و دریافت اجرت بر کتابت قرآن را هم مجاز دانست. به همین مضمون احادیثی را عنبسه ورّاق، ابوبصیر و کسانی دیگر روایت کرده‌اند.
این دسته از فقها، در جمع میان این احادیث و احادیثِ دال بر ممنوعیت فروشِ مصحف، گفته‌اند که احادیث منع کننده، بر کراهت فروختن مصحف دلالت دارد، نه بر حرمت آن؛ هم‌چنان که از تعبیر برخی از احادیث مزبور، از جمله حدیث ابوبصیر، هم این نکته استنباط می‌شود؛ مثلاً امام صادق (علیه‌السّلام) در این حدیث فرموده‌اند که خریدن مصحف را از فروختن آن بیشتر دوست دارند که دال بر کراهت بیع است و حکمت آن را هم ناسازگار بودن فروش قرآن با عظمت کلام الهی و ضرورتِ محترم شمردن آن دانسته‌اند. همچنین موافقان با جواز فروش مصحف، احادیثِ دال بر ممنوعیت فروش را از نظر سندی ضعیف دانسته‌اند.
فقهای موافق با دیدگاه مشهور، روایاتِ به ظاهر متعارض را به گونه‌ای دیگر جمع کرده و گفته‌اند که احادیث دال بر جواز فروش مصحف، کیفیت جواز را بیان نکرده‌اند و از این رو، با احادیثِ بازدارنده از فروش مصحف (که در مقام بیان حکم الهی‌اند) تعارضی ندارند؛ بلکه رابطه آن دو، از قبیل رابطه مطلق و مقید است.جمع دیگر میان احادیث، آن است که مراد احادیثِ تجویز کننده، خرید ورق پیش از کتابت قرآن بر آن است که هم شامل بیع می‌شود و هم اجاره و چون (بر مبنای ادلّه دیگر) بیعْ ممکن نیست، باید حمل بر اجاره شود؛ ولی در هر دو جمع مذکور، مناقشه شده است.

۳.۴ - حکم فروش بخشی از مصحف

در باره حکم فروش بخشی از مصحف قرآن که مشتمل بر چند آیه است، فقهای موافق با نظر مشهور، با استناد به احادیثی مانند روایت سماعه که حتی خریدن ورقی از مصحف را ممنوع شمرده، آن را جایز ندانسته و حتی آثاری مانند کتب حدیث و فقه و لغت و تفسیر را هم مشمول این حکم به شمار آورده‌اند. در برابر، برخی مناقشه کرده‌اند که سیره مستمر مسلمانان، بر جواز معامله چنین آثاری دلالت دارد و حتی از این سیره می‌توان روا بودن معامله مصحف کامل قرآن را هم استنباط کرد.برخی میان اجزای مصحف و آثار دیگر که متضمّن برخی آیات‌اند، تفاوت قائل شده‌اند.

۳.۵ - فروش مصحف به کافر

در صورتی که فروش مصحف به طور کلّی ممنوع شمرده شود، قطعاً فروش آن به کافر هم ممنوع خواهد بود؛ ولی بر پایه قول به جواز فروش مصحف (چه قائل به کراهت باشیم یا نه)، این بحث مطرح می‌شود که آیا فروش قرآن به کافر جایز است یا نه.

۳.۵.۱ - مستندات

نظر مشهور در میان فقهای شیعه از عصر علامه حلی به بعد، آن بوده است که فروش مصحف به کافر جایز نیست.مستندات این نظر را ادله مختلفی شمرده‌اند، از جمله ادله دال بر ممنوعیت تملک برده مسلمان توسط کافر و این حدیث نبوی که علو و برتری از آنِ اسلام است: «الاسلام یَعْلُو ولا یُعْلی علیه.»

۳.۵.۲ - پاسخ

در باره دلیل نخست گفته‌اند که منع از تملّک برده مسلمان توسط کافر، اقتضا دارد که به طریق اوْلی کافر نتواند مالک مصحف شود. برخی این دلیل را مردود دانسته‌اند؛
زیرا اولاً برخی بر آن‌اند که تملّک مزبور ممکن است تحقق یابد، نهایت این که فروش برده مسلمان توسط کافر (که مالک است) به خریدار مسلمان، واجب به شمار می‌رود.
ثانیاً قیاس این دو با هم، مع الفارق است؛ زیرا تملک برده مسلمان توسط کافر موجب ذلّت مسلمان می‌شود؛ ولی تملّک کافر بر مصحف چه بسا موجب آشنا شدن بیشتر او با معارف قرآن کریم و گاه هدایت یافتن او شود. دلیل دوم یعنی حدیث نبوی مذکور، هم از جهت سند و هم از نظر دلالت بر مدّعا، مورد مناقشه قرار گرفته است.

۳.۵.۳ - هتک حرمت قرآن

دلیل دیگری که برای حرمت فروش مصحف قرآن به کافر ذکر شده آن است که مالک شدن کافر موجب هتک حرمت قرآن می‌شود.

۳.۵.۲ - پاسخ

برخی ضمن ردّ چنین ملازمه‌ای گفته‌اند: چه بسا دست یافتن کافر به قرآن، همراه با نگاه‌ داشتن حرمت کتاب خدا باشد. هم‌چنین این استدلال که دستیابی کافر به مصحف می‌تواند به نجس شدن آن بینجامد، مورد نقد و مناقشه قرار گرفته و گفته‌اند که فروش قرآن به کافر لزوماً به نجس شدن آن نمی‌انجامد.
[۸۴] مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة (کتاب التجارة)، ص۵۶۹.



۱. حول القرآن الکریم (موسوعة الفقه)، ج۱۱۲.
۲. زرکشی، بدر‌، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۸۱.    
۳. سیوطی جلال‌الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۵۱.
۴. ابن‌عطیة، عبد الحق، المحرر الوجیز، ج۱، ص۴۹.    
۵. کورانی، علی، تدوین قرآن، ص۲۳۱.    
۶. تاریخ القرآن، ص۱۱۸ - ۱۲۱.
۷. خویی، ابوالقاسم، البیان، ص۲۵۰ - ۲۵۱.    
۸. حکیم، محمد‌باقر، علوم القرآن، ص۱۰۸.    
۹. ابن‌عطیة، عبد الحق، المحرر الوجیز، ج۱، ص۴۹.    
۱۰. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۳۶۶.    
۱۱. احمد بن حسین، بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۶.
۱۲. ابن ابی‌شیبة، المصنف، ج۵، ص۳۱.
۱۳. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج۲، ص۳۴۴.    
۱۴. احمد بن حسین، بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۶.
۱۵. ابن ابی‌شیبة، المصنف، ج۵، ص۳۰.
۱۶. متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمّال، ج۲، ص۳۳۰.    
۱۷. احمد بن حسین، بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۶.
۱۸. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۹، ص۲۵۱ - ۲۵۲.    
۱۹. سیوطی جلال‌الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۴۵۷.
۲۰. احمد بن حسین، بیهقی، السنن الکبری، ج۶، ص۱۷.
۲۱. صنعانی، عبد الرزاق، المصنف، ج۸، ص۱۱۳.
۲۲. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۹، ص۲۵۲.    
۲۳. مقدسی، عبد الرحمن، الشرح الکبیر، ج۴، ص۱۲ - ۱۳.    
۲۴. سید سابق، فقه السنة، ج۳، ص۸۸.    
۲۵. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۹، ص۲۵۲.    
۲۶. ابن حزم، علی بن احمد، المحلّی، ج۹، ص۴۴ - ۴۷.    
۲۷. نووی، یحیی بن شرف، روضة الطالبین، ج۳، ص۸۷.
۲۸. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۹، ص۲۵۲.    
۲۹. مرداوی، علاء‌الدین، الإنصاف فی معرفة الراجح من الخلاف، ج۴، ص۲۷۸ - ۲۸۰.    
۳۰. المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
۳۱. شعراوی، محمد متولی، فیض الرحمن، ص۳۸۴.
۳۲. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۹، ص۲۵۲.    
۳۳. المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
۳۴. شعراوی، محمد متولی، فیض الرحمن، ص۳۸۴.
۳۵. مرداوی، علاء‌الدین، الإنصاف فی معرفة الراجح من الخلاف، الانصاف، ج۴، ص۲۷۹.    
۳۶. مرداوی، علاء‌الدین، الإنصاف فی معرفة الراجح من الخلاف، الانصاف، ج۴، ص۲۷۸ - ۲۷۹.    
۳۷. بهوتی، منصور بن یونس، کشاف القناع، ج۱، ص۱۷۷.
۳۸. المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
۳۹. بکری، عثمان بن شطا، اعانة الطالبین، ج۴، ص۳۲۴.
۴۰. نووی، یحیی بن شرف، المجموع، ج۹، ص۳۵۴.    
۴۱. سرخسی، محمد بن احمد، المبسوط، ج۱۳، ص۱۳۳.    
۴۲. المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
۴۳. المغنی، ج۴، ص۳۰۶.
۴۴. علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۶۱.    
۴۵. بحرانی، یوسف، الحدائق، ج۱۸، ص۲۱۸.    
۴۶. مفتاح الکرامة حسینی، جواد، مفتاح الکرامة، ج۱۲، ص۲۷۳.    
۴۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۲۱.    
۴۸. مجلسی، محمد‌باقر، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۵۸ - ۱۶۱.    
۴۹. علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکرة الفقهاء، ج۱۲، ص۱۴۵.    
۵۰. حسینی، جواد، مفتاح الکرامة، ج۱۲، ص۲۷۵.    
۵۱. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۴۴.    
۵۲. ابن سعید الحلّی، نزهة الناظر، ص۷۴.    
۵۳. نجفی، محمد‌حسین، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۲۶.    
۵۴. نجفی، محمد‌حسین، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۲۶ - ۱۲۸.    
۵۵. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۴۴ - ۷۴۵.    
۵۶. محمد السعید، الشبهات المزعومه حول القران الکریم فی دائرتی المعارف الاسلامیه والبریطانیه، ص۱۹۲.
۵۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۲۱.    
۵۸. مجلسی، محمد‌باقر، وسائل الشیعة، ج۱۷، ص۱۵۹ - ۱۶۱.    
۵۹. نجفی، محمد‌حسین، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۲۷.    
۶۰. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهه، ج۱، ص۷۴۳ - ۷۴۴.    
۶۱. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۴۴.    
۶۲. روحانی، محمد‌صادق، فقه الصادق، ج۱۵، ص۵۴ - ۵۵.    
۶۳. محقق سبزواری، کفایة الاحکام، ج۱، ص۴۴۴.    
۶۴. شیخ انصاری، مرتضی، المکاسب، ج۲، ص۱۵۹ - ۱۶۰.    
۶۵. نجفی، محمد‌حسین، جواهر الکلام، ج۲۲، ص۱۲۶.    
۶۶. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۴۲ - ۷۴۳.    
۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة (کتاب التجارة)، ص۴۴۲.    
۶۸. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۷، ص۲۳۱.    
۶۹. حسینی، جواد، مفتاح الکرامة، ج۱۲، ص۲۷۵ - ۲۷۶.    
۷۰. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۴۹.    
۷۱. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۴۹ - ۷۵۰.    
۷۲. شیخ انصاری، مرتضی، المکاسب، ج۲، ص۱۶۳.    
۷۳. علامه حلی، قواعد الاحکام، ج۲، ص۹.    
۷۴. شهید اول، محمد بن مکی‌ عاملی، الدروس الشرعیة، ج۲، ص۴۱.    
۷۵. شیخ انصاری، مرتضی، المکاسب، ج۲، ص۱۶۱.    
۷۶. شیخ انصاری، مرتضی، المکاسب، ج۲، ص۱۶۲.    
۷۷. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۵۰ - ۷۵۲.    
۷۸. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۵۲.    
۷۹. مقدس اردبیلی، احمد بن‌ محمد، مجمع الفائدة و البرهان، ج۸، ص۱۶۱.    
۸۰. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۵۲ - ۷۵۳.    
۸۱. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة (کتاب التجارة)، ص۴۴۶.    
۸۲. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۵۳.    
۸۳. خویی، ابو‌القاسم، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷۵۳.    
۸۴. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهة (کتاب التجارة)، ص۵۶۹.



سایت‌ حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «خرید و فروش قرآن» تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۲۲.    



جعبه ابزار