• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نگاه جابر به صورت حضرت فاطمه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کليدواژه: حضرت فاطمه، عیادت، اصحاب، پیامبر، شدت گرسنگی، دیدن زردی صورت، جابر بن عبدالله


پرسش: چرا جابر بن عبدالله و دیگر اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هنگام عیادت از فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به آن حضرت طوری نگاه کردند که زردی صورت او را دیدند؟ مگر آنها نامحرم نبودند؟!


پاسخ: پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دستور داده تا با مقنعه سرش را بپوشاند، نه صورت را؛ از این رو، اگر چیزی بیش از مقنعه بر سر کردن، پوشیدن دیگری بر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) واجب بود حتما پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به این امر دستور می‌داد.
ثانیا: این که حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) فرموده: «بهترین زن، زنی است که نه نامحرمی او را ببیند و نه او نامحرمی را ببیند»، حرمت حضور زنان در اجتماع برداشت نمی‌شود؛ بلکه این روایت، در مقام بیان یکی از ارزش‌های اخلاقی است، و آن این که تا جایی که امکان دارد، باید ارتباط و برخوردهای روز مره میان مردان و زنان نامحرم به حداقل ممکن برسد.
ثالثا: از آن جایی که صورت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به جهت گرسنگی شدید زرد شده بود، هرکسی با نگاه عادی و اجمالی هم متوجه ضعف بدن و زردی صورت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌شد. بنابراین، توصیف زردی صورت حضرت زهرا توسط اصحابی مانند جابر گناه نبوده است.





درباره حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) این حدیث را داریم: «عن جابر بن عبدالله الانصاری قال: - خرج رسول الله صیرید فاطمة و انا معه فلما انتهیت الی الباب وضع یده علیه فدفعه ثم قال السلام علیکم فقالت فاطمة علیک السلام یا رسول الله قال ادخل قالت ادخل یا رسول الله قال ادخل انا و من معی فقالت یا رسول الله لیس علی قناع فقال یا فاطمة خذی فضل ملحفتک فقنعی به راسک ففعلت ثم قال السلام علیکم فقالت فاطمة و علیک السلام یا رسول الله قال ادخل قالت نعم یا رسول الله قال انا و من معی قالت و من معک قال جابر فدخل رسول الله صو دخلت و اذا وجه فاطمة اصفر کانه بطن جرادة فقال رسول الله صما لی اری وجهک اصفر قالت یا رسول الله الجوع فقال اللهم مشبع الجوعة و دافع الضیعة اشبع فاطمة بنت محمد قال جابر فو الله لنظرت الی الدم ینحدر من قصاصها حتی عاد وجهها احمر فما جاعت بعد ذلک الیوم.» در این روایت جناب جابر، صورت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را مشاهده کرده که گفته زرد بود. همچنین جناب جابر این قدر با دقت به چهره حضرت نگریسته که جاری شدن خون زیر پوست را هم دیده است. پس نمی‌شود در توجیهش گفت که این همان نگاه اول است که فقها اجازه داده‌اند؛ چون با یک نگاه اتفاقی که فوری طرف سرش را پائین بیندازد این میزان جزئیات را انسان نمی‌تواند بفهمد. مگر حضرت زهرا نفرمود بهترین زن، زنی است که نه نامحرمی او را ببیند نه او نامحرمی را ببیند یا مثلا حتی ایشان در برابر نابینا نیز روی خود را می‌گرفتند. آیا این روایات با هم تعارض دارند؟


در روایتی از حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) آمده: «بهترین زن، زنی است که نه نامحرمی او را ببیند و نه او نامحرمی را ببیند».
[۲] ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۱، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
از این روایت، حرمت حضور زنان در اجتماع برداشت نمی‌شود؛ چرا که آنچه در متن روایت آمده، با سیره و منش خود حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) مخالف است؛ به این دلیل که آن حضرت در مواقع لزوم و ضرورت در اجتماع حاضر می‌شده، و هم او مردان را می‌دیده و هم آنان او را می‌دیدند، بلکه در مقام بیان یکی از ارزش‌های اخلاقی است، و آن این که تا جایی که امکان دارد، باید ارتباط و برخوردهای روز مره میان مردان و زنان نامحرم به حداقل ممکن برسد.
عیادت اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها)
بدون شک، حجاب و حفظ عفاف یکی از ضرورت‌ها و لوازم حضور زن مسلمان در جامعه است. اگر تاریخ زندگانی حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را در بستر روایات و اخبار تاریخی به مثابه الگوی بانوی مسلمان ورق بزنیم می‌بینیم که برخی روایات و احادیث بر شدت مراقبت ایشان و احتیاط فراوانشان از حضور در محافل مردان تاکید می‌کند؛ برای نمونه، طبق روایات تاریخی هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از ازدواج حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) با امام علی (علیه‌السّلام)، خدمت در خانه را به حضرت زهرا و کار در خارج منزل را به حضرت علی (علیه‌السّلام) می‌سپارد، ایشان بسیار شادمان می‌گردد. چه بسا از این روایات این گونه برداشت شود که او نزد هیچ مردی نمایان نگشته و صورت او را کسی به جز محرم‌های او ندیده است. اما در همین تاریخ زندگانی شان نیز مواردی است که خلاف این روش را، دست کم در مسئله «پوشاندن صورت» نشان می‌دهد. مانند روایاتی که حکایت از آن دارد برخی از دیگر اصحاب پیامبر، صورت حضرت فاطمه صدیقه (سلام‌الله‌علیها) و حتی زردی سیمای او را که بر اثر گرسنگی ایجاد شده بوده، دیده‌اند.


جابر بن عبدالله انصاری گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سوی فاطمه (سلام‌الله‌علیها) خارج شد؛ من با او بودم؛ وقتی به در خانه او رسیدیم دستش را روی در گذاشت و آن را کوبید سپس فرمود: «سلام بر شما»؛ پس فاطمه گفت: «علیک السلام‌ ای رسول خدا»، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) : «داخل شوم»؟ فاطمه: «ای رسول خدا! وارد شو»، پیامبر: «من با کسی که با من است وارد شوم»؟ فاطمه: «ای رسول خدا! من مقنعه ندارم»، پیامبر: «گوشه ملحفه را مقنعه کن»؛ وقتی فاطمه (سلام‌الله‌علیها) این کار را کرد رسول خدا فرمود: «السلام علیکم»؛ فاطمه: «و علیک السلام، ‌ای رسول خدا! » پیامبر: «اجازه هست که داخل شوم»؟ فاطمه: «آری‌ ای رسول خدا وارد شو»؛ فرمود: «با این شخص که همراه دارم داخل شوم»؟ گفت: «آری شما و کسی که همراه شماست با هم وارد شوید»؛ پیامبر داخل شد و من هم داخل شدم؛ صورت مبارک فاطمه (سلام‌الله‌علیها) مثل شکم ملخ زرد شده بود؛ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: «چرا صورتت زرد شده است»؟! گفت: «از شدت گرسنگی»؛ پس پیامبر دعا کرد: «ای خداوندی که گرسنگان را سیر می‌کنی و سختی و مشقت را رفع می‌نمایی! فاطمه دختر محمد را سیر گردان»؛ به خدا قسم که خون زیر پوست صورت فاطمه طوری جریان یافت که صورتش قرمز و گلگون شد و پس از آن روز دیگر گرسنه نشد.


طبری آملی این روایت را به سندش از زید بن علی از پدرانش از امام علی (علیه‌السّلام) این گونه روایت کرده است: «فاطمه دختر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در دوران حیات آن حضرت بیمار شد؛ پیامبر همراه با گروهی از اصحابش به عیادت او آمد و اذن ورود خواست؛ پس فاطمه گفت: ‌ای پدرم! نمی‌توانی بر من وارد شوی؛ زیرا عبایی بر تن دارم که هرگاه سرم را با آن بپوشانم دو پایم آشکار می‌گردد و هرگاه دو پایم را با آن بپوشانم سرم پیدا می‌شود؛ پس رسول خدا لباس خود را پیچید و آن را سوی او انداخت و فاطمه خود را با آن پوشاند. سپس آنها داخل خانه شدند...» .
[۷] طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص۲۴۶، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق.


۴.۱ - نقل روایت از ابو نعیم اصفهانی

ابو نعیم اصفهانی نیز روایت کرده است: جابر بن سمرة گوید: پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد و نشست و گفت: «فاطمه ناخوش است و کسالت دارد؛ ‌ای کاش از او عیادت می‌کردیم»؛ پس برخاست و رفت تا این که به در خانه فاطمه رسید؛ روی در کوبه‌ای بود؛ رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ندا سر داد: «با لباس هایت خوب خودت را بپوش؛ زیرا این قوم به عیادتت آمده‌اند»؛ فاطمه گفت: «ای پیامبر خدا! من فقط عبایی بر تن دارم»؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ردای خود را گرفت و آن را از پشت در به سوی او انداخت و فرمود: «با این، سرت را خوب بپوش»؛ سپس پیامبر و قوم آن حضرت وارد خانه شدند...».

۴.۲ - نقل روایت از خوارزمی

خوارزمی نیز این روایت را از عمران بن حصین نقل کرده است: عمران بن حصین می‌گوید: حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) گفت: «ای پدرم! به خدا سوگند که جز عبایی بر تن ندارم»؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: «این طوری که من نشانت می‌دهم خودت را بپوش»؛ پیامبر به فاطمه (سلام‌الله‌علیها) یاد داد که چگونه خود را بپوشاند؛ پس فاطمه گفت: «من مقنعه بر سر ندارم»؛ پس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ملحفه کهنه‌ای را که به خود بسته بود گرفت و به او داد و فرمود: «این را مقنعه خودت قرار بده».
[۹] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، انوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.


۴.۳ - نقل روایت از عمران بن حصین

همچنین از عمران بن حصین نقل شده است: من نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نشسته بودم که فاطمه آمد و مقابل پیامبر ایستاد؛ پس پیامبر فرمود: «ای فاطمه! نزدیک بیا!» پس حضرت فاطمه نزدیک آن حضرت شد تا این که مقابل پیامبر ایستاد؛ عمران گوید: دیدم که زردی‌ای در صورت او نمایان گشته و کم خون شده است؛ پس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای او دعا کرد: «خدایا! ‌ای سیر کننده گرسنه و‌ ای روا کننده حاجت و‌ ای برطرف کننده مشکلات و زداینده خواری و پستی! فاطمه دختر محمد را گرسنه نگذار! » پس دیدم که زردی گرسنگی از صورت او رفت و خون در زیر پوست صورتش هویدا شد(و کم خونی‌اش بر طرف گردید)؛ سپس از فاطمه بعد از آن قضیه پرسیدم و او فرمود: «ای عمران! پس از آن روز دیگر گرسنه نماندم».
[۱۱] اصفهانی، اسماعیل بن محمد، دلائل النبوة، ص۲۲۹، محقق: محمد الحداد، محمد، دار طیبة، ریاض، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.

همین روایت در برخی کتب روایی شیعه نیز نقل شده ولی در فراز ابتدایی آن این گونه آمده: «اذ اقبلت فاطمة و قد تغیر وجه‌ها من الجوع...»؛ وقتی حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) آمد، در حالی که رنگ صورتش از شدت گرسنگی تغییر کرده بود....

۴.۴ - نکات روایت

درباره این دسته از روایات باید به نکاتی توجه نمود:

۴.۴.۱ - نکته اول

مضمون این روایات آن است که؛ پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به فاطمه (سلام‌الله‌علیها) دستور داده تا مقنعه بپوشد و سرش را بپوشاند تا او و اصحابش از او عیادت کنند؛ بدون شک مقنعه یا روسری تنها سر را می‌پوشاند نه صورت را؛ باید توجه داشت که پیامبر نگفته: «استری وجهک»؛ (صورتت را بپوشان)، بلکه گفته: «خذی فضل ملحفتک فقنعی به راسک»؛ (دنباله اضافی ملحفه‌ات را بگیر و سرت را با آن بپوشان و آن را مقنعه‌ات کن)؛ که این مطلب از روایت‌های «جابر بن عبدالله»، «عمران بن حصین» و «جابر بن سمرة» بر می‌آید، به طوری که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دستور داده تا فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، با ردای او، خوب سرش را بپوشاند. بنابراین، دلالت این احادیث بر این که پوشانیدن چهره واجب نیست و نیز بر این که نظر کردن به چهره جایز است، بسیار روشن می‌باشد؛
[۱۴] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۲۱، انتشارات صدرا، تهران.
زیرا اگر چیزی بیش از مقنعه بر سر کردن، پوشیدن بر فاطمه (سلام‌الله‌علیها) واجب بود حتما پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به این امر دستور می‌داد و او بیش از آن خود را می‌پوشاند به طوری که حتی صورتش هم آشکار نباشد.

۴.۴.۲ - نکته دوم

از آن جایی که صورت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به جهت گرسنگی شدید زرد شده بود، همان طور که در روایت آمده: «وجه فاطمة اصفر کانه بطن جرادة»، خود این جمله بیانگر این است که هرکسی با نگاه اول و اجمالی هم متوجه ضعف بدن و زردی صورت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌شد. بنابراین، توصیف زردی صورت حضرت زهرا توسط اصحابی مانند جابر بن عبدالله گناه نبوده است. و هیچ منافاتی با روایت بالا ندارد.

۴.۴.۳ - نکته سوم

اما درباره حکم نگاه اول باید گفت؛ رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: «یا علی اول نظرة لک و الثانیة علیک لا لک»؛ یعنی اولین نگاه جایز است، اما نگاه دوم به زیانت می‌باشد نه به سودت. در این که این حدیث در مقام بیان حکم است یا در مقام بیان اثری که طبعا در نگاه هست؛ حقیقت این است که این حدیث در مقام سفارش ترک نظر شهوانی و تلذذی است که قطعا حرام است و از محل بحث خارج است. این حدیث می‌خواهد این مطلب را بگوید که اگر کسی چشمش به زنی می‌افتد و احیانا خوشش می‌آید، و می‌خواهد بار دوم نگاه کند و لذت ببرد. نوبت اول چون تلذذ غیر عمدی است مانعی ندارد، اما نوبت دوم چون به قصد تلذذ است حرام است.
[۱۶] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۴۹.
و سخن امام صادق (علیه‌السّلام) که فرمود: «نگاه کردن به نامحرم تیری است زهرآلود از ناحیه ابلیس»، ناظر به همین نگاه با لذت است. و قیاس و ارتباط چنین نگاهی نسبت به کسانی همچون جابر بن عبدالله انصاری سخنی است که هر محقق شخصیت شناسی آن را نمی‌پذیرد.


۱. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، ج۲، ص۲۱۵، محقق و مصحح:فیضی، آصف، مؤسسة آل البیت، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.    
۲. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۴۱، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۸۱، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۲۸-۵۲۹، محقق و مصحح:غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۵. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار فی غرر الاخبار، ص۱۹۵-۱۹۶، المکتبة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.    
۶. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۲۱۶، مؤسسه آل البیت علیه‌السّلام، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.    
۷. طبری آملی، عماد الدین محمد، بشارة المصطفی لشیعة المرتضی، ص۲۴۶، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق.
۸. ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج۲، ص۴۲، السعادة، بجوار محافظة مصر، ۱۳۹۴ق.    
۹. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴، انوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
۱۰. ابو القاسم طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الاوسط، ج۴، ص۲۱۰، دار الحرمین، قاهره.    
۱۱. اصفهانی، اسماعیل بن محمد، دلائل النبوة، ص۲۲۹، محقق: محمد الحداد، محمد، دار طیبة، ریاض، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
۱۲. قطب الدین راوندی، سعید بن عبدالله، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۵۲، مؤسسه امام مهدی عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.    
۱۳. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۷.    
۱۴. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۲۱، انتشارات صدرا، تهران.
۱۵. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۹۴، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.    
۱۶. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۵۴۹.
۱۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۵۵۹.    



پایگاه اسلام کوئست برگرفته از مقاله «نگاه جابر به صورت حضرت فاطمه» تاریخ بازیابی ۱۳۹۲/۰۸/۲۷.    



جعبه ابزار