انقلاب ماهیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: انقلاب ماهیت، تجسم اعمال.
پرسش: آیا اینکه عمل انسان در برزخ یا قیامت به صورت زشت یا زیبا ظاهر میشود، انقلاب ماهیت نیست؟ کتابهایی نیز معرفی فرمایید؟
پاسخ: انقلاب ماهیت یک پدیده محال است؛ یعنی هرگز ماهیتی به ماهیتی دیگر تبدیل نمیشود و آنچه در تبدیل صورت نوعیه به صورت نوعیّه دیگر مطرح است، مثلاً آب بر اثر حرارت تبدیل به بخار میشود، از سنخ انقلاب ماهیت نیست؛ بلکه نوعی حرکت جوهری است که هیولای صور نوعیّه اشیای مادی بر اثر حرکت، صورت نوعی را رها میکند و صورت دیگر به خود میگیرد؛ یا از سنخ تکامل است که مثلاً موجود مادی بر اثر حرکت جواهر کاملتر میشود و به تجرد میرسد؛ مثل جریان نفس آدمی طبق مبنای حکمت متعالیه که از ماده به تجرد میرسد.
.به نظر میرسد ابتدا باید مفهوم انقلاب ماهیت روشن شود تا تصور نشود که جریان
تمثل اعمال نیک به صورت زیبا نوعی انقلاب ماهیت است، درباره انقلاب ماهیت باید توجه داشت که اساساً انقلاب ماهیت یک پدیده محال است؛ یعنی هرگز ماهیتی به ماهیتی دیگر تبدیل نمیشود و آنچه در تبدیل صورت نوعیه به صورت نوعیّه دیگر مطرح است، مثلاً
آب بر اثر حرارت تبدیل به بخار میشود، از سنخ انقلاب ماهیت نیست؛ بلکه نوعی
حرکت جوهری است که هیولای صور نوعیّه اشیای مادی بر اثر حرکت، صورت نوعی را رها میکند و صورت دیگر به خود میگیرد؛ یا از سنخ تکامل است که مثلاً موجود مادی بر اثر حرکت جواهر کاملتر میشود و به
تجرد میرسد؛ مثل جریان نفس آدمی طبق مبنای
حکمت متعالیه که از ماده به تجرد میرسد. (توضیح بیشتر را در منبع ذیل جویا شوید.
)
با توجه به نکتهای که اشاره شد باید گفت: اساساً ارتباطی میان مسئله انقلاب ماهیت و آنکه عمل انسان به صورتی زیبا درمیآید نیست؛ زیرا
تجسم عمل انسان به صورت زیبا نه از سنخ انقلاب ماهیت عمل به صورت
ماهیت دیگر است و نه از سنخ حرکت تکاملی عمل، بلکه هر
عمل نیک وقتی تمثل و تجسم پیدا میکند، به صورت خودش که زیبا و نیکوست، مجسم میشود؛ برای نمونه:
در روایتی آمده که وقتی
مؤمن بمیرد، شش صورت داخل قبرش با او همراه است. یکی از آنها از همه سیمایش نیکوتر و هیئتش جمیلتر و بویش پاکیزهتر و صورتش نظیفتر است؛ و آن شش صورت زیبا، یکی در طرف راست و دیگری در طرف چپ و سومی در مقابل او و یکی پشت سر او و دیگری در نزد پای او قرار میگیرد. آن صورتی که از همه زیباتر است، بر بالای سر او قرار میگیرد و از صورتهای دیگر میپرسد که شما چه هستید؟ صورتی که در طرف راست قرار دارد، میگوید من نماز این مؤمن هستم. صورتی که در طرف چپ اوست، میگوید: من زکات هستم، و صورتی که در پشت سر اوست، میگوید: من
حج و
عمره او هستم و صورتی که جلوی روی او قرار دارد، میگوید: من روزه او هستم و صورتی که نزد دو پای اوست میگوید: من بِرّ و نیکیهایی که به مردم داشته، هستم. بعد وقتی آنها خود را معرفی کردند، از آن صورت زیباتر که بالا سر مؤمن قرار دارد، سؤال میکنند که شما کی هستید؟ او در پاسخ میگوید: من
ولایت آلمحمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستم.
در این نمونه که یکی از جامعترین نمونههایی است که تمثل صورت عمل مؤمن را در
عالم برزخ بازگو کرده است، ملاحظه میشود که هیچگونه انقلاب ماهیتی در
نماز،
روزه، حج،
زکات، برّ و نیکی، ولایتپذیری آن
مؤمن پیش نیامده است؛ بلکه همان
اعمال به صورت ملکوتی و باطنی که صورت حقیقی اعمال نیک است، برای مؤمن در برزخ متمثل شده و در واقع عالم آخرت از جمله برزخ ظرف ظهور باطن عمل انسان است و
انسان اعمال خود را به شکل حقیقت آن مشاهده میکند نه اینکه مثلاً نماز یا روزه و امثال آن از ماهیت خود منقلب شود و به صورت ماهیت دیگر درآید.
بنابراین تمام اعمال دیگر ـ اعم از اعمال نیک یا بد ـ وقتی به صورتی خاص در آخرت برای
انسان جلوه میکند، در واقع به صورت حقیقی و باطنی خود جلوه کرده است، نه اینکه ماهیت آن منقلب شده باشد.
نکته دیگر آن است که ظاهر شدن عمل نیک انسان به صورت زیبا برای او در حقیقت تجلی و ظهور نور باطنی خود انسان صالح است؛ زیرا هر عمل صالح که برای خدا و خالصانه انجام بگیرد، در واقع
چهره جان آدمی را نورانی میکند و صورت درون آدمی را روشن میکند. وقتی چنین شد، ممکن است در مراحل مختلف، انسان به رؤیت
جمال زیبای باطن خود که بر اثر اعمال صالح روشن شده برسد و حقیقت خود او برایش تجلی کند و در واقع
زیبایی خود را ببیند.
و این از مقوله جلوه باطنی خود انسان محسوب میشود.
نکته دیگر آنکه تمام اعمال نیکی که انسان انجام میدهد، از آن نظر که در بستر زمان تحقق پیدا میکند یا با هیئت خاصی نظیر ارکان و
رکوع و
سجود نماز با کیفیت خاصی پدید میآید، عَرَض متصرم است و باقی نخواهد بود؛ اما باطن هر کدام از اعمال انسان،
جوهر است و حقیقت عمل باطن آن است و اگر عمل صالح بود،
باطن زیبا و نیکویی دارد که در
برزخ و
قیامت برای او ظاهر میشود و انسان آن صورت زیبای عمل خود را میبیند؛ مثلاً
خواندن قرآن ظاهرش همان صوت و لحن و الفاظی خاص است؛ اما باطن آن حقیقتی نورانی است که آن صورت نورانی و زیبا برای
انسان در برزخ و قیامت ظهور پیدا میکند و در این باره
روایات فراوانی آمده که به منبع ذیل مراجعه شود.
برای نزدیک شدن مطلب به ذهن این مثال مناسبت دارد: اگر یک نقاش ماهر صورت ذهنی را که تصویری از یک نقشه زیبایی است، بخواهد روی کاغذی پیاده کند یا آن را به صورتی تندیسی تجسم ببخشد، آیا این انقلاب ماهیت تلقی میشود؟!
هرگز چنین نیست؛ بلکه آن تندیس تجسم همان صورت ذهنی شخص نقاش است. مسئله مورد سؤال نظیر این مثال است.
۱. سیدحسین تهرانی، معادشناسی، ج۳، ص۲۳۹ تا ۲۶۹، حکمت، ۱۴۰۳ ق.
۲. همو، ج۲، ص۲۷۹ تا آخر.
۳. معاد از دید امام خمینی، دفتر تنظیم آثار امام، ۱۳۷۸ ش.
۴. صدرالمتالهین، اسفار، ج۹، دارالاحیاء التراث العربی، بی تا.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «انقلاب ماهیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۱۸.