منظور از هویت مطلقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اسم اعظم،
هویت، مطلقه،
مقام ذات، ضمیر هو.
پرسش: در توصیف اسم اعظم گفته میشود: «ای هُویّة مطلقة عامّة» یعنی آنکه هویّتی در عالَم وجود ندارد جز هویّت او. این معنا را توضیح دهید؟
پاسخ: فهم حقیقت هویت مطلقه برای بشر ممکن نیست. و فقط شناخت اجمالی آن ممکن است. در این مطلب نظرات متفاوت است، بعضی مفسران در توضیح آن گفتهاند: «هو» اشاره به
صرف الوجود و مقام غیب الغیوبی است که نمیتوان آنرا مشاهده کرد و ...
کلمه «هویت» در واقع به معنای «هُو هُوَیت»، یا «الذی به الشیء هو هو» است. مقصود از آن تشخص و تحقق است؛ یعنی آن چیزی که مناط تشخص و تحقق شیء است.
در
عرفان به مقام ذات
خداوند یا مقام احدیت خداوند به جهت کمون و مخفی بودن آن، «هویت مطلقه» میگویند.
به نظر میرسد، واژه «هویت» برگرفته از برخی آیات
قرآن کریم است که برای اشاره به مقام ذات خداوند از «هو» استفاده شده است؛ مانند آیه شریفه: «هُوَ الْاَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ»؛
اوّل و آخر و پیدا و پنهان او است و او به هر چیز دانا است.»
همچنین
آیه شریفه: «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَد»؛
بگو: او است آن خدای یگانه.»
هر چند «هو» در زبان عربی ضمیر است و برای اشاره به مفرد غایب بهکار میرود؛ اما بر اساس برخی روایات، اسم خداوند، بلکه اسم اعظم خداوند است. از
امام علی (علیهالسّلام) نقل شده است: «در شبی که فردایش
جنگ بدر اتفاق افتاد،
حضرت خضر را در خواب دیدم و به او گفتم که مرا چیزی تعلیم ده که با آن بر دشمنان نصرت یابم؛ گفت: بگو: یا هو، یا من لا هو الا هو؛ ای او، ای کسی که اویی نیست مگر او» و چون صبح کردم این خواب را برای
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بیان کردم؛ آنحضرت فرمود: یا علی اسم اعظم به تو تعلیم شد، و در روز بدر این ذکر بر زبانم جاری بود».
عمار یاسر هنگامی که شنید
امام علی (علیهالسّلام) این ذکر را
جنگ صفین به هنگام پیکار میخواند، عرض کرد این کنایات چیست؟ حضرت فرمود: اسم اعظم خدا و ستون
توحید است.
از
امام باقر (علیهالسّلام) در تفسیر سوره توحید چنین نقل شده است: «هو» اسمی مکنی و سرپوشیده و اشاره به پنهان است؛ «هاء» تنبیه و توجه دادن به ثبوت و بقاء است؛ «واو» اشاره به غایب بودن از دید چشمها و دور بودن از لمس حواس است؛ چنانکه «هذا» اشاره به حاضر در نزد حواس است.
•برخی از مفسران با نگاه عرفانی این حدیث را اینگونه بیان کردند که کفار برای خدایان خود از «هذا» که اشاره به موجود محسوس حاضر است، استفاده میکردند، و به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میگفتند: اینها خدایان ما هستند که محسوساند و با چشم دیده میشوند؛ پس توای محمد! خدای خود را به ما نشان ده تا او را ببینیم و در او حیران و سرگردان نباشیم؛ لذا خدای متعال سورهی «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَد» را نازل کرد؛ پس «هاء» تثبیت و تاکید بر ثبوت است، و «واو» اشاره به غایب از حواس و لمس است.
• برخی دیگر از مفسران بر این باورند، ضمیر «هو» که ضمیر مفرد غایب است و از مفهوم مبهمی حکایت میکند، در واقع رمز و اشارهای به این واقعیت است که ذات مقدس او در نهایت خفاء بوده، و از دسترس افکار محدود انسانها بیرون است، هر چند آثار او آنچنان جهان را پر کرده که از همه چیز ظاهرتر و آشکارتر است.
• بعضی نیز معتقدند «هو» اشاره به
صرف الوجود و مقام غیب الغیوبی است که نتوان آنرا مشاهده کرد.
• برخی نیز «هو» را عبارت از حقیقت احدی و صرف الوجود میدانند؛ یعنی ذات بدون لحاظ صفت، که حقیقت و کنه آنرا فقط
خداوند میداند.«هو عبارة عن الحقیقة الاحدیة الصرفةای الذات من حیث هی بلا اعتبار صفة لا یعرفها الا هو».
در هر صورت، فهم حقیقت هویت مطلقه برای بشر ممکن نیست. البته شناخت اجمالی آن ممکن است؛
و باید گفت:
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست این قدر هست که بانگ جرسی میآید.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «منظور از هویت مطلقه»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۵/۲۰