حضور قلب در صلاة
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضور قلب در نماز، توجه به نماز، خشوع و خضوع در نماز.
پرسش: منظور از حضور قلب در نماز چیست؟ آیا
تفکر در امور دنیوی مرتبط به
آخرت، با حضور قلب منافات دارد؟
پاسخ: مراد از
حضور قلب در نماز، این است که
قلب را خالی گرداند از غیر چیزی که به آن
تکلم مینماید؛ یعنی دلش و فکرش مشغول به
نماز باشد و حواسش متوجه به کلمات باشد و هرگاه دید فکرش جای دیگر سیر میکند، توجه به نماز کند.
آنچه با روح
عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است و اما توجه به آنچه در مسیر رضای خداست، کاملاً با
روح عبادت سازگار است و آن را تأکید میکند، منافات با حضور قلب ندارد. بزرگان ما برای تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادتها، راههای متعددی (همچون تحصیل
معرفت والا به خدا و
دنیا، عدم توجه به کارهای پراکنده و مختلف، انتخاب محل و مکان خاص برای نماز و سایر عبادتها، پرهیز از
گناه، آشنایی به معنی نماز و
فلسفه افعال و اذکار آن، انجام
مستحبات نماز و آداب مخصوص و مراقبت و تمرین حضور قلب) را بیان نمودهاند.
حضور قلب در نماز امر بسیار مهمی است که شخص باید با تلاش و زحمت به دنبال رسیدن به آن در نماز باشد. کسی که بیشتر ساعات
عمر خود را در بیهودهکاری و لهوولعب میگذراند، نمیتواند در
نماز حضور قلب پیدا کند؛ زیرا به هر آنچه
انسان مشغول باشد، قوه مخیّله (که کارش صورتسازی است) در نماز همان
عمل را در نظرش جلوه میدهد و هرچه بخواهد
حواس خود را جمع کند، فوری موهومات و خیالات به سراغ او میآید و حواسش را متفرق میگرداند؛ اما کسی که در همه وقت همه
اعمال و افکارش بر طبق عقل و شرع انجام شود و هدفش در همه کار تحصیل رضای
حق تعالی باشد (زیرا اگر به دقت بنگری، هر عملی که در آن رضای خدای تعالی نباشد، لغو و بیهودهکاری است) چنین کسی بهخوبی میتواند بنا بر عادت، خود را از موهومات و خیالات
فاسد حفظ نماید و حضور قلب پیدا کند. آن وقت است که حالت
خشوع و خضوع پیدا مینماید.
مقصود از حضور قلب در نماز، این است که هر آنچه با روح عبادت سازگار نیست ـ اعم از افکار مربوط به دنیای خود یا دیگران باشد ـ را از خود دور گرداند؛ اما افکاری که منافات با روح عبادت نداشته باشد، خدشهای به حضور
قلب نمیزند؛ البته این یک مسئله شخصی است و هر فردی بهخوبی درک میکند چه افکاری حضور قلب او را از بین میبرد و باید از آنها خودداری کند و این را هم میدانیم که که حضور قلب درجاتی دارد و انسانی که از درجات بالای حضور برخوردار است، مطلقاً از غیرخدا و امور خدایی چشم میوشد.
بزرگان ما برای تحصیل خشوع و حضور قلب در نماز و سایر عبادات، اموری را بیان نمودهاند که رعایت آنها میتواند مفید باشد.
بهدست آوردن آنچنان معرفتی که دنیا را در نظر انسان کوچک و خدا را در نظر انسان بزرگ کند، تا هیچ کار دنیوی نتواند هنگام رازونیاز با معبود نظر او را به خود جلب و از خدا منصرف سازد؛ یعنی نمازگزار باید معرفتی نسبتاً درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی روبهرو میشود. خدای متعال کمال محض است و جامع همهی کمالات بلکه عین
کمال است و یکی از کمالات الاهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الاهی هدفمند است، و از افعال الاهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است و هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمیشود و
صراط مستقیم همان
بندگی خداوند است: («وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صراط مُسْتَقیم»)؛ یعنی اطاعت از همه دستورات و
قانو ن الاهی که مهمترین و بارزترین آنها، در قالب عبادت تجلی مییابد.
اگر کسی
فلسفه عبادت را نداند نصیبی از آن نمیبرد و فلسفه عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.
توجه به کارهای پراکنده و مختلف، معمولاً مانع تمرکز حواس است و هر قدر انسان، توفیق پیدا کند که مشغلههای مشوش و پراکنده را کم کند، به حضور قلب در عبادتهای خود کمک کرده است.
انتخاب محل و مکان
نماز و سایر عبادتها نیز در این امر، اثر دارد؛ به همین دلیل، نماز خواندن دربرابر اشیا و چیزهایی که
ذهن انسان را به خود مشغول میدارد،
مکروه است و همچنین دربرابر درهای باز و محل عبور و مرور مردم، در مقابل آیینه و عکس و مانند اینها، به همین دلیل معابد
مسلمانان هرقدر سادهتر و خالی از زرقوبرق و تشریفات باشد، بهتر است؛ چراکه به
حضور قلب کمک میکند.
پرهیز از
گناه نیز عامل مؤثری است، زیرا گناه قلب را از خدا دور میسازد، و از حضور قلب میکاهد. باید از
اعمال ظلمت زا (گناه) پرهیز کنیم تا عبادت در باطن ما اثر کند و موجب
نشاط گردد؛ لذا در روایات وارد شده است، تا آنجا که برایتان امکان دارد، از گناه فاصله بگیرید؛ زیرا
ظلمت با گناه به
باطن راه مییابد، «اذا اذنب الرجل دخل فی قلبه نقطة سوداء».
امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: پدرم (
امام باقر) ـ علیهالسلام ـ میفرمود: «ما من شیء أفسد للقلب من خطیئة، إنّ القلب لیواقع الخطیئة فما تزال به حتّی تغلب علیه فیصیّر أعلاه أسفله»؛ هیچ چیز برای قلب زیانبارتر از گناه نیست، چه آنکه قلب با گناه میآمیزد و با آن گلاویز میشود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه میسازد؛
یعنی
قلب به حساب طبع اولی، ملکوتی و رو به خداست؛ ولی در اثر گناه چهرهاش وارونه گشته، ناسوتی و شیطانی میشود.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «إنّ الرّجل یذنب الذّنب فیحرم صلوة اللّیل و إنّ العمل السّیّئ أسرع فی صاحبه من السّکّین فی اللّحم»؛ گناه انسان را از
نماز شب محروم میسازد (لذت
مناجات با خدا را از او سلب میکند)؛ همانا تأثیر گناه از کارد برنده سریعتر است.
آشنایی به معنی نماز و
فلسفه افعال و اذکار آن، عامل مؤثر دیگری است.
انجام
مستحبات نماز و آداب مخصوص آن ـ چه در مقدمات و چه در اصل نماز ـ نیز کمک مؤثری به این امر میکند.
از همه اینها گذشته، این کار مانند هر کار دیگر نیاز به مراقبت و
تمرین و استمرار و پیگیری دارد، بسیار میشود که در آغاز
انسان در تمام نماز یک لحظه کوتاه
قدرت تمرکز
فکر پیدا میکند، اما با ادامه این کار و پیگیری و تداوم آنچنان قدرت
نفس پیدا میکند که میتواند هنگام نماز دریچههای فکر خود را بر غیرمعبود، مطلقاً ببندد.
پایگاه اسلام کوئست.