کارگزاران امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کارگزاران،
امام علی.
پرسش: کارگزاران امام علی (علیهالسّلام) چند طبقه بودند؟
کارگزاران امام علی (علیهالسّلام) را در چند دسته میتوان طبقهبندی کرد:
افراد متدیّن، مورد اعتماد، مدیر، مدبّر و دارای شخصیت اجتماعی ویژهای که میتوان آنان را از یاران برجسته علی (علیهالسّلام) و از پیشتازان آنها نامید.
اینان، بازوان ستبر علی (علیهالسّلام) در حکومت و مشاوران نیکخوی و مخلص آن بزرگوار بودند.
مالک اشتر، از این مجموعه است که ابتدا امام وی را بر حکومت «جزیره» (منطقهای بین
دجله و
فرات که به لحاظ نزدیکی به
شام، از اهمیّت ویژهای برخوردار بود) گماشت و سپس، وی را راهی
مصر کرد.
همچنین در این مجموعه،
عبداللّه بن عبّاس است که فرماندار بصره بود و نیز
قیس بن سعد بن عباده، که ابتدا به مصر رفت و آنگاه به حکومت
آذربایجان گماشته شد.
اینان به هنگام نبرد، در
سپاه علی (علیهالسّلام) بودند، نه در منطقه حکومت خویش؛ زیرا کسانی که قابلیت فرماندهی و شایستگی مشاورت داشتند، اندک بودند.
با نگاه تاریخی، دراین میان،
مالکاشتر، چهره منوّری است که هیچگونه پیرایهای ندارد. درباره
ابنعبّاس، شایعه چنگاندازی وی بر
بیتالمال بصره، قابل تأمّل است
و درباره قیس بن سعد، با همه بزرگی، عزل وی از حکومت مصر، قابل توجّه است.
افراد متدیّن، متعهّد و معتمدی که به گونهای ضعف مدیریت داشتند و در تدبیر امور، از جایگاهی بلند برخوردار نبودند. اینان، چهرههایی موجّه بودند؛ امّا در کوران حوادث نتوانستند تصمیمی استوار بگیرند و به درستی از بحرانها نجات یابند.
محمّد بن ابیبکر، با همه ارجمندی، نتوانست مصر را آرام نگه دارد و پس از شورش هواداران معاویه، توان دفاع را از دست داد.
ابوایّوب انصاری، با همه جلالت و عظمت، از رویارویی با
بُسر بن ارطات، عاجز آمد و فرار کرد.
سهل بن حُنَیف، پس از شورش فارس و سر برتافتن مردمان آن سامان از پرداخت
مالیات، نتوانست بر آنها چیره شود و از این رو، برکنار شد.
عبید اللّه بن عبّاس نیز از مقابل بُسر، فرار کرد.
عثمان بن حُنَیف، در رویارویی با فریبگری جَمَلیان، میدان را از دست داد و شکست خورد و دستگیر شد.
کمیل بن زیاد، در رویارویی با هجومها و غارتگریهای معاویه، تاب نیاورد. از اینرو، آهنگ «مقابله به مِثْل» کرد و به غارت مناطق شام، روی آورد که علی (علیهالسّلام) او را سرزنش کرد.
کسانی که باوری استوار نداشتند و از ایمانی ریشهدار، برخوردار نبودند، گو اینکه سیاستمدارانی بودند اهل تدبیر با مدیریتی کارآمد. اینان، از چنگانداختن بر بیتالمال و
اسراف و
تبذیر در آن، باکی نداشتند. امام (علیهالسّلام) از چنین کارگزارانی شکایت داشت و خطاب به آنان میفرمود:
«لَوِ ائْتَمَنْتُ اَحَدَکُم عَلی قَدَحٍ، لاخَذَ عِلاقَتَهُ!
اگر کاسهای به یکی از شما بسپارم، دستهاش را میدزدد!»
زیاد بن ابیه، از اینگونه کسان است. او به سبب تصرّفهای ناروا در بیت المال، اعتراض امام علی (علیهالسّلام) را علیه خود برانگیخت و پس از شهادت امام (علیهالسّلام) به
معاویه پیوست و از ارتکاب جنایت، روی برنتافت.
مُنذِر بن جارود نیز بدان جهت که در بیت المال، حیف و میل روا داشته بود، مورد عتاب امام (علیهالسّلام) قرار گرفت.
نُعمان بن عَجْلان، پس از بذل و بخشش بیت المال به افراد قبیلهاش و تصرّفات ناروا به نفع خود، عتاب علی (علیهالسّلام) را برانگیخت. آن گاه فرار کرد و به معاویه پیوست.
یزید بن حجیَّه و
مَصْقَلة بن هُبَیره و
قعقاع بن شور نیز چنین کردند.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «کارگزاران امام علی» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۹/۱۹.