• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حقوق بشر معاصر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حقوق بشر معاصر،.

پرسش: آیا حقوق بشر معاصر به عنوان مبنای اصلی زندگی اجتماعی و سیاسی در عصر حاضر حقوق خداوند را تأمین می‌کند یا آن‌ها را به چالش می‌خواند؟

پاسخ: حقوق بشر معاصر نه‌تنها حقوق خداوند را تأمین نمی‌کند، بلکه در عمل آن را به چالش می‌کشد. دلیل بر این مدعا این است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر، اصلاً نامی از خدا برده نشده است و در مقابل، انسان و خواسته‌های او را به گونه‌ای مورد تأکید قرار می‌دهد، که بشر امروز رسالت انسانی خویش را به فراموشی می‌سپارد.



حقوق بشر معاصر به رغم جهات مثبت آن، از کاستی‌های بنیادین رنج می‌برد.

۱.۱ - نادیده انگاشتن حقوق خداوند

از جمله آن کاستی‌ها، نادیده انگاشتن حقوق خداوند و غفلت از رابطه انسان با آفریدگار هستی است. تدوین‌کنندگان حقوق بشر با انکار اصیل‌ترین واقعیت هستی، یعنی خداوند متعال و در نتیجه عدم توجه به نقش اراده الهی در [[تدبر تکوینی و تشریعی جهان و انسان، و نیز نادیده گرفتن ابعاد جاوید روح انسانی فقط توانسته گوشه‌ای از واقعیات ناظر بر زندگی انسان را به تصویر بکشد و آموزه‌های حقوق بشر معاصر بر فردگرایی استوار است. فردگرایی واژه آشنا، ولی ابهام‌دار است. این مفهوم هم هستی‌شناختی است، هم معرفت‌شناختی و هم اخلاقی،
[۱] آربلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ص۲۲، ترجمه عباس مخبر، تهران، انتشارات مرکز، ۱۳۶۷ش.
در این نگرش فرد از هر لحاظ واقعی‌تر، بنیادی‌تر و مقدم بر جامعه و نهادهای آن است. در نهایت حقوق و خواست‌های او به لحاظ اخلاقی بر حقوق و خواست جامعه و حتی خداوند مقدم قرار می‌گیرد.


رویکرد فردگرایی افراطی آثاری به دنبال داشت که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

۲.۱ - خویش‌مالکی

به موجب این مفهوم، زندگی فرد به خود او تعلق دارد، نه به خداوند و جامعه و دولت، و فرد می‌تواند هر گونه که بخواهد با زندگی رفتار کند.

۲.۱.۱ - دیدگاه جان لاک

مفهوم خود به مثابه مالک خویشتن در اندیشه جان لاک چنین مطرح شده است: «انسان به دلیل آقایی بر خود، تملک بر خویشتن و کار خود، پایه‌های عظیم دارایی خود را در خود داشت. بنابراین تملک و دارایی مادی، بیان مشخص مالکیتی است که ما از قبل بر خویش و اعمال و پیشه خود داریم».
[۲] second Treatise ch.۵، p.۴۴ jhon locke: Two Treatises of government.

از این منظر، منشأ و خاستگاه همه ارزش‌ها بشر است نه طبیعت. بشری که دارای من‌اندیشنده است، به مرکز و سرآغاز جهان اخلاقی تبدیل می‌شود؛ چراکه کانون اخلاق دیگر در وجود بشر است نه در غایت و مقصودی (بیرون از او) که بشر به دنبال او برود.
[۳] اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۶۰-۲۶۱، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.


در این نگرش که روح و جوهره اومانیسم (humanism) و نحله‌های گوناگون آن را تشکیل می‌دهد، انسان، محور و مدار همه چیز قرار می‌گیرد.
[۴] دیویسم، تونی، اومانیسم، ص۲۸، ‌ ترجمه عباس مخبر، تهران، مرکز، ۱۳۷۸ش.
[۵] احمدی، بابک، معمای مدرنیته، ص۸۳-۹۱، تهران، مرکز، ۱۳۷۷ش.
او مالک خویشتن است؛ زیرا عقل می‌گوید: «کسی که خدایگان خویش و زندگی خویش است، حق دارد ببیند چه وسایلی را برای نگاهداری این زندگی باید به کار گیرد.
[۶] اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۲۰، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
[۷] اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۴۲، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
و تنها عقل بشری است که به وی می‌آموزد، چه چیزی برای هستی او سودمند است».
[۸] اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۲۰، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
[۹] اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۴۲، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.


۲.۱.۲ - بی‌تفاوتی نسبت به دین و مذهب

این نگرش در اعلامیه جهانی حقوق بشر تجلی ویژه یافت. به گفته یکی از بزرگان، اعلامیه نسبت به دین و مذهب یکسره بی‌تفاوت است. در سرتاسر اعلامیه هیچ‌گونه اشاره‌ای به خدا، پیامبر و دین نشده است و حتی تعبیری به کار نرفته است که از آن بتوان استشمام کرد که خدایی وجود دارد. در نخستین ماده آن آمده است، تمام افراد بشر آزاد به دنیا می‌آیند ...نه این‌که تمام افراد بشر آزاد آفریده می‌شوند، تا کلمه «آفریده شدن» به «وجود آفریننده» اشعار نداشته باشد. البته در موادی واژه‌های «دین» و «مذهب» به کار رفته،
[۱۰] اعلامیه جهانی حقوق بشر، بند اول، ماده دوم، بند اول، ماده شانزدهم، و ماده هجدهم.
امّا به وضوح پیداست که آن‌چه از این موارد برمی‌آید، جز این نیست که دینداری و بی‌دینی مساوی است و هیچ دین و مذهبی نسبت به یکدیگر برتری ندارد.
[۱۱] مصباح یزدی، محمدتقی، جزوه معارف قرآن، بخش حقوق و سیاست، ج۲، ص۱۹۷۵-۱۹۷۶.


در حقوق بشر معاصر که از خدا نامی برده نشده، چگونه می‌توان انتظار داشت که حقوقی برای خداوند تأمین گردد؟ اصولاً اهتمام بنیان‌گذاران این نظام بر این است که انسان را به عنوان یک حیوان متکامل که آغاز و انجامش در دایره تولد و مرگ خلاصه می‌شود، محور قرار داده، حقوقی در این قلمرو برای وی معین کنند. این در حالی است که از نظر قرآن، ارزش انسان ناشی از روح الهی است.وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی و انسان بریده از خدا، از خود بیگانه است. («وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَاَنسَاهُمْ اَنفُسَهُمْ») نگرش خویش‌مالکی انسان در تعارض آشکار با نصوص و گزاره‌های دینی است. در بینش اسلامی مالکیت حقیقی از آن خداست. این اصل در آیات متعددی از قرآن کریم بیان شده است. ازاین‌رو انسان در افعال و اداره زندگی خویش رها و خودسر نیست، بلکه در برابر خداوند مسئول است. چون او تنها موجودی است که با تکیه بر عقل و قدرت تصمیم‌گیری می‌تواند «تکلیف‌پذیر» باشد؛ از این منظر خداوند خالق هستی است. و حق حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداوند است. قانون‌گذاری واقعی نیز در انحصار او قرار دارد؛ ارزش‌های اخلاقی و حقوقی را نیز او تعیین می‌کند، ارزش‌هایی که ثابت و غیر قابل تغییرند.
[۲۵] مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه حقوقی اسلام، ص۱۸۰، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰ش.


با این تبیین روشن می‌گردد که آموزه‌های حقوق بشر معاصر، حقوق الهی را به چالش فرا می‌خواند. اصولاً رویکردی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر به کار رفته، کاملاً مغایر با رویکردی است که در حقوق الهی وجود دارد. چه چالشی مهم‌تر از حذف خدا و پیامبر از زندگی بشر، و همین‌طور فرق نگذاشتن بین دین آسمانی و غیر آن. یک نمونه بارز موضع منفی اعلامیه با آموزه‌های دینی، مفاد ماده ۵ آن است که ناظر ممنوعیت شکنجه و مجازات بدنی است، و این چیزی نیست جز نفی و انکار «قصاص» و امروزه با استناد به همین ماده، کسانی سعی دارند حکم قصاص را انکار کنند؛ درحالی‌که قصاص از احکام ثابت اسلام است.

۲.۲ - حاکمیت امیال و خردگرایی افراطی

در نگرش حقوق بشر معاصر که بر فردگرایی مبتنی است، منبع خودمختاری و استقلال فرد انسانی دو چیز است: یکی انرژی طبیعی، و خواسته‌های ذاتی که فعالانه از درون انسان می‌جوشد و دیگری قوه قاطع خرد که انسان را برای ارضای امیال هدایت می‌کند.
[۲۶] آربلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ص۳۹-۴۴، ترجمه عباس مخبر، تهران، انتشارات مرکز، ۱۳۶۷ش.
چون انسان و عقل او محور همه چیز است، کانون اخلاق و حقوق در وجود خود بشر است. قانون طبیعی همان حکم عقل است: قانونی که به مدد فروغ عقل قابل شناسایی است و برای شناخت آن به وحی و الهام تشریعی نیازی نیست؛ چون این قانون از نظر همه موجودات عاقل و خردمند، امری مسلم و معقول است.
[۲۷] اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۲۰، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.

البته جای تعجب نیست؛ چون به اعتقاد فیلسوفان عصر روشنگری (مانند لاک، هیوم، کندیاک و کانت و...) که حقوق بشر معاصر بر اندیشه آنان استوار است، تعالی خدا دیگر محکوم به شکست شده بود و به باور آنان هر گونه تلاشی برای گنجانیدن او در چهارچوب مباحث انسانی عبث است.
[۲۸] تی بلوم، ویلیام، نظریه‌های نظام سیاسی، ج۲، ص۶۳۵، ترجمه احمد تدین، تهران، ۱۳۷۳ش.


۲.۲.۱ - استقلال عقل جزئی

در این نگاه «عقل جزئی و حسابگر» به جایی رسیده است که دیگر خدا و به تبع وحی برایش مطرح نیست و خود را مستقل از آن می‌داند، تا آن‌جا که در دوره موسوم به «روشنگری»، عقلْ حاکمیت بی‌چون‌وچرا یافت و حتی تنفر نسبت به دین وحیانی رواج یافت و دینی طبیعی (Deism) جایگزین دین آسمانی شد.
[۲۹] ایان باربوشر، ایان، علم و دین، ص۷۱-۸۰، ترجمه بهاءالدین خرم‌شاهی.

در این حرکت افراطی خردگرایی و امیال‌پرستی که به گونه‌ای بر حقوق بشر معاصر نیز اثرگذار بوده است، عقل جانشین خدا و میل‌پرستی جایگزین خداپرستی قرار می‌گیرد. انسان امیال و غرایز گوناگونی دارد که معیشت وی بدان وابسته است.

۲.۲.۲ - دیدگاه اسلام

از منظر اسلام، سرکوب این امیال به‌هیچ‌وجه روا نیست و آیات متعددی بر آن دلالت دارد. یعنی امیال مزبور باید به جای سرکوب در مسیر تکامل و رشد ارضا شوند. «انسان طغیانگر است» و «حریص آفریده شد» لذا در پرتو مبانی اسلام، حاکمیت مطلق امیال ـ آن‌گونه که در حقوق بشر معاصر مطرح است ـ پذیرفتنی نیست. افزون بر آن، در بینش اسلامی، عقل و دین دو نعمت گران‌بهای الهی برای بشر است. درحالی‌که افراط در بها دادن به عقل و تکیه تام بر آن و نادیده انگاشتن خدا و دین موجب سقوط انسان معاصر شده است.


در یک جمع‌بندی، حقوق بشر معاصر نه‌تنها حقوق خداوند را تأمین نمی‌کند، بلکه در عمل آن را به چالش می‌کشد. دلیل بر این مدعا این است که در اعلامیه جهانی حقوق بشر، اصلاً نامی از خدا برده نشده است و در مقابل انسان و خواسته‌های او را به گونه‌ای مورد تأکید قرار می‌دهد که بشر امروز رسالت انسانی خویش را به فراموشی می‌سپارد.


۱. آربلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ص۲۲، ترجمه عباس مخبر، تهران، انتشارات مرکز، ۱۳۶۷ش.
۲. second Treatise ch.۵، p.۴۴ jhon locke: Two Treatises of government.
۳. اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۶۰-۲۶۱، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
۴. دیویسم، تونی، اومانیسم، ص۲۸، ‌ ترجمه عباس مخبر، تهران، مرکز، ۱۳۷۸ش.
۵. احمدی، بابک، معمای مدرنیته، ص۸۳-۹۱، تهران، مرکز، ۱۳۷۷ش.
۶. اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۲۰، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
۷. اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۴۲، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
۸. اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۲۰، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
۹. اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۴۲، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
۱۰. اعلامیه جهانی حقوق بشر، بند اول، ماده دوم، بند اول، ماده شانزدهم، و ماده هجدهم.
۱۱. مصباح یزدی، محمدتقی، جزوه معارف قرآن، بخش حقوق و سیاست، ج۲، ص۱۹۷۵-۱۹۷۶.
۱۲. ص/سوره۳۸، آیه۷۲.    
۱۳. حشر/سوره۵۹، آیه۱۹.    
۱۴. نجم/سوره۵۳، آیه۳۵.    
۱۵. یس/سوره۳۶، آیه۸۱ و۸۲.    
۱۶. حدید/سوره۵۷، آیه۱ و۳.    
۱۷. نساء/سوره۴، آیه۱۲۶.    
۱۸. انعام/سوره۶، آیه۱۲۶.    
۱۹. حمد/سوره۱، آیه۱-۲.    
۲۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۴.    
۲۱. کهف/سوره۱۸، آیه۲۶.    
۲۲. انعام/سوره۶، آیه۱۵۶.    
۲۳. نور/سوره۲۴، آیه۵۱.    
۲۴. مائده/سوره۵، آیه۴۴، ۴۵، ۴۷، ۴۹ و ۵۰.    
۲۵. مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه حقوقی اسلام، ص۱۸۰، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۰ش.
۲۶. آربلاستر، آنتونی، ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب، ص۳۹-۴۴، ترجمه عباس مخبر، تهران، انتشارات مرکز، ۱۳۶۷ش.
۲۷. اشتراوس، لئو، حقوق طبیعی و تاریخ، ص۲۲۰، ترجمه باقر پرهام، تهران، نقش جهان، ۱۳۷۵ش.
۲۸. تی بلوم، ویلیام، نظریه‌های نظام سیاسی، ج۲، ص۶۳۵، ترجمه احمد تدین، تهران، ۱۳۷۳ش.
۲۹. ایان باربوشر، ایان، علم و دین، ص۷۱-۸۰، ترجمه بهاءالدین خرم‌شاهی.
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۲۹.    
۳۱. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۴.    
۳۲. اعراف/سوره۷، آیه۳۲.    
۳۳. علق/سوره۹۶، آیه۶-۷.    
۳۴. معارج/سوره۷۰، آیه۱۹-۲۱.    
۳۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۹، ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی، تهران، علمیه، بی‌تا.    




سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حقوق بشر معاصر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۱۰.    



رده‌های این صفحه : حقوق بشر | حقوق بشر معاصر | نظام حقوقی




جعبه ابزار