حرفهای مقطعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حروف مقطعه،
قرآن مجید.
پرسش: آیا پیغمبر خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تفسیر
حروف مقطعه را نفرمودهاند؟ و در این زمینه آیا صحابه سؤال نکردهاند؟
پاسخ:
ممکن است
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله دلیل آمدن این حروف را گفته باشند، همچنین
صحابه و اصحاب نیز در این خصوص حتماً از
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله سؤال کردهاند، منتهی چون مدرکی و روایتی قابل قبول و صحیح در دست ما نمیباشد، نمیتوانیم پاسخ مثبتی از این حروف مقطعه داشته باشیم.
مرحوم علامه طباطبایی (ره) در تفسیر گرانمایه المیزانش ضمن بحث از این حروف، روایتی و همچنین نقل قولهایی از «
مجمع البیان» مرحوم طبرسی در این موضوع اشاره کرده است و دلیل نبودن
روایت صحیح در باب حروف مقطعه را اینطور بیان نمودهاند:
ممکن است این حروف بر اسمای
خدای تعالی دلالت کنند؛ مانند (الف، لام، میم) مانند این است که (أنا)، (أللّه)، (اَعْلَم) و (ق) قاف نام کوهی است که محیط به زمین است و سبزی
آسمان هم در آن است، و بهوسیله آن کوه است که خداوند
زمین را از اینکه اهلش را بلرزاند حفظ کرده است.
و مورد دیگر اینکه این حرف به منظور ساکت کردن کفار در ابتدای سورهها قرار گرفته؛ چون مشرکین به یکدیگر سفارش میکردهاند: مبادا به قرآن گوش دهید، و هر جا کسی قرآن میخواند، سر و صدا بلند کنید تا صوت
قرآن در بین صوتهای نامربوط گم شود،
قرآن کریم این جریان را در آیه
«لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا»حکایت کرده است.
سپس مرحوم علامه پس از نقل کردن موارد فوق از «
مجمع البیان» مرحوم طبرسی به تبیین و تشریح روایتی که موضوع فوق را بیان کرده پرداخته و اضافه میکند که:
ظاهر آنچه در این روایت آمده که غالب حروف مقطعه را با اسماء حسنای خدا معنا کرده این است که با این حروف از
اسماء خداوند گرفته شده، حال یا از اول آنها مانند (میم) که فرمود از
ملک و مجید و مقتدر گرفته شده، و یا از وسط مانند (لام) از الله و... پس این حروف مقطعه اشاراتی هستند بر سبیل رضی که هر یک به یکی از اسمای خدا اشاره میکنند، و این معنا از طرق اهل سنت از
ابن عباس و ربیع بن انس و دیگران نیز روایت شده است؛ ولی بر خواننده پوشیده نیست که رمز اصولاً وقتی به کار برده میشود که گوینده نمیخواهد دیگران از آنچه او به مخاطب خود میفهماند سر درآورد، و به این منظور مطلب خود را با رمز به مخاطب میرساند تا هم مخاطبش بفهمد و هم دیگران نفهمند، و این اسمای حسنایی که در این روایت، حروف مقطعه اوایل سورهها را رمز قرآن دانسته، اسمائی هستند که در بسیاری از موارد، از کلام خدای تعالی به آنها تصریح و اشاره شده، یا بهطور اجمال و یا بهطور تفصیل، با این حال دیگر هیچ فایدهای برای این رمزگویی تصور نمیشود.
پس باید برای این
روایات به فرض که صحیح باشند و بهراستی از
معصوم صادر شده باشند فکر وجه دیگری کرد، و آن این است که آن را حمل کنیم بر اینکه این حروف دلالت بر آن
اسما دارند، ولی نه بر دلالت وضعی؛ در نتیجه رمزهایی خواهند بود که منظور و مرادشان از ما پوشیده است، و به مرتبههایی از آن معانی دلالت دارند که برای ما مجهول است، چون آن مراتب نامبرده دقیقتر و بلند پایهتر از فهم ما هستند، مؤید این توجیه تا اندازهای این است که یک حرف مثلاً «میم» را در چند جا به چند معنای مختلف تفسیر کرده، و همچنین روایاتی که دارد این حروف را از حروف
اسم اعظم میدانند و اینکه (قاف، نام کوهی است محیط بر زمین...)
و نیز روایت قمی که در تفسیرش وارد شده، و نیز به چند طریق از طرق
اهل سنت و از ابن عباس و دیگران در این باره آمده، به نظر درست نمیرسد.
۱. سید محمدحسین طباطبایی (ره)، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمدباقر موسوی، تهران، جامعه مدرسین، ج ۳۵، ص ۸ تا ۱۲.
۲. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
سایت اندیشه قم.