• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مکتب رفتن ائمه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام باقر (علیه‌السّلام)، ائمه، درس، مکتب، علم لدنی، جابر بن عبدالله انصاری.

پرسش: بر اساس برخی گزارش‌ها، دیدار جابر با امام باقر (علیه‌السّلام) در مسیر بازگشت حضرتشان از مکتب بود. همچنین راوی می‌گوید: روزی جابر کودکانی را دید که خط می‌آموختند و امام باقر (علیه‌السّلام) در میان آنها بود. آیا ائمه (علیهم‌السّلام) نیاز به آموختن دانش داشتند؟

پاسخ: اگرچه ائمه (علیه‌السّلام) دانش لدنی داشتند، اما روش آن‌حضرات (علیه‌السّلام) این نبود که جز نزد خواص، تمام توانایی‌های خود را ابراز کنند؛ لذا هیچ ایرادی ندارد که آنان -‌به ویژه در زمان تقیه و اختناق- در دوران کودکی مانند دیگر کودکان به مکتب و مدرسه رفته باشند.



ازاین‌رو، و بر اساس برخی روایات -با فرض پذیرش سند- آن‌حضرات (علیه‌السّلام) در مکتب نیز حضور می‌یافتند:
امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: «جابر بن عبدالله انصاری بر من وارد شد و من در مکتب‌خانه بودم و به من گفت: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به من امر فرمود که به شما سلام برسانم».
جابر بن عبداللّٰه در مسجدالنبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌نشست و خطاب به امام پنجم (علیه‌السّلام) می‌گفت: ‌ای باقر (شکافنده)! ‌ای شکافنده علم و دانش! مردم مدینه می‌گفتند: جابر هذیان می‌گوید. جابر نیز اظهار می‌داشت: سوگند به خدا من هذیان نمی‌گویم؛ بلکه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که به من فرمود: به زودی یکی از فرزندان مرا خواهی دید که شکافنده دانش‌ها است؛ چهره او مانند چهره من است، و نامش هم با من یکی است و همین موضوع، انگیزه آن چیزی است که می‌گویم... همچنین روزی جابر در مکتب‌خانه‌ای امام باقر (علیه‌السّلام) را دید و حضرتشان را با دقت برانداز کرد و گفت: سوگند به خدا شکل و شمایلی مانند پیامبر خدا دارید!


در ارتباط با معنایش باید گفت؛ اگرچه معنای ظاهری روایت، آن است که امام باقر (علیه‌السّلام) برای درس خواندن به مکتب می‌رفت؛ نه برای چیز دیگری مانند تدریس، اما همان‌گونه که گفته شد و با توجه بر تاکید جابر بر اوج دانش امام پنجم (علیه‌السّلام) در همان دوران کودکی، ممکن است مکتب رفتن ایشان برای اموری مانند تقیه و یا جلوگیری از غلو باشد. البته این احتمال نیز وجود دارد که اعراب واژه «الکتاب» در روایات، «الْکُتَّاب» به معنای نسخه‌برداران باشد؛ یعنی من در کنار افرادی بودم که به نسخه‌برداری از کتاب‌ها می‌پرداختند.


۱. شیخ طوسی، محمد بن حسن‌، امالی، ص۶۳۶، قم، دار الثقافة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.    
۲. اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، ج۲، ص۱۲۰، محقق، مصحح، رسولی محلاتی،‌هاشم، تبریز، نشر بنی‌هاشمی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق.    
۳. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۱۹۶، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «مکتب رفتن ائمه»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۵/۳.    


رده‌های این صفحه : تقیه | علم لدنی | مباحث حدیثی




جعبه ابزار