نماز چاشتگاه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ذکر خدا،
نوافل،
رواتب.
پرسش: نماز چاشتگاه چیست و بجا آوردن آنچه صورتی دارد؟
بر پایه حدیث «الصَّلاةُ خَیرُ مَوضوعٍ»، میتوانیم افزون بر
نمازهای واجب و مستحبّی و نوافل روزانه و رواتب، برای ذکر خدا و پاداش بُردن، در مکانها و زمانهایی که
شارع مقدّس، ما را از آن نهی نکرده است، نماز بخوانیم. شرط اساسی در صحّت و جواز این نمازها، مانند هر عبادت دیگری، آن است که تنها کلّیت آن را به شارع، منسوب بداریم و خصوصیات زمانی و مکانیِ آنها را به شارع، نسبت ندهیم که در این صورت، تعریف «
بدعت»
بر آن، صدق خواهد کرد. نتیجه این سخن، آن است که به هنگام بر آمدن
خورشید (چاشتگاه/
ضُحی)، مانند زمانهای دیگر، میتوان
نماز قضا و یا مستحبّی خواند؛ ولی اگر بخواهیم نماز در این زمان (هنگام چاشت) را عبادتی رسمی و اعلام شده از سوی شارع مقدّس اسلام بدانیم و آن را از زمره
نمازهای فرائض و یا رواتب بشماریم، نیازمند دلیل و روایاتی مقبول هستیم؛ روایاتی که مُجمل و یا مبتلا به مُعارض نباشند.
روایات در باره این موضوع را میتوان به دو دسته کلّی، تقسیم نمود:
دسته اوّل، به خواندن نماز چاشت، توصیه کرده و یا گفتهاند که دستکم
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، گاه آن را خوانده است. (مانند روایت احمد بن حنبل از
عایشه: «پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، نماز چاشت میخوانده...»
و روایت
مسلم از
ابوذر و
ابودردا و روایت
ابنماجه از
ابوهُرَیره: «هر کس دو رکعت نماز چاشتگاه را به جا آورد، گناهانش آمرزیده میشود، هر چند بهاندازه کفهای دریا باشد.»)
دسته دوم، نه تنها به آن توصیه نکردهاند؛ بلکه آن را بدعت دانستهاند.
در میان روایات دسته اوّل،
روایات ضعیف و
مجمل، (مانند روایت منقول از
نعیم بن هماز از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله): «خداوند (عزّوجلّ) فرمود: ای انسان! در اوّل روز، از ادای چهار رکعت نماز من، سستی مکن، من پایان روزت را بر عهده میگیرم»
که
ابنقیّم و
ابنتیمیّه احتمال دادهاند مقصود از آن، نماز صبح و نافله آن باشد. نیز روایت بخاری از ابوهریره: «خلیلم
[
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
]
، سه چیز به من سفارش کرد که هرگز آنها را تا دَم مرگ، ترک نمیکنم:...و نماز چاشت را» که ابنقیّم جوزی، احتمال اختصاصی بودن این توصیه را مطرح کرده است؛ زیرا به صحابه دیگر مانند
ابوبکر و
عمر، چنین توصیهای نکرده است. گفتنی است به روایات دیگری هم استدلال شده است که بیشتر حکایت فعلِ پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یا برخی صحابهاند و هر یک با اجمالهایی همراهاند
بیشتر به چشم میآید و حتّی برخی از آنها به وسیله مؤلّفان
کتب احادیث موضوعه،
مجعول دانسته شدهاند؛ (مانند روایات
زکریا بن دُرَید کِنْدی از حمید و
یعلی بن اَشدق، از
عبداللّه بن جراد)
امّا روایات دسته دوم، هر چند از نظر عددی کمتر هستند، امّا دلالتشان، واضحتر و اسنادشان، قویتر است.
افزون بر این، روایات دسته دوم، از سوی فقیهان شیعه و برخی علمای اهلسنّت، نقل و تلقّی به قبول شدهاند، (محدّثان اهلسنّت، روایات نافی (مخالف) را در صحیح البخاری رد نکردهاند و بلکه به جمع دلالی پرداختهاند و عموم عالمان شیعه هم به روایات نافی در این زمینه، تمسّک کردهاند.)
در حالی که روایات دسته اوّل، تنها به وسیله محدّثان و فقیهان اهلسنّت، گزارش شدهاند و مورد قبول همه آنان نیز نیستند.
سخن آخر، این که هیچ فقیهی، این نماز را واجب و ترک آن را موجب عذاب و عِقاب، ندانسته است. بنا بر این، احتمال بدعت بودن آن، موجب رعایت احتیاط و اجتناب از آن است، چنان که
علّامه حلّی گفته است:
وقتی اخباری صحیح، دایر بر بدعت بودن آن وارد شده، ترکش
متیقّن است؛ زیرا ترک آن،
حرام نیست؛ ولی بر اساس این روایت، انجام دادن آن، حرام است. پس ترکش مطابق
احتیاط است و برای خلاصی از
تکلیف، بهتر است.
گفتنی است که با توجّه به احادیث مُعارض و نهیِ شدید آنها، دیگر نمیتوان به اخبار «مَنْ بَلَغ» استناد کرد؛ زیرا اخبار «مَنْ بَلَغ»، بر فرضِ دلالت بر استحباب عملی که وعده ثواب برای انجام دادن آن، داده شده است، توانایی اثبات استحباب چیزی را که احتمال رَدْع آن قوی است، ندارد.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «نماز چاشتگاه» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۸/۱۳.