• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

چگونگی ساخت سد ذوالقرنین از نگاه قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ذوالقرنین، سوره کهف، یاجوج، ماجوج، ظلم.

پرسش: لطفاً چگونگی ساخت سد ذوالقرنین را با توجه به آیات سوره کهف توضیح دهید؟

پاسخ اجمالی: طبق آیه ۱۸ سوره کهف مردم برای رهایی از ظلم یأجوج و مأجوج از ذوالقرنین خواستند که برای آنها سدی بسازد ذوالقرنین نیز با طراحی و مدیریت نیرو و امکانات موجود در آن منطقه سدی نفوذ‌ناپدیر از جنس آهن و مس ساخت و مردم را از ظلم و ستم یأجوج و مأجوج رهایی بخشید.



از آیات ۹۳ تا ۹۷ سوره کهف استفاده می‌شود که یاجوج و ماجوج گروهی ظالم بودند و مردمی که از ظلم آنها به ستوه آمده بودند، از ذوالقرنین درخواست کردند تا برای از بین بردن رنج آنان از دست یاجوج و ماجوج، با احداث سدی که میان آنها و آن قوم ستم‌گر فاصله شود و دژ محکمی باشد، در برابر تجاوز آنان به یاری ایشان برخیزد.
ذوالقرنین در برابر خواسته این مردم مظلوم، آنان را جمع کرد و از نیرویشان استفاده کرد و اقدام به ساختن دیواری بزرگ و محکم بین آنها نمود. قرآن کریم در آیه ۹۶ سوره کهف چگونگی ساخت سد و دیوار را برای در امان ماندن مردم از هجوم قوم یاجوج و ماجوج بیان می‌کند: «آتُونی‌ زُبَرَ الْحَدیدِ حَتَّی اِذا ساوی‌ بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قالَ انْفُخُوا حَتَّی اِذا جَعَلَهُ ناراً قالَ آتُونی‌ اُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرا؛ برای من تکه‌های آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید تا آن آهن را بگداخت و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن بریزم.»


برای روشن شدن مفهوم آیه نخست کلمات کلیدی آن‌را بررسی می‌کنیم.
کلمه "زُبَر" جمع "زبرة" به معنای قطعات بزرگ آهن است. "ساوی" به معنای تساوی، "صدفین" تثنیه "صدف" به معنای یک طرف کوه است. بعضی گفته‌اند این کلمه جز در کوهی که در برابرش کوه دیگری باشد استعمال نمی‌گردد. بنابر‌این کلمه مذکور از کلمات دو طرفی؛ مانند زوج، ضِعف و... است. کلمه "قطر" به معنای مس مذاب بوده، و "افراغ قطر" به معنای ریختن آن در سوراخ و فاصله‌ها و شکاف‌ها است.


در این آیه قرآن کریم می‌فرماید؛ پس از آن‌که اهالی آن سرزمین از ذوالقرنین خواستند که برای از بین بردن رنج آنان از دست یاجوج و ماجوج، سدّی حایل بین آنها بسازد، ذوالقرنین آنان را جمع کرد و از ایشان خواست تا پاره‌های آهن را که در آن‌جا فراوان یافت می‌شد گرد آورند، سپس دستور داد تا در پیرامون آن آهن‌ها آتش روشن کنند و آتش را به صورتی که در آن زمان معمول بود در میان قطعات آهن بدمند: «قالَ انْفُخُوا حَتَّی اِذا جَعَلَهُ ناراً». گفت که شعله آتش را در میان پاره‌های آهن چندان بدمید تا گداخته شود، تا پاره‌های گداخته آهن به یکدیگر پیوستگی پیدا کند. سپس گفت: «آتُونِی اُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْراً»، مس گداخته بیاورید تا بر روی آنها بریزم. چون آن مخلوط گداخته را مدتی به حال خود واگذاشت سرد شد، و به صورت یک‌پارچه درآمد و سدی عظیم در میان دو کوه از پاره‌های آهن به هم چسبیده و روی آن‌را مس فراگرفته به وجود آمد که قدرت مقاومت آهن را دو چندان می‌کرد و شکاف‌های میان قطعات را پر می‌ساخت و از زنگ زدن آهن جلوگیری می‌کرد.
در حقیقت ذوالقرنین می‌خواست، از این طریق قطعات آهن را به یکدیگر پیوند دهد و سدی یک‌پارچه‌ای بسازد، و با این طرح عجیب، همان کاری را که امروز به وسیله جوشکاری انجام می‌دهند انجام داد؛ یعنی به قدری به آهن‌ها حرارت داده شد که کمی نرم شدند و به هم جوش خوردند. به این ترتیب مجموعه آن سد آهنین را با لایه‌ای از مس پوشاند و آن‌را از نفوذ هوا و پوسیدن حفظ کرد. بعضی از مفسران نیز گفته‌اند که در دانش امروز به اثبات رسیده است که اگر مقداری مس به آهن اضافه کنند، مقاومت آن‌را بسیار زیادتر می‌کند، ذوالقرنین چون از این حقیقت آگاه بود اقدام به چنین کاری کرد.
بنابر این ذوالقرنین از این طریق در حقیقت دیواری بزرگ و محکم در برابر تجاوز قوم یاجوج و ماجوج ساخت که به هیچ وجه نتوانستند از آن نفوذ کنند و این از بزرگ‌ترین کارهای مهندسی و معماری در آن زمان به شمار می‌رفت.


تمام آنچه ذوالقرنین انجام داد، فراهم آوردن کارشناسی و تنظیم بخشیدن به نیروی مردم در بنای آن سد بود؛ چرا که وی نه آهنی فراهم آورد و نه مسی و نه نیروی بشری؛ به دلیل آن‌که همه امکانات در منطقه به صورت فراوان وجود داشت، اما اهالی آن منطقه برای دست‌یافتن به انجام چنین عملی به راهی دسترسی نداشتند و این امر یا نتیجه اختلافات موجود میان آنها بود، یا نامنظم بودن نیروهای ایشان، یا به سبب وجود کمبودی در کارشناسی تمدنی آنان؛ چرا که از این مطلب آگاه نبودند که با جمع آوردن پاره‌های آهن و گداختن آنها و بر روی آن مس گداخته ریختن می‌توانند سدی محکم و استوار بنا کنند.


در مورد مکان جغرافیایی این سد، مکان‌های گوناگونی از طرف مفسران و محققان در این مورد معرفی شده است، اما نمی‌توان به نتیجه‌ای صد در صد و قطعی رسید. در همین راستا برخی از مفسران گذشته می‌گویند این سد در کنار "بحر روم" (دریای مدیترانه) است. برخی می‌گویند این سد هم اکنون در منطقه قفقاز وجود دارد، سلسله کوه‌هایی که مانعی طبیعی میان سرزمین‌های مغول‌نشین و منطقه قفقاز به شمار می‌رود.
در حقیقت گفته می‌شود این سد در محلی بین دریای خزر و دریای سیاه واقع شده ‌است و جایی است که سلسله کوه‌های قفقاز مانند یک دیوار طبیعی راه بین جنوب و شمال را قطع می‌کند و فقط یک راه در تنگه میان این سلسله کوه‌ها وجود دارد، این‌راه را امروز به نام تنگه داریال می‌خوانند و در ناحیه «ولادی کیوکز» و «تفلیس» واقع شده ‌است. هم ‌اکنون نیز بقایای دیوار آهنی در این نواحی است که باید همان سد ذوالقرنین باشد.


۱. کهف/سوره۱۸، آیه۹۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۲۱۱.    
۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج‌۵، ص۲۸۱، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۲۷۶.    
۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۰۷.    
۶. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۳، ص۳۶۴، قم، دفتر انتشارات اسلامی‌، چاپ پنجم‌، ۱۴۱۷ق.    
۷. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، ج‌۶، ص۴۸۱، گروه مترجمان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱۲، ص۵۳۵- ۵۳۵، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۹. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، ج‌۶، ص۴۸۲.    
۱۰. درسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، ج‌ ۶، ص۴۸۳.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۶، ص۷۶۴، مقدمه، بلاغی‌، محمد جواد، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.    
۱۲. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، ج‌۶، ص۴۸۲.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «چگونگی ساخت سد ذوالقرنین از نگاه قرآن» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۱/۲۷.    


رده‌های این صفحه : ذو القرنین | قصص قرآنی




جعبه ابزار