تفسیر پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تفسیر پیامبر،
تفسیر قرآن کریم.
پرسش: آیا پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تمام قرآن را تفسیر نمودند؟
پاسخ:
تفسیر در لغت به معنای «برگرفتن نقاب است از چهره،
با اظهار نمودن معنی
و
آشکار ساختن آن است».
و در اصطلاح
تفسیر قرآن، یعنی اظهار و آشکار نمودن معنی و مقصود
آیات و نقاب برداشتن از
چهره آیات قرآنی میباشد.
علامه طباطبایی میگوید: تفسیر بیان معانی آیات قرآن، و کشف مقاصد و مدلول آیات است».
یکی از شئونات مهم و اساسی پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تفسیر و توضیح و تبیین آیات قرآنی بوده است.
ــ چنانکه در قرآن میخوانیم: «
خداوند منت گذاشت بر مؤمنین؛ چراکه در بین آنها رسولی از خودشان برانگیخت تا آیات خداوند را بر آنها بخواند... و کتاب و
حکمت را به آنها تعلیم دهد».
ــ صریحتر از این آیه،
آیه دیگری است که میفرماید: «ما
ذکر (قرآن) را بر تو نازل نمودیم تا آنچه را که بهسوی مردم نازل شده است، برای آنها بیان کنی».
بیان بدون
تفسیر امکان ندارد. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه فوق میفرماید: غرض از
نزول قرآن برای پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دو امر است.
تبیین آنچه نازل شده برای مردم؛ زیرا معارف الهی بدون واسطه به دست مردم نمیرسد، بلکه لازم است شخصی بهعنوان پیامبر، برانگیخته شود تا معارف را به مردم تعلیم و
وحی را تفسیر نماید غرض اصلی از رسالت پیامبر، و
نزول وحی همین است.
تفکر در آیات قرآنی و وضع و اوضاع پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و پی بردن به حقانیت قرآن.
پس از این مقدمه، پاسخ پرسش این است که بله، پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ تمام
قرآن را تفسیر و بیان نمودند، مخصوصاً برای
علی علیهالسلام. هر آیه که نازل میشد، دستور میداد علی ـ علیهالسلام ـ آن را بنویسد، و مجملات و مشابهات را برای او تفسیر میکرد، و ناسخ و منسوخ را (عام و خاص را...) بیان مینمود، و تمام احکام را از
واجبات و مستحبات و محرمات را که مردم برای معاش و معادشان نیاز داشتند، املا میفرمود و علی ـ علیهالسلام ـ مینوشت، تمام آن مطالب، در کتابی به نام «صحیفه جامعه» در زمان خود پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ جمعآوری شد؛
منتهی عدهای از انتشار آن جلوگیری نمودند، و
کتاب مذکور در نزد ائمه ـ علیهمالسلام ـ یکی پس از دیگری و اکنون در نزد
امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف موجود میباشد. شاهد و دلیل این مطلب روایاتی است که در این زمینه وارد شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
علی ـ علیهالسلام ـ به طلحه فرمود: «هر آیهای که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل شد با املای حضرت و نوشته خودم در نزد من موجود است و همچنین تأویل و تفسیر هر آیهای که بر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل شد، و هر حلال و حرامی با حد و حکمی، یا چیزی که امت به آن نیاز دارد، تماماً با املای رسول و خط خودم... نزد من موجود میباشد. طلحه میگوید: عرض کردم هر ریز و درشتی و هر خاص و عامی که بوده است و یا در آینده تا
روز قیامت پیش خواهد آمد، نزد شما مکتوب میباشد؟ فرمود: بلی و اضافه بر آن هزار باب
علم که از هر باب هزار باب دیگر گشوده میشود بر روی من گشود... سپس طلحه میگوید عرض کردم: که این قرآن را با
تأویل و تفسیر و تمام حلال و حرام به چه کی واگذار میکنی و بعد از شما نزد چه کسی خواهد بود؟ فرمود: پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دستور داد که بعد از خودم به فرزندم
امام حسن و او به برادرش تا میرسد به دست آخرین وصیّ پیغمبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ (یعنی امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ و او هم همراه دارد تا بر پیغمبر کنار
حوض کوثر وارد شود...
منتهی عُمر قرآن علی ـ علیهالسلام ـ را که همراه تفسیر و تأویل بود نپذیرفت.
چنانکه در
روایت ابوذر غفاری آمده بعد از فوت
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله علی ـ علیهالسلام ـ قرآن را (با تفسیر و تأویل آن) جمعآوری نمود؛ آنچنانکه پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سفارش نموده بود و آن را به مهاجر و انصار نشان داد. وقتی ابابکر آن را باز نمود، دید قرآن همراه با (تأویل و آیندهگویی) و رسوایی عدهای همراه میباشد. عمر از جا پرید، آن را از دست ابابکر گرفت و به علی ـ علیهالسلام ـ برگرداند، و گفت ما را به آن نیازی نیست و علی هم برگشت، آنگاه عمر دستور داد که زید بن ثابت قرآن را جمع کند (ولی تفسیر و تأویل را از آن حذف نماید).
در ذیل روایت دارد که عمر هنگام
خلافت از علی ـ علیهالسلام ـ خواست که آن قرآن را (که با تفسیر است) به او بدهد، حضرت فرمود: هیهات، من خواستم با این قرآن جامع (تفسیر و تأویل) بر شما اتمام
حجت کنم تا در روز قیامت نگویید بیخبر بودیم، ... آنگاه
عمر گفت: زمانی فرا میرسد که این قرآن (با تفسیر و تأویل آن) در جامعه ظاهر شود؟ علی ـ علیهالسلام ـ فرمود: بله «اذا قام القائم» آنگاه که
قائم ما (امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف) ظهور نماید.
در روایات
اهل سنت هم وارد شده است که قرآن علی (که با املای پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود) مشتمل بر ناسخ و منسوخ، و دارنده تفسیر و بیان بود (که از پیامبر نشنیده بود)؛ لذا آنچه نزد علی ـ علیهالسلام ـ بود، تنها متن قرآن نبوده
(بلکه همراه با تفسیر بوده است)، پس تفسیر جامع توسط پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ املا شده است؛ ولی [خلفای [|خلفای]] ثلاث و بعد از آنها دولتهای اموی و عباسی، از نشر آن جلوگیری نمودند، و جامعه بشریت را از بزرگترین موهبت الهی محروم ساختند.
را از قرآن بیان نمودهاند، که اکنون در مجموعههای تفسیری رِوایی موجود میباشد؛ مانند: تفسیر
امام حسن عسکری علیهالسلام و تفسیر
قمی، مؤلف علی بن ابراهیم قمی، (م ۳۰۷ ه ق). تفسیر
صافی، نوشته محسن فیض کاشانی (م ۱۱۷۵) و تفسیر
برهان، از سید هاشم بحرانی (م ۱۱۰۷) و
نورالثقلین از عبدالعلی حُویزی و تفسیر
فرات کوفی و بعضی
تفاسیر روایی دیگر که برخی حتی از طریق اهل سنت هم نقل شده است.
۱.
ترجمه تفسیر صافی، محسن فیض کاشانی، ج ۱، مقدمه.
۲.
تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی، ج ۱، مقدمه.
۳.
آشنایی با متون حدیث، مهدی مهریزی، ص ۶۲۶۵.
۴. مجله
علوم حدیث، شماره ۳، ص ۲۳۸ ـ ۲۶۲.