• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهداف مأمون

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام رضا علیه‌السلام، مأمون، ولایت‌عهدی.
پرسش: علل فراخوانی و جلب امام رضا ـ علیه‌السلام ـ از مدینه به مرو توسط مأمون را توضیح دهید.
پاسخ: مهم‌ترین فصل تاریخی زندگی امام رضا ـ علیه‌السلام ـ جریان ولایت‌عهدی آن حضرت است. که مأمون خلیفه عباسی بعد از پیروزی بر امین، برادرش تصمیم گرفت، که حضرت را از مدینه به خراسان (مرو پایتخت مأمون) انتقال دهد.



از آنجایی که مأمون از میان خلفای عباسی عالم‌ترین و سیاست‌مدارترین آنها بود، در این رابطه نقشه‌ای طرح کرد که از این طریق به اهداف خود برسد. لذا بعد از پیروزی بر برادرش امین و تسلط یافتن بر اکثر مناطق اسلامی تصمیم گرفت که علی بن موسی‌الرضا ـ علیه‌السلام ـ را از مدینه به مرو بیاورد و در این رابطه با فضل بن سهل (وزیرش) و حسن بن سهل مشورت کرده و نظر آنها را هم جویا شد و پس از آن گفت: من با خدای خود عهد کرده بودم، اگر بر امین پیروز شوم، خلافت را به افضل آل‌ابی‌طالب بسپارم و حالا افضل از علی بن موسی نمی‌شناسم و بنابراین تصمیم دارم او را به مرو بیاورم و امور را به او بسپارم.


با بررسی اوضاع و شرایط سیاسی زمان مأمون می‌توان به این نتیجه رسید که مأمون از این اقدام خود دنبال اهداف خاصی بوده با این عمل می‌خواسته بر برخی از مشکلات حکومتش فائق آید و لذا وقتی که عباسیان به اقدام مأمون اعتراض می‌کنند در جواب آنها گوشه‌ای از اهداف خود را فاش و به آنها اشاره می‌کند.

۲.۱ - ۱. پذیرش خلافت بنی‌عباس به‌وسیله امام

اگر امام رضا ـ علیه‌السلام ـ ولایت‌عهدی او را بپذیرد، الزاماً مشروعیت خلافت بنی‌عباس را پذیرفته است. یعنی با قبول امام ـ علیه‌السلام ـ خلافت عباسی رسمیت می‌یافت.


۲.۲ - ۲. تحت کنترل داشتن امام

[۳] ابن صباغ مالکی، فصول المهمه فی معرفة الائمه، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲، ج ۲، ص ۱۰۲۷ (پاورقی).
مأمون با آوردن امام رضا ـ علیه‌السلام ـ در تشکیلات خلافت، فعالیت‌های آن حضرت را کنترل و محدود می‌کرد و آن حضرت دیگر نمی‌توانست خود را امام معرفی کند؛ زیرا در این صورت مردم را نه‌تنها به پذیرش ولایت‌عهدی خود، بلکه حتی برای خلیفه‌ای که جانشینی او را پذیرفته بود، می‌بایست دعوت نماید؛ لذا جنبه استقلالی عنوان امامت آل‌علی از بین می‌رفت.

۲.۳ - ۳. کاستن از مقام و معنویت امام

عامل دیگر که در جلب امام به مرو مؤثر بوده این است که مأمون می‌خواست با پذیرش ولایت‌عهدی از طرف امام ـ علیه‌السلام ـ مقام و منزلت آن حضرت کاهش یافته و از چشم طرفداران بیافتد و در این صورت دیگر کسی به آن حضرت به‌عنوان یک چهره منزه و مقدس نگاه نخواهد کرد. ابوصلت هروی در تعلیل واگذاری ولایت‌عهدی به امام ـ علیه‌السلام ـ می‌گوید: ولایت‌عهدی را به امام واگذاشت تا به مردم نشان دهد که او دنیاخواه است و بدین ترتیب موقعیت اجتماعی و معنوی خود را پیش آنها از دست بدهد.


۲.۴ - ۴. فرونشاندن انقلابات و شو‌رش‌های علویان

از جمله عللی که باعث شد مأمون در انتقال امام ـ علیه‌السلام ـ مصمم باشد، هراس از شورش‌های علویان بر ضد عباسیان بود که در اکثر شهرهای عراق و یمن در جریان بود، و از طرفی هم علویان از احترام و گرامی‌داشت مردم برخوردار بودند و نفوذ گسترده‌ای در بین تمام دسته‌ها و طبقات داشتند.
[۶] حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۱۷۴.


۲.۵ - ۵. جذب حمایت مستمر خراسانیان و ایرانیان

[۸] حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۱۷۴.
از آنجایی که مردم ایران و خراسان به آل‌علی محبت و علاقه وافری داشتند و این علاقه را در طول مسیر امام رضا ـ علیه‌السلام ـ در منازل و شهرهای مختلف بروز دادند. مأمون می‌خواست با جلب امام به خراسان از این نیرو هم در جهت اهداف خود سود جوید؛ همان‌طور که برای از میان بردن امین از این نیرو سود جسته بود و می‌خواست این حمایت استمرار داشته باشد.

۲.۶ - ۶. جلب اعتماد و محبت عرب

از میان بردن نفرتی که اعراب و عباسیان از مأمون بعد از قتل امین داشتند، یعنی مأمون با انتقال امام ـ علیه‌السلام ـ به مرو و زیر نظر داشتن آن حضرت و سپس اجرای نقشه شهادت آن حضرت می‌خواست که کینه و کدورتی که عباسیان از او داشتند از بین ببرد و اعتماد و محبت عرب را نسبت به خویش به دست آورد.
[۹] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، انتشارات توحید، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۰، ص ۴۸۷.


۲.۷ - ۷. حفظ جان و حکومت خویش

مأمون برای ایجاد مصونیت خود با تحت نظر گرفتن امام ـ علیه‌السلام ـ می‌خواست در برابر خطری که او را از سوی شخصیتی باعظمت و گرا‌ن‌قدر تهدید می‌کرد محافظت نماید و در زیر سایه حمایت از امام ـ علیه‌السلام ـ حکومت خویش را محفوظ دارد. از طرفی مأمون از وجود امام و شخصیت بانفوذ آن حضرت بسیار در هراس بود و به هر نحوی و با هر وسیله‌ای می‌خواست از این تهدید و خطر درامان باشد. و لذاست که می‌بینیم مأمون در قبولاندن ولایت‌عهدی به امام، حضرت را تهدید می‌کند که اگر ولایت‌عهدی مرا نپذیری، همانند عمر رفتار خواهم کرد که در شورای خلافت بعد از خود تهدید کرده بود که هرکس شرکت نکند، او را گردن بزنند، و لذا مأمون هم امام را در تنگنا قرار می‌دهد و می‌گوید: ای علی بن موسی‌الرضا ـ علیه‌السلام ـ اگر این امر را نپذیری، گردنت را خواهم زد و امام را تهدید به قتل می‌کند.
[۱۰] اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، نشر صدوق، چاپ دوم، ‌بی‌تا، ص ۵۲۴.
درنهایت امام هم با درایتی که داشتند، شرایطی برای پذیرش ولایت‌عهدی مقرر می‌نماید و مأمون را در اکثر اهداف ناکام می‌گذارند و این بود که نفوذ امام در بین عامه مردم روز‌به‌روز بیشتر می‌شد و این امر هراس و بیم مأمون را بیشتر می‌کرد.


بنابراین مأمون بعد از اینکه بر امین غلبه کرد و امور را در اختیار گرفت، به‌خاطر اینکه از جانب علویان و بالاخص امام رضا ـ علیه‌السلام ـ احساس خطر می‌کرد و همچنین به‌خاطر جذب نیروی ایرانیان و بدست آوردن دل اعراب و عباسیان و در کنترل و تحت نظر داشتن امام ـ علیه‌السلام ـ آن حضرت را در سال ۲۰۱ هجری از طریق بصره به مرو انتقال داد و بعد از گذشت دو سال با هر ترفندی خواست که از شخصیت و عظمت آن حضرت بکاهد؛ ولی نتوانست و نفوذ امام روز‌به‌روز بیشتر می‌شد و درنهایت آن حضرت را در ماه صفر سال ۲۰۳ مسموم و به شهادت رساند. اما حضور امام ـ علیه‌السلام ـ در ايران يک نتيجه بسيار مهمی برای تشیع به بار آورد و شیعه را موقعيت و تثبيت روافزون داد.


۱. مفید، ارشاد، قم، مؤسسة آل‌البیت، چاپ اول، ۱۴۱۳، ج ۲، ص ۲۶۱.    
۲. صدوق، عیون الاخبار الرضا، تهران، انتشارات اعلمی، چاپ اول، بی‌تا، ج ۲، ص ۱۶۷.    
۳. ابن صباغ مالکی، فصول المهمه فی معرفة الائمه، قم، دار الحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲، ج ۲، ص ۱۰۲۷ (پاورقی).
۴. صدوق، عیون الاخبار الرضا، تهران، انتشارات اعلمی، چاپ اول، بی‌تا، ج ۲، ص ۲۴۱.    
۵. عاملی، جعفر مرتضی، حیاة السیاسیه للامام رضا علیه‌السلام، قم، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ ۲، ۱۳۶۲، ص ۱۹۲.    
۶. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۱۷۴.
۷. عاملی، جعفر مرتضی، حیاة السیاسیه للامام رضا علیه‌السلام، قم، انتشارات جامعه مدرسین، چاپ ۲، ۱۳۶۲، ص ۱۹۲.    
۸. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ نهم، ۱۳۷۶، ج ۲، ص ۱۷۴.
۹. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، قم، انتشارات توحید، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۰، ص ۴۸۷.
۱۰. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، نشر صدوق، چاپ دوم، ‌بی‌تا، ص ۵۲۴.
۱۱. کلینی، اصول کافی، تحقیق:علی‌اکبر غفاری، تهران، دار‌الکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۸ ق، ج ۱، ص ۴۸۶.    



سایت اندیشه قم    



رده‌های این صفحه : امام رضا | تاریخ معصومان




جعبه ابزار