چرایی سکوت بیست و پنج ساله امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام علی،
خلافت،
پیامبر،
بصیرت.
پرسش: چرا امام علی (علیهالسّلام) بیست و پنج سال سکوت کرد؟
پاسخ اجمالی: با بررسی روایات و خطبههای امام علی (علیهالسّلام) چند نکته درباره سکوت بیست و پنج ساله امام علی (علیهالسّلام) روشن میشود:
۱- بنا بر روایات حضرت از طرف پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) مأمور به صبر بود.
۲- نداشتن یاور بجز اهلبیت و احتمال به خطر افتادن جان ایشان بدون رسیدن به نتیجه.
۳- عدم بصیرت مردم.
۴-احتمال پراکنده شدن جمع مسلمانان و ایجاد تفرقه.
برای رسیدن به جواب این مسأله به کنکاش احادیث و
نهج البلاغه میپردازیم:
«الْحَارِثُ بْنُ حُصَيْنٍ قَالَ النَّبِيُّ: یا عَلِی، انَّک لاقٍ بَعدی کذا وکذا. فَقالَ: یا رَسولَ اللّهِ، انَّ السَّیفَ لَذو شَفرَتَینِ، وما انَا بِالفَشِلِ ولَا الذَّلیلِ؛ قالَ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): فَاصبِر یا عَلِی. قالَ عَلِی (علیهالسّلام): اصبِرُ یا رَسولَ اللّهِ؛
پیامبر خدا فرمود: «ای علی! تو پس از من، چنین و چنان خواهی دید. علی (علیهالسّلام) گفت: ای پیامبر خدا!
شمشیر، دو لبه دارد و من، نه
[
از کشته شدن
]
باک دارم و نه ذلّت پذیرم؛ فرمود: ای علی!
صبر کن. علی (علیهالسّلام) گفت: ای پیامبر خدا! صبر خواهم کرد.»
«الامام علی (علیهالسّلام): اما وَاللّهِ لَقَد تَقَمَّصَها فُلانٌ وانَّهُ لَیعلَمُ انَّ مَحَلّی مِنها مَحَلُّ القُطبِ مِنَ الرَّحی؛ ینحَدِرُ عَنِّی السَّیلُ، ولا یرقی الَی الطَّیرُ، فَسَدَلتُ دونَها ثَوبا، وطَوَیتُ عَنها کشحا، وطَفِقتُ ارتَئی بَینَ ان أَصُولَ بِیدٍ جَذّاءَ، او اصبِرَ عَلی طَخیةٍ عَمیاءَ، یهرَمُ فیها الکبیرُ، ویشیبُ فیهَا الصَّغیرُ، ویکدَحُ فیها مُؤمِنٌ حَتّی یلقی رَبَّهُ! فَرَاَیتُ انَّ الصَّبرَ عَلیهاتا احجی، فَصَبَرتُ، وفِی العَینِ قَذیً، وفِی الحَلقِ شَجاً؛ اری تُراثی نَهبا... فَصَبَرتُ عَلی طولِ المُدَّةِ، وشِدَّةِ المِحنَةِ.»
«امام علی (علیهالسّلام): به خدا سوگند، فلانی آن را به تن کرد و او میدانست که جایگاه من به خلافت، چون محور آسیاب است. سیل
[
دانش
]
از من سرازیر میشود و پرندهای به بلندای من نمیرسد. لباس خلافت را رها کردم و پهلو را از آن تهی ساختم. با خود میاندیشم که آیا با دستی تهی یورش بَرَم یا بر ظلمت کوری مردم، صبر کنم؛ صبری که بزرگتران را فرسوده و کوچکتران را پیر میکند و
مؤمن در آن، رنج میکشد تا به ملاقات پروردگارش رسد.
اندیشیدم که صبر کردن بر آن، خردمندانه تر است. بنابراین، در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم، صبر کردم و میراث خود را از دست رفته میدیدم... در همه این مدّت طولانی، با همه رنج، صبر کردم.»
«الامام علی (علیهالسّلام): فَنَظَرتُ فَاِذا لَیسَ لی مُعینٌ الّا اهلَ بَیتی، فَضَنِنتُ بِهِم عَنِ المَوتِ، واغضَیتُ عَلَی القَذی، وشَرِبتُ عَلَی الشَّجا، وصَبَرتُ عَلی اخذِ الکظَمِ، وعَلی امَرَّ مِن طَعمِ العَلقَ.»
«امام علی (علیهالسّلام): نگریستم و دریافتم دیدم که جز اهل بیتم یاوری ندارم. دریغم آمد که آنان بمیرند. خار در چشم، پلک بر هم گذاشتم و استخوان در گلو، نوشیدم. جان به لب، شکیبایی ورزیدم و بر تلخی شرنگ حنظله، صبر کردم.»
«عن الامام علی (علیهالسّلام) فیما قالَهُ بَعدَ اخذِ البَیعَةِ عَلی مَن حَضَرَهُ لَمّا نَزَلَ بِذی قارٍ: قَد جَرَت امورٌ صَبَرنا فیها، وفی اعینِنَا القَذی؛ تَسلیما لِاَمرِ اللّهِ تَعالی فیمَا امتَحَنَنا بِهِ؛ رَجاءَ الثَّوابِ عَلی ذلِک، وکانَ الصَّبرُ عَلَیها امثَلَ مِن ان یتَفَرَّقَ المُسلِمونَ، وتُسفَک دِماؤُهُم.»
«امام علی (علیهالسّلام) در هنگام فرود آمدن در
ذوقار، پس از بیعت گرفتن و در جمع حاضران: حوادثی پیش آمد که به خاطر تسلیم بودن به فرمان الهی در آنچه ما را بدان امتحان میکرد و به امید ثواب خداوندی، در آنها شکیبایی کردیم، حال آنکه چون خاری در چشممان بود و صبوری بر این امور، از این که
مسلمانان پراکنده شوند و خونشان ریخته شود، مناسبتر بود.»
سایت حدیثنت، برگرفته از مقاله «چرایی سکوت بیست و پنج ساله امام علی» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۴/۱۷.