نقش خانواده در آسیب های اجتماعی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:خانواده، آسیب های اجتماعی، تربیت.
پرسش :نقش خانواده در گسترش
آسیبهای اجتماعی چگونه است؟
نقش
خانواده در گسترش آسیبهای اجتماعی تا چه اندازه است؟ با ذکر سند به صورت تفصیلی بیان فرمایید.
امروزه آسیبهای اجتماعی به عنوان یک تهدید جدّی سلامت روحی و روانی افراد جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان و جوانان را با خطر مواجه ساخته است. مسائلی از قبیل اعتیاد، فرار از خانه، خشونت، انزوای اجتماعی، ناهنجاریهای رفتاری و ناامیدی، را از جمله نتایج آسیبها و مشکلات اجتماعی عصر حاضر میتوان شمرد.
با بررسی آسیبشناسی خانواده در دنیا آشکار میشود که در دوران شکوفایی دانش، تکنولوژی و صنعت، استحکام و کانون گرم خانواده کمتر مورد توجه قرار گرفته و ضربات شکنندهای را به جامعه بشری وارد نموده و رعایت نکردن اصول و مبانی صحیح زندگی، باعث فساد و جنایت در جامعه شده است.
خانواده، کوچکترین نهاد اجتماعی است که اساس و زیرساخت واحدهای بزرگتر به شمار میرود. میزان موفقیت و سهمی که افراد برای ایفای نقش در واحدهای بزرگ اجتماعی ایفا میکنند بستگی تام به نحوه رشد و تربیت و شکوفاییاستعدادهای آنها در کانون مقدس خانواده دارد.
آسیبشناسی در معنای اصطلاحی به «شاخهای از دانش اطلاق میشود که هدف آن شناخت بیماریهای روانی، فردی و اجتماعی و نحوه تکوین، رشد و دگرگونی آنان است».
به دیگر سخن؛ آسیبشناسی اجتماعی، علل و عوامل ایجاد کننده آسیبها و آفتهای اجتماعی را مورد مطالعه قرار میدهد و کاربرد مهم آن در مطالعه خانواده و خانوادهشناسی است؛ یعنی شناخت عواملی که سلامت و استحکام خانواده را تهدید میکند و زندگی پایدار و موفق فردی و اجتماعی را آسیبپذیر میسازد.
خانواده در مسیر دستیابی به اهداف خود همانند سایر پدیدههای هستی با عوامل و موانع گوناگونی مواجه است که برخی از آنها باعث انحراف یا مانع دستیابی آن به اهداف عالی و مقدس میشود و به خانواده آسیب میرساند. و وقتی به خانواده آسیب رساند، حضور افراد این خانواده در جامعه برای معاشرتو زندگی اجتماعی آسیبی به پیشرفت و آرامش جامعه وارد کرده و زندگی اجتماعی دیگران با مشکل روبرو میشود.
خانوادههای ناسالم؛ پیامدهای آسیبزای اجتماعی؛ چون اعتیاد،
فحشا ،
فرار از خانه ،
فقر ،
طلاق ، ولگردی، خشونت خانوادگی و... را در خوددارند که موجب بههمریختن وضعف و مشکلات روحی و روانی در زندگی میشود. در چنین خانوادههایی باید و نبایدهای اخلاقی رعایت نمیشود و برای افراد آن، کردارها و روشهای رفتاری اهمیتی ندارد. در خانوادهای که بینظمی در بین اعضای خانواده حاکم باشد؛ همین بینظمی با حضور اعضای آن در جامعه بروز پیدا میکند. و یا خشونت خانوادگی،خود را در برخوردهایاجتماعی نشان میدهد.
در این نوشته به شناسایی برخی از مهمترین آسیبهایی که نخست دامنگیر خانواده سپس اجتماع میشود میپردازیم:
از نیازهای قطعی و اساسی برای داشتن زندگی سالم و توأم با آرامش و موفقیت، داشتن ایمان و اعتقاد مذهبی صحیح و پایدار است. ایمان و
اعتقاد به خدا بسان داروی شفابخشی است که اضطرابها، نگرانیها و ناهنجاریها را میزداید و به زندگی رنگ و بوی الهی میبخشد.خانوادهای که از نعمت
ایمان و اعتقاد صحیح و پایدار مذهبی محروم است، همواره با انواع نگرانی و تشویش خاطر روبرو بوده، در معرض آسیبهای جدّی و گاه جبرانناپذیر است. به عقیده کارشناسان و آسیبشناسان اجتماعی بسیاری از انسانهای سست بنیاد و بیاعتقاد به مسائل مذهبی، در مقابل مشکلات زندگی پیچیده دنیای مُدرن توان ایستادگی ندارند و بیش از دیگران در معرض گرایش به سمت اعتیاد و سایر آسیبهای اجتماعی قرار دارند.
برای نمونه؛
توحید و
خداپرستی موجب میشود نگرش فرد به همه هستی و زندگی انسان، هدفدار و معنادار باشد و در رفتارها انسجام و آرامش داشته باشد.
باور به خدا، همه رفتارها و زندگی خانوادگی را به سوی کسب
رضایت خداوند سوق میدهد.
فردی که خدا را ناظر بر اعمال خود میداند، تلاش میکند در برخورد با اعضای خانواده و انجام وظایف خانوادگی، رضایت او را جلب نماید.
توجه به
عدالت خداوند و اینکه او حق هیچ موجودی را ضایع نمیکند،
زمینه شناختی دیگری برای مهار رفتارهای اعضای خانواده است هرچه این حالت قویتر باشد مشکلات فرد کمتر و به تبع آن مشکلات خانواده کمتر خواهد بود.
همچنین است اعتقاد به رسالت انسانهایی که از سوی خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آمدهاند و امامت ائمه اطهار(علیهم السلام) برای استمرار این
هدایت الهی . بر اساس اصل فطری و عقلی الگوپذیری؛ اعضای خانواده برای یادگیری و اصلاح شیوه رفتار و برخورد مناسب در خانواده و اجتماع، به نمونههای عینی رفتاری در همه ابعاد نیازمند هستند. از نظر قرآن کریم، همه انبیا و اولیای الهی رهبرانی هستند که انسانها را بر آنچه مورد رضایت خداوند است، رهبری و هدایت میکنند و انسانها برای موفقیت خود باید در تمام ابعاد زندگی به آنها اقتدا کنند و آنها را الگوی رفتاری قرار دهند. آنجا که میفرماید:«و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند، و به ایشان انجام دادن کارهای نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستنده ما بودند».
و «قطعاً برای شما در -اقتدا به-
رسول خدا سرمشقی نیکو است:برای آنکس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد میکند».
اما اگر افرادی در خانواده و اجتماع باشند که تنها به زندگی مادی رضایت دارند و چون دیگر پدیدهها و حیوانات سرگرم خوردن و خوابیدن و رفاه نسبی بوده و کاری به روشها و الگوی صحیح زندگی نداشته باشند، چه اتفاقاتی در زندگی فردی و اجتماعی پیش میآید؟! در حالی که الگوخواهی و سرمشق داشتن، از نیازهای اساسی و طبیعی انسان است. نیازی که ضرورت آن از آغاز طفولیت احساس میشود و به مرور زمان، الگوهای جدید به تناسب شرایط و نیازها جایگزین الگوهای قبلی میشود و این تغییر و تحولها، روند تکامل انسان را در پی دارد. با این وجود، انسانهایی که خود را از اسوه و الگو در زندگی بینیاز میبینند مبارزه با فطرت و کمالطلبی خود میکنند و همیشه در سرگشتگی و حیرانی به سر میبرند. نمیدانند در کدام جهت حرکت کنند، چگونه با موانع برخورد نمایند و چه روشی را در رویارویی با مسائل و مشکلات پیش گیرند. اینها همه دست به دست هم داده، انسان را حیران و سرگردان میکند.
باور و ایمان به زندگی پس از
مرگ ، حسابرسی اعمال در
روز قیامت ، پاداش و مجازات افراد بر اساس رفتارهایشان، از باورهای مهمّ دینی است که نبود آن و یا ایجاد شبهه در آن آثار سوء و جبرانناپذیری در زندگی به ویژه خانواده خواهد داشت. امروزه علیرغم پیشرفتهای علمی و کاهش مشکلات مادی و افزایش تسهیلات زندگی، اضطرابها و نگرانیها رو به فزونی است. بخشی از این مشکلات بر اثر احساس بیهدفی و پوچی در زندگی است
که اعتقاد به معاد و عالم پس از مرگ و رسیدگی به حساب و کتاب همه افراد میتواند عامل اساسی حل همه معضلات این چنینی باشد.
در اینجا به برخی از آسیبهای ناشی از بیاعتقادی به معاد در خانواده و اجتماع اشاره میشود:
یک. سستی پیوند بین اعضای خانواده به دلیل نگرشهای محدود و مادی به زندگی و نداشتن اهداف متعالی؛
دو. نبود انگیزه کافی زندگی، به علت بیتوجهی و بیاعتقادی به
وعدههای الهی به نعمتها و آسایش در
زندگی اخروی ؛
سه. ناتوانی در رویارویی با مشکلات بسیار شدید جسمی، روحی، روانی، اقتصادی و... به علت عدم توجه به پاداشهای اخروی که بر اثر تحمل مشکلات و صبر و پایداری در برابر سختیها به انسان داده میشود؛
چهار. پرخاشگری و تعدی به حقوق دیگران؛ به دلیل اینکه باور به معاد و یادآوری عواقب بد تعدّی به حقوق دیگران و عدم انجام مسئولیتها، افراد را تا حدی از رفتارهای نامناسب باز میدارد.
بنابراین، برای حراست و پاسداشت حریم اعتقادی خانواده باید نسبت به این مسائل حساس بود و از آنها در برابر آسیبهای احتمالی با جدّیت و غیرت دینی و آگاهی کافی اقدام نمود.
آدمی باید سعی کند تا
اخلاق و سیرت درونی خود را همچون ظاهر خود زیبا و پسندیده سازد. بدخُلقی صفت ناپسندی است که زندگی انسان را تیره و تار میکند، و در محیط خانواده و اجتماع موجب عوارض منفی بیشماری میگردد و در قالب تُندخویی، گرفتگی چهره، بیحوصلگی، و بهانهگیری نمایان میشود که بهطور کلی میتوان به آن بداخلاقی گفت؛ و از آفات و آسیبهای ویرانگر در خانواده و معاشرتهای اجتماعی بوده و شخصیت انسانی را ضایع و خدشهدار میکند.
مهمترین مقولهای که میان خانواده و جامعه ارتباط برقرار میکند و اعضای خانواده در حضور اجتماعی خود با آن سر و کار دارند، «معاشرت» است. برخورد نیکو و آرامش بخشیدن به خانواده از مهمترین وظایف مرد در قبال همسر و فرزندان است و ورود مرد به خانه باید سبب گرمی و امنیت برای اهل خانه باشد، بر خلاف آن سوء معاشرت،
بدزبانی ،
تحقیر ،
تمسخر ،
ملامت و
سرزنش و عدم برقراری ارتباط صحیح و سالم با اعضای خانواده به عنوان یکی از آسیبهای اخلاقی در خانواده و اجتماع به شمار میآید. اگر کسی گفتار و رفتار پسندیده در خانه نداشته باشد، در تعاملات و زندگی مشترک اجتماعی نیز موفق نبوده و در همان حیطه زمانی و مکانی که در آن حضور دارد، آسیب اخلاقی به اجتماع وارد میکند. در حالیکه چنین اشخاصی از این حقیقت غافلاند که جهتدهی الهی به زندگی فردی و اجتماعی است هنگامی به وجود میآید که روابط انسانها بر پایههای عاطفه، تعقّل و اخلاق استوار میباشد.
از عواملی که میتواند
نظم ، انضباط، آسایش،
آرامش ،
محبت و صمیمیت را برای خانواده و اجتماع ارمغان بیاورد و کارکرد تربیتی و اجتماعی آنرا بهبود بخشد، آشنایی اعضای آن به حقوق یکدیگر و رعایت آن است. عدم آشنایی زن و شوهر و دیگر اعضای خانواده به حقوق همدیگر و عدم مراعات و یا نادیده گرفتن آن میتواند نظام خانوادهها را در معرض بحران و تزلزل قرار دهد. دین مبین
اسلام ضمن تعیین حقوق افراد خانواده و جامعه آنها را به رعایت این حقوق امر نموده است و جهت ترغیب و تشویق آنها وعده اجر و پاداش دنیوی و اخروی داده است.
زن و شوهر به عنوان ارکان خانواده در اسلام مورد احترام هستند و حقوقی شرعی، قانونی و اخلاقی برای هرکدام در قبال دیگری وضع گردیده که در صورت ایجاد آسیب به آن، ادامه حیات خانوادگی به خطر افتاده، بنیان آن متزلزل میشود. همچنین در معاشرتهای اجتماعی نیز حقوقی بر گردن افراد اجتماع نسبت به یکدیگر است که رعایت نکردن آنها اجتماع را از زندگی طیّبه انسانی خارج میکند.
از آسیبهای مهم حقوقی در خانواده به عنوان نهاد کوچکی از اجتماع، نداشت
عدالت است که وقتی این نهادهای کوچک کنار هم، ردیف شوند و عدالتی میان آنان نباشد؛ اجتماعی بدون عدالت خواهیم داشت، در حالیکه خردمندان عالم جملگی اتفاق نظر دارند – با قطع نظر از اختلاف در معنای عدالت- که حقوق انسانها در همه زمینهها باید مراعات گردد و به هیچ فردی ستم نشود، همه باید در برابر قانون یکسان باشند، حقوق ضعیفان پایمال نگردد و در یک کلام
عدالت اجتماعی پیاده شود، اسلام نیز عدالت اجتماعی را به عنوان یک اصل ضروری و خدشهناپذیر مطرح کرده و میفرماید:«انَّ اللَّهَ یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاحْسانِ...»؛
خداوند به دادگری و احسان فرمان میدهد.
باید دانست که برخی از آسیبها تنها از ناحیه خانواده نیست؛ یعنی ممکن است خانوادهای از جهت معنوی و مذهبی سالم باشد، اما به جهت برخی از آسیبهای اجتماعی که از سوی طیف دیگری از خانوادهها در جامعه حاکم شده است، متأسفانه گریبان انسانهای مؤمن را گرفته و مشکلات روحی و روانی آنها را فراهم کند. برای نمونه؛ نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و اختلافات طبقاتی یک جامعه، برخی از خانوادهها را در موقعیتهایی قرار میدهند که نمیتوانند حضور سالم در اجتماع پیدا کنند و نقشهای اجتماعی مناسب خود را بیابند و همین امر، موجب اختلاف در هنجارهای اجتماعی میشوند. در مطالعات علمی - دینی نشان داده شده است که فقر مادی خانواده مبنا و اساس انحرافات و آسیبهای اجتماعی است. در عصر حاضر از فقر مادی به عنوان عامل عمده انحرافات اخلاقی یاد شده است. ارتکاب جرائم طبقات فقیر از شکافی که بین خواستههای جوانان آن طبقه با آنچه که در دسترس آنهاست، سرچشمه میگیرد. عمدهترین علت انحرافات اخلاقی طبقه فقیر نتیجه فشارهای حاصله از شکست در رسیدن به هدفهای معیّن است.
از اینرو؛ اختلاف در هنجارهای اجتماعی، تفاوت معیارها را به وجود میآورد و معیارهای اصلی دینی جای خود را به معیارهای نفسانی شیطانی میدهد و تعهد به معیارهای دینی و تردید در اصالت آنها را به وجود میآورد. در نتیجه؛ پایبندی به قوانین و حقوق یکدیگر ایجاد نمیشود. و همین امر کشش به سمت انحرافات و آسیبهای اجتماعی و خانواده را به همراه دارد.
گفتنی است؛ زندگی بر پایه جبر بنا نشده است و نباید فقر مادی را علت تامّه انحرافات اخلاقی خانواده و اجتماع دانست؛ چرا که انسانهایی هم هستند که با وجود فقر مادی، آبرومند و صبورانه زندگی میکنند و چنین افرادی در تاریخ کم نبودند، اما اینرا هم باید در نظر داشت که همه انسانها از جهت معرفت و اندیشه و قدرت روحی و معنوی یکسان نیستند؛ لذا هرکسی تاب تحمل فقر مادی را ندارد و یا اگر دارد برای مدت زمان کوتاهی است. بنابراین، رهبران دینی و سیاسی یک جامعه در برابر چنین افرادی مسئول هستند، تا آنها را به قدرت مادی و معنوی مطلوبی برسانند؛ البته از این حقیقت هم نباید غافل شد که رهبران یک جامعه مسئول بیلیاقتی و تنبلی برخی از افراد جامعه نیستند، و مقداری از رهایی از فقر و فلاکت و بدبختی را باید خود شخص با تلاش و کوشش خود جبران نماید و خویش را در اجتماع بالا ببرد.
خلاصه؛ سخن درباره آسیبهای خانواده و اجتماع و نقش خانواده در این آسیبها طولانی است و کتابها و مقالات زیادی نوشته شده است
که در این مختصر جای آن نیست.
برای سالم سازی محیط خانواده، اعضای خانواده باید اصلاح را از خود شروع کنند تا بتوانند به عنوان افرادی با اندیشه و گفتار و رفتار درست و منطقی و دین در اجتماع حاضر شوند و جامعه را از آلوده کردن به انواع زشتیها و گناهان دور نگه دارند.
پایگاه اسلام کوئست