نژاد پیامبر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه:نژاد، پیامبر، سامی
پرسش:نژاد پیامبر اسلام چه بوده است؟
پاسخ:قریش نجیبترین مردم حجاز بودند که در شهر مکه سکونت داشتند. نجابت و احترامی که قریش در میان سایر قبایل مختلف عرب کسب کرده بودند، به خاطر «کعبه» خانه خدا و یادگار حضرت ابراهیم و اسماعیل بود که قریش خود از اولاد حضرت اسماعیل به شمار میرفتند. به طوری که عموم قبایل عرب در یمن و حجاز و نجد و دیگر نقاط کعبه و شهر مکه را محترم شمرده و آن مکان مقدس را رمز اعتبار خود میدانستند.
هر ساله اعراب از بادیهها و شهرها در ماه رجب و ذی حجه برای زیارت کعبه و انجام مراسم، و زیارت بتهای مشهور خود به مکه و منا میآمدند. از میان عرب عدنانی و قریش قبائلی که شهرت داشتند عبارت بودند از:بنی هاشم، بنی امیه، بنی مخزوم، بنی اسد، بنی نوفل، بنی جمح، بنی عدی، بنی سهم، بنی عبدالدار، بنی زهره، و غیره.
از اینان نیز تیرههائی به وجود آمدند که در تاریخ اسلام از ایشان یاد میشود.
اعراب نژاد
سامی بازماندگان «سام» پسر حضرت نوح پیغمبر بودند و زبان آن ها را شاخهای از زبان سامی میدانند که بهترین زبان نژاد سامی است.
مورخان، قوم عرب را به دو دسته تقسیم کردهاند:
عرب خالص که ساکن یمن بودهاند و به عرب قحطانی شهرت داشتند.
تیره دیگر، عرب
عدنانی بودند که در سرزمین
تهامه ،
نجد ،
یمامه ،
حجاز ،
شام و
عراق پراکنده شدند.
عدنان نیای اعلای اینان که جد بیستم پیغمبر اسلام است، نواده حضرت اسماعیل فرزند
حضرت ابراهیم خلیل است. علت سکونت آن ها در سرزمین
حجاز این بود که به واسطه مصالحی، خداوند به ابراهیم وحی نمود که فرزند خردسالش «
اسماعیل » و مادرش «
هاجر » را به وسیله «براق» از
فلسطین به نقطهای در حجاز که بعدها شهر مقدس مکه در آن جا بنا شد، بیاورد و در آن جا ساکن گرداند، و ابراهیم نیز چنین کرد».
با پدید آمدن آب زمزم در زیر پای اسماعیل شیرخوار که به طرز معجزهآسا تحقق یافت، و آگاهی قبیله جرهم از وجود آب در آن نقطه و آمدن بدان جا، اسماعیل در میان قبیله مزبور پرورش یافت، و زبان آن ها یعنی عربی را فرا گرفت.
حضرت اسماعیل در جوانی، با دختری از عرب اصیل
قحطانی از قبیله «جرهم» ازدواج کرد.
معد فرزند عدنان چهار پسر به نام های:نزار، قضاعه، قنص و ایاد، داشت. قبائل مضر، ربیعه، انمار، خثعم، ثقیف، بجیله، قضاعه، تمیم، مزینه، خزاعه، اسلم، هذیل، طی، کلب، کنانه، خزیمه، و تیرههائی که از اینان منشعب گردیدند، به آنان میرسند. به اینان عرب مستعرب یا عرب اسماعیلی میگفتند. قبیله مشهور و محترم «
قریش » نیز به آن ها میپیوستند.
به تقسیم دیگر به موازات ظهور اسلام، عرب سه دسته بودند.
عرب شمال که در نجد و حجاز و اواسط سرزمین عرب یعنی شبه جزیره میزیستند، و به زبانی که قرآن مجید بر اساس آن نازل گردید، سخن میگفتند.
دیگر عرب قحطانی مقیم جنوب بودند که در یمن موطن اصلی خود و حضر موت سکونت داشتند، و زبان آن ها لغتسبای یا حمیری بود.
عرب قحطانی به مرور ایام در حجاز پراکنده شدند که از جمله دو قبیله معروف اوس و خزرج بودند، که در سرزمین یثرب و شهر «مدینه» به سر میبردند.
دسته دیگر عرب «
نبطی » بود که در اصل عرب نبودند، ولی با عرب آمیزش پیدا کردند و در سرزمین آن ها سکونت ورزیدند، و با آنان وصلت نمودند. از این رو، زبان آن ها عربی خالص نبود، بلکه ترکیبی از عربی و غیر عربی بود.
قرن ها پیش از ظهور اسلام در نقطه شرقی و شمالی شبه جزیره عربستان، سه تیره از عرب وجود داشتهاند؛ بدین شرح:
پیش از همه در عربستان میزیسته، برای خود دوران و سرگذشتی داشتهاند، ولی طی حوادث شومی نابود شدند. به همین جهت نیز به آن ها «بائده» میگویند، یعنی نابود شده و از میان رفته.
گویا اینان همان قوم عاد و ثمود و غیره بودهاند که در سرزمین «احقاف» یعنی جائی که امروز کشور مسقط و عمان است، میزیستهاند، و در نقاط دیگر شبه جزیره هم پراکنده بودند. در روزگار طلوع اسلام، الواح و قبوری باقی مانده بود که مردم آن ها را به همان عرب بائده نسبت میدادند.
اینان که در شرق شبه جزیره به صورت قبائل مختلف میزیستند، روزگار خود را حتی در یک قرن پیش با چادرنشینی و جنگ و گریزها میگذرانیدند. از نیم قرن به این طرف خاندان سعودی در این منطقه حکومت خود را تشکیل داده و امروز پایتخت آن ها «ریاض» در منطقه نجد واقع است.
عرب اصیل شبه جزیره که قرنها به واسطه وجود خانه خدا (کعبه) در میان آن ها، محترمترین مردم به شمار میرفتند، در قسمتشمال و غرب جزیره به سر میبردند. شهرهای حجاز هنگام ظهور اسلام مکه و مدینه و طائف بود. در کنار دریای سرخ و سی و دو فرسخی شهر مدینه هم «ینبع» قرار داشت، که خود بندری بوده است، و رابط میان حجاز و آفریقا به شمار میرفت.
قریش نجیبترین مردم حجاز بودند که در شهر مکه سکونت داشتند. نجابت و احترامی که قریش در میان سایر قبایل مختلف عرب کسب کرده بودند، به خاطر «کعبه» خانه خدا و یادگار حضرت ابراهیم و اسماعیل بود که قریش خود از اولاد حضرت اسماعیل به شمار میرفتند. به طوری که عموم قبایل عرب در یمن و حجاز و نجد و دیگر نقاط کعبه و شهر مکه را محترم شمرده و آن مکان مقدس را رمز اعتبار خود میدانستند.
هر ساله اعراب از بادیهها و شهرها در ماه رجب و ذی حجه برای زیارت کعبه و انجام مراسم، و زیارت بتهای مشهور خود به مکه و منا میآمدند. از میان عرب عدنانی و قریش قبائلی که شهرت داشتند عبارت بودند از:بنی هاشم، بنی امیه، بنی مخزوم، بنی اسد، بنی نوفل، بنی جمح، بنی عدی، بنی سهم، بنی عبدالدار، بنی زهره، و غیره.
از اینان نیز تیرههائی به وجود آمدند که در تاریخ اسلام از ایشان یاد میشود.
از این قبائل چهار قبیله بیش از بقیه شهرت داشتند، و محل اعتبار و مورد توجه بودند:بنی هاشم، بنی امیه، بنی مخزوم، بنی عبدالدار. هنگام بالا گرفتن کار پیغمبر
در مکه و مدینه، بزرگ بنی هاشم پیغمبر اسلام، و بزرگ بنی امیه
ابوسفیان ، و بزرگ بنی مخزوم ابوالحکم بود که بعدها بواسطه خودسری و جهالتش در مقابل اسلام و پیغمبر«
ابوجهل » خوانده شد.
نیاکان پیغمبر تا بیست و یک پشتشناخته شدهاند. بدین گونه:عبدالله،
عبدالمطلب ،
هاشم ،
عبد مناف ، قصی، کلاب، مره، کعب، لؤی، غالب، فهر، مالک، نضر، کنانه، خزیمه، مدرکه، الیاس، مضر، نزار، معد، عدنان.
سایت:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی