• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

موروثی بودن امامت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: امامت، موروثی، پادشاهی
پرسش: سوالی در باره موروثی بودن امامت مطرح شد و بنده نتوانستم پاسخگو باشم لطفاً به این شبهه پاسخ بگویید.مسئله مهمی است چراکه برخی معتقد هستن موروثی بودن امامت شبیه پادشاهی است.
پاسخ:با دقت و تامل در حقیقت مسئولیت امامت که رسالتی بسیار سنگین و با اهمیت است، می توان دریافت که اصولا این مسئولیت چیزی مانند حکومت و سلطنت و مانند آن نیست و احراز این مقام نه مقامی اجتماعی است و نه حکومتی ظاهری؛ بلکه نوعی توانمندی برای ارتباط با عالم غیب و تلاش در مسیر حفظ حقیقت و هویت دین و هدایت باطنی انسان ها به سوی کمالات و سعادت ابدی و -اگر زمینه مساعد بود- تلاش برای برقراری حکومت دینی و اجرای دستورات دین در جامعه است.



موروثی بودن در مقام و منصب اجتماعی مانند سلطنت یا حکومت به معنای آن است که به دور از هر گونه معیار اساسی و صحیح، حکومت از کسی به خاندان وی منتقل شود. در بسیاری از نظام های شاهنشاهی و سلطنتی این شیوه حکمفرما است. بر اساس آن صلاحیت های لازم جهت اداره جامعه و حکومت، به کلی از نظر دور مانده، فقط بقای قدرت و سلطنت در یک خانواده، اصل حاکم بر همه ارزش ها و معیارها تلقّی می شود.
بدیهی است موروثی بودن به این معنا از نظر منطقی کاملاً نادرست و باطل می باشد. بهترین گواه بر بطلان این روش، نظام های موروثی حاکم بر جهان در طول تاریخ است که موجب سقوط و انحطاط های بسیاری گردیده است.


بررسی معیارهای اساسی امامت و رهبری در اسلام به خوبی نشان می دهد که اسلام با نظام موروثی کاملاً در تضاد و چالش است و به هیچ وجه چنین شیوه ای را بر نمی تابد. حتی یکی از اهداف امام حسین(ع) از قیام خود، مبارزه با همین شیوه و تفکر بوده است.


اما با دقت و تامل در حقیقت مسئولیت امامت که رسالتی بسیار سنگین و با اهمیت است، می توان دریافت که اصولا این مسئولیت چیزی مانند حکومت و سلطنت و مانند آن نیست و احراز این مقام نه مقامی اجتماعی است و نه حکومتی ظاهری؛ بلکه نوعی توانمندی برای ارتباط با عالم غیب و تلاش در مسیر حفظ حقیقت و هویت دین و هدایت باطنی انسان ها به سوی کمالات و سعادت ابدی و -اگر زمینه مساعد بود- تلاش برای برقراری حکومت دینی و اجرای دستورات دین در جامعه است.

۳.۱ - نیاز امام به کمالات

بر این اساس کسی که امام می شود، نیازمند بهره مندی از کمالات و برخورداری از قابلیت عظیم است که این امر نه قابل درک از طرف افراد عادی است و نه امکان انتخاب و تعیین از جانب توده جامعه در آن ممکن است؛ در نتیجه تنها راه این امر انتخاب الهی و برگزیده شدن از جانب عالم غیب است
[۱] محسن خرازی، بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقائد الامامیه، ج ۲، ص ۱۱۱ ۱۱۳؛ عبدالرزاق فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص ۴۶۹
که به همین نحو هر امام از جانب پیامبر یا امام قبلی به مردم معرفی می شد.


اما چرا در سلسله امامان معمولا امامت در یک نسل باقی ماند و امام از بین افراد دیگر برگزیده نشد؟

۴.۱ - آگاهی از طرف خداوند

در این مورد باید گفت جزییات این امر در اختیار ما نیست و خداوند است که از این امر آگاه است، چنان که خود فرموده است:« اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه؛ خداوند بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد».

۴.۲ - قابلیت و ظرفیت والای روحی امام

اما با اندکی تامل روشن می شود که مسئولیت خطیر امامت ، به شرایط و لوازم متعددی نیاز دارد. بخش مهمی قابلیت ها و ظرفیت های والای روحی است که هر چند برخی اکتسابی است. اما برخی دیگر وابسته به طهارت نسلی و شرافت معنوی، نیز تهذیب، خلوص و صفای باطن پدر و مادر و بلکه همه نیاکان است. که این امر به معنای کامل کلمه تنها در خاندان پیامبر که منتهی به خاندان حضرت ابراهیم علیه السلام می شد محقق بود.

۴.۳ - به ارث رسیدن تمام شرایط لازم معنوی

بنابراین اگر انتخاب امامان را در نسل واحدی را شاهدیم، این امر از یک جهت به خاطر وجود تمام شرایط لازم معنوی به ارث رسیده از حضرت آدم(ع) تا آخرین امام در این خاندان شریف است؛ هر چند از سوی دیگر انتخاب امامان وابسته به کنش های اختیاری آنان است که در تمام لحظات عمرشان از هر گونه آلودگی دوری کرده و همواره جزء بندگان شایسته خدا بوده اند. اما در هر حال به یقین انتخاب هر فرد به عنوان امام فقط به خاطر شایستگی های ذاتی او بوده و هیچ ضرورتی بر انتخاب فرزند امام قبلی نیست.
همین امر در خصوص امام حسن علیه السلام اتفاق افتاد. بعد از شهادت حضرت به جای فرزندانش، برادر بزرگوارش امام حسین علیه السلام به عنوان امام معرفی شد و بعد از شهادت امام حسین با این که برادر بزرگواری مانند محمد ین حنفیه داشت فرزنددوم جوانش به امامت رسید،نه فرزند ارشد.
اگر ما فرزندان امام حسین را امام می‌دانیم، به خاطر این است که امامت آنان توسط خدا تعیین شده، نه بدین لحاظ که امامت امری موروثی است و پس از یک امام باید به فرزند وی منتقل گردد. اگر خداوند، پس از امام حسین ، فرد دیگری را امام قرار داده بود، بر ما لازم بود که امامت وی را بپذیریم و اصراری بر بقای امامت در این خاندان نداشتیم.

۴.۴ - دارا بودن شرایط لازم برای امامت در بعضی از فرزندان امامان

در میان فرزندان امامان نیز پسرانی وجود داشتند که انسان‌های نیک بودند مانند حضرت ابوالفضل ، اما عهده‌دار مقام امامت نبودند؛ زیرا از تمامی شرایط لازم برای برعهده گرفتن این مقام برخوردار نبودند. آن ها خود بر این حقیقت آگاه بودند و هیچ گاه ادعای امامت نداشتند، یا به عنوان این که ارثی از پدر باشد، مانند فرزندان پادشاهان به نزاع برنمی‌خاستند. اگر کسی چون جعفر کذاب ادعای امامت کرد، از طرف شیعیان کذب او آشکار شد، زیرا نشانه‌های امامت را در او نمی‌دیدند، اگر چه فرزند امام بود و امام قبلی هم بر امامت او تصریح نکرده بود.


در نتیجه امامت، انتخابی از پیش تعیین شده بود. امام قبلی هم تنها مسئولیت معرفی امام بعدی را داشت، نه این که بعد از فوت امام قبلی امامت همچون منصبی اجتماعی به فرزند او اعطا و او دارای این مقام می شد.


۱. محسن خرازی، بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقائد الامامیه، ج ۲، ص ۱۱۱ ۱۱۳؛ عبدالرزاق فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ص ۴۶۹
۲. انعام(۶) آیه ۱۲۴    



سایت:مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی    






جعبه ابزار