نیاز به علما
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: علما، نیاز، قرآن، احادیث، اندیشه، شناخت، شیطان،
بدعت.
پرسش: با توجه به وجود قرآن و احادیث، چه نیازی به علما باقی میماند؟
پاسخ:
شاید برای درک صحیح جواب این مطلب بهتر است، دقت کنیم فرق عالم با دیگران چیست؟ چراکه عالمان، نژادی متمایز از سایر مردم نیستند؛ و تنها تفاوتشان در شناخت بیشتری است که به دست آوردهاند و چهبسا برای تحصیل این شناخت، دهها سال عمر خود را صرف نمودهاند.
پس بین اینکه
قرآن و
حدیث در دسترس باشد، با آنکه شناختی قابل قبول از آنها به دست آمده باشد، فرق بسیاری است. مثل فرقی که بین صاحب یک لغتنامه با شخص مسلط به آن
زبان وجود دارد. قطعا کسی که شناختش از زبان غیر مادرزادی خود، صرفا در حد شناخت یک لغتنامه است، با کسی که به آن زبان غیر مادرزادی مسلط است، بسیار فرق میکند. شخص اول برای هر آنچه میخواهد
ترجمه کند، باید به لغتنامه مراجعه کند و وقت قابل توجهی صرف کند، ضمن آنکه ممکن است به دلیل عدم آشنایی با قواعد یا عدم توانایی تفکیک بین معانی متعدد یک کلمه، در نهایت نتواند به ترجمهای صحیح برسد. اما شخص مسلط بر زبان میتواند بسیار سریع ترجمهای صحیح ارائه کند.
عالم مسائل دینی نیز همینگونه است. او میتواند در نگاه اول یا با صرف زمان بسیار کم، صحیح یا غلط بودن اندیشهای را تشخیص دهد، حال آنکه دیگران حتی اگر به قرآن و حدیث مراجعه کنند، ممکن است به خاطر عدم شناخت قواعد مورد نیاز نتوانند به نتیجه برسند. گذشته از آنکه یک مساله اضلاع و ابعاد گوناگونی دارد و نمیتوان با مراجعه صرف به گوشهای از متون دینی به شناختی قابل
اعتماد در آن مساله دست یافت. در واقع بحث یک نوع مهارت نیز مطرح است که بهتدریج حاصل میشود.
از همین رو تأکید بسیاری بر نقش علما در مقابله با بدعتها و گمراهیها شده است و
پیامبر خدا ـ صلياللهعليهوآله ـ میفرمایند:
عالم، هفتاد درجه بر
عابد برتری دارد که فاصله هر درجه از دیگری به اندازهای است که یک اسب هفتاد سال بدود. علت این برتری آن است که شیطان در میان مردم بدعتی میگذارد و [[|دانشمند]] به آن پی میبرد و مردم را از آن نهی میکند، اما عابد سرگرم
عبادت خود است و به بدعت نه توجهی دارد و نه آن را میشناسد.
و مردم چنان به همراهی با
علما تشویق شدهاند که
پیامبر خدا ـ صلياللهعليهوآله ـ میفرمایند: (نگریستن به چهره عالم، عبادت است.
و از طرف مقابل نیز تلاش
شیطان و گروههای انحرافی را میبینیم که سعی میکنند اشخاص را ابتدا از ارتباط با علما جدا کرده و با دور نگاه داشتن آنها، سخنان خود را به نوعی بقبولانند. و برای این کار از انواع ترفندها حساب میکنند.
مثل انگ زدن به علما و بدنام کردن آنها با تهمتهای مختلف، نسبت دادن انگیزههای غیر واقعی به علما در جایی که علیه منحرفان موضعگیری کردهاند یا القای این مطلب که باید اندیشههای دریافتی را مخفی بدارد و...
کما اینکه معمولا سعی میکنند اندیشههایشان را بهتدریج القا کنند و ابتدا حرفهایی عوام پسند و فریبنده مطرح میکنند و بعد که شخص را با ترفندهایی پایبند نمودند، کمکم آن اندیشههای منحرفانه اصلی مد نظرشان را القا کنند که در این موارد همگان باید توجه کنند که
باطل همیشه خود را پشت شعارهایی زیبا و لایههایی از
حقیقت مخفی میکند.
از همین رو
شناخت سیستمی
تفکرات، یا هسته اصلی آن برای موضعگیری بسیار لازم است و کسی که توانایی این کار را ندارد، باید بسیار
احتیاط کند تا به دام منحرفان و بدعتگزاران نیفتد.
پایگاه شهر سؤال.