• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

مقصود از نجوا کنندگان در آیه ۷ سوره مجادله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: منافق، مؤمن، یهود، نجوا، سوره مجادله.

پرسش: نجوا کنندگانی که در آیاتی از سوره مجادله مورد توبیخ قرار گرفته‌اند، چه افرادی بودند؟ و این‌که خدا می‌فرماید که چهارم و یا ششم آنها است معنایش چیست؟

پاسخ اجمالی: در برخی گزارش‌های تفسیری آمده است که آیات هفت به بعد سوره مبارکه مجادله درباره تعدادی از یهود و منافقان است که با هم درگوشی سخن گفته و به مؤمنان نگریسته و گاه چشمک می‌زدند! وقتی مؤمنان، چنین وضعیتی را از آنان مشاهده می‌کردند، گمان می‌بردند که آنها خبری از کشته و مجروح شدن نزدیکان و برادرانشان دارند و به همین دلیل، افسرده و غمگین می‌شدند. گزارش این ماجرا به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داده شد و حضرتشان فرمان داد تا افراد مسلمان در برابر دیگران، سخن درگوشی نگویند، اما منافقان این دستور را نپذیرفته و به‌کارشان ادامه دادند؛ لذا آیات نجوا نازل شد.
بعضی از مفسران از ابن عباس نقل کرده‌اند که نجوا کنندگان ربیعة بن عمرو و حبیب بن عمرو و صفوان بن امیه بودند و این آیه در‌باره این سه نفر نازل شده است. این‌که خدا می‌فرماید که چهارم و یا ششم نجواکنندگان است، مرادش معیّت مکانی نبوده، بلکه معیّت علمی مراد است.



خدای متعال برای تاکید بر حضور خویش در همه‌جا و آگاهی خود بر همه چیز، در آیاتی از سوره مجادله مسئله "نجوا" (گفت‌وگوهای در گوشی) را مطرح ‌کرده و می‌فرماید:
«آیا نمی‌دانی که خداوند آنچه را در آسمان‌ها و زمین است می‌داند. هیچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر این‌که خداوند چهارمین آنها است و هیچ‌گاه پنج نفر با هم نجوا نمی‌کنند، مگر این‌که خداوند ششمین آنها است و نه تعدادی کمتر و نه بیشتر از آن، مگر این‌که او همراه آنها است هر‌جا که باشند، سپس روز قیامت آنها را از اعمالشان آگاه می‌سازد، چرا که خداوند به هر چیزی دانا است».
این آیه مقدمه است بر آیه بعدی، «آیا ندیدی کسانی را که از نجوا [سخنان درگوشی‌] نهی شدند، سپس به‌کاری که از آن نهی شده بودند بازمی‌گردند و برای انجام گناه و تعدّی و نافرمانی رسول خدا به نجوا می‌پردازند و هنگامی که نزد تو می‌آیند تو را تحیّتی (و خوشامدی) می‌گویند که خدا به تو نگفته است، و در دل می‌گویند: «چرا خداوند ما را به خاطر گفته‌هایمان عذاب نمی‌کند؟» جهنم برای آنان کافی است، وارد آن می‌شوند، و چه بد فرجامی است! و در عین‌حال علم و احاطه کامل خدا را بر موجودات بیان می‌دارد و این یک مسئله عقلی است که آفریننده باید به آفریده، عالم باشد، و‌گرنه آفریننده نخواهد بود، چطور معقول است معماری ساختمانی را بنا کند و از چگونگی آن، که با دست خود ساخته است بی‌اطلاع باشد!


در ارتباط با سبب نزول این آیه، ابن عباس می‌گوید: نزول قول خدای متعال «اَ لَمْ تَرَ اِلَی الَّذِینَ نُهُوا عَنِ النَّجْوی...» درباره یهود و منافقان است. آنان در میان خود درگوشی سخن می‌گفتند و به مؤمنان نگاه کرده و چشمک می‌زدند؛ وقتی مؤمنان نجوا و رازگویی ایشان را می‌دیدند، فکر می‌کردند که آنها خبری از کشته شدن، یا مجروح شدن نزدیکان و برادرانشان دارند. بر‌این‌اساس خاطره‌ای در دل‌های آنان زنده می‌شد و آنها را محزون و غمگین می‌نمود. این ماجرا وقتی ادامه پیدا کرد و تکرار می‌شد، مؤمنان آن‌را با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مطرح نمودند، و آن‌حضرت فرمان داد که دیگر پیش مسلمانان درگوشی و نجوا ننمایند، اما آنها نپذیرفتند و از این کارشان دست بر نداشتند؛ لذا آیات نجوا نازل شد.
البته بعضی از مفسران از ابن عباس نقل کرده‌اند که نجوا کنندگان "ربیعه" و "حبیب ابنی عمرو" و "صفوان بن امیه" بودند و این آیه در باره این سه نفر نازل شده است.
آنها به این‌صورت با هم سخن می‌گفتند که یکی از آنها به دیگری گفت: آیا خدا آنچه را ما می‌گوییم می‌داند؟ دومی گفت مقداری را می‌داند و مقداری را نمی‌داند! سومی گفت؛ اگر مقداری را می‌داند پس همه را می‌داند. آیه فوق نازل شد و اعلام کرد که خداوند در هر نجوا حاضر است و از همه چیز در زمین و آسمان آگاه است.
بنابر‌این، آیه مورد بحث مذمت و توبیخ غیابی از آنان است، و در آن روی سخن را متوجه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کرد، و مستقیماً با خود آنان سخن نگفت، تا بیشتر تحقیرشان کرده باشد و بفهماند نجوا کنندگان لیاقت آن‌را ندارند که مخاطب خدای متعال قرار گیرند، و کارشان هم آن‌قدر اهمیت ندارد که خدای تعالی به خاطر این کار با آنان سخن گوید.


در این آیه چند نکته مورد توجه است:
۱. "نجوا" و "نجات" در اصل به معنای مکان بلندی است که به جهت ارتفاعش از اطراف جدا شده، و از آن‌جا که هر‌گاه انسان بخواهد دیگری بر سخنانش آگاه نشود به نقطه‌ای می‌رود که از دیگران جدا باشد، به سخنان درگوشی "نجوا" گفته‌اند، و یا از این نظر که نجوا کننده می‌خواهد اسرار خود را از این‌که در دسترس دیگران قرار گیرد نجات بخشد.
۲. منظور از این‌که خداوند چهارمین یا ششمین آنها است، این است که او در همه‌جا حاضر و ناظر و از همه چیز آگاه است، و‌گرنه ذات پاکش نه مکان دارد و نه هرگز توصیف به اعداد می‌شود، و یگانگی او نیز وحدت عددی نیست، بلکه به این معنا است که شبیه و نظیر ندارد.
۳. این نکته نیز قابل توجه است که در ذیل آیه، سخن را از نجوا فراتر برده و می‌فرماید: «خداوند همه‌جا با مردم است و در روز قیامت آنها را از اعمالشان با خبر می‌سازد» و آیه را با احاطه علمی خداوند پایان می‌دهد، همان‌گونه که شروع آیه نیز از احاطه علمی خداوند نسبت به همه چیز است.
۴. حضور خداوند در هر نجوا به معنای احاطه علمی خداوند است؛ چرا که خدای متعال نه جسم است، نه عوارض جسمانی دارد؛ و به همین دلیل زمان و مکانی برای او تصور نمی‌شود، ولی در‌ عین‌ حال اگر تصور کنیم ممکن است جایی باشد که خدا در آن‌جا حاضر و ناظر نباشد او را محدود ساخته‌ایم و به تعبیر دیگر، او احاطه علمی به همه چیز دارد، در عین این‌که مکانی برای او متصور نیست به علاوه همان‌گونه که امام علی (علیه‌السّلام) فرموده، خدا قدرتی به فرشتگان داده که بر هر چیزی تسلط داشته باشند، و کارهای آنان همان کار خداست.
به‌بیان‌دیگر، منظور از چهارم بودن خدا برای سه نفر اهل نجوا، و ششم بودن برای پنج نفر اهل نجوا، این است که خدا با آنها است در علم، و مشترک با آنان است در اطلاع بر سخنان سری آنها، نه این‌که خدای تعالی عدد سه نفر آنان را به صورت یک انسانی دارای جسم چهار نفر کند؛ زیرا خدای سبحان منزه از جسمیت و مادیت است.
به بیان روشن‌تر این‌که: منظور از دو استثنای "اِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ" و "اِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ" یک چیز است و در هر دو می‌خواهد بفهماند چیزی بر خدا پوشیده نیست. پس در حقیقت برگشت معنای این دو استثناء به یک استثناء است، و آن "اِلَّا هُوَ مَعَهُمْ" است و این معیت یا معیت علمی است، و معنایش این است که خدا در هر حال در علم و آگاهی مشارک ایشان است و یا معیت وجودی است و معنایش این است که هر‌جا قومی فرض شود که مشغول نجوا هستند، خدای تعالی همان‌جا است، و شنوا و دانای به سخنان ایشان است.
و منظور از جمله "اَیْنَ ما کانُوا" این است که مطلب را از نظر مکان عمومیت دهد، و بفهماند وقتی معیت خدا با اهل نجوا معیت علمی است، نه نزدیکی جسمانی، دیگر تفاوت نمی‌کند که آن مکان نزدیک باشد یا دور. پس هیچ مکانی از خدای سبحان خالی نیست، در عین این‌که او در مکان نمی‌گنجد.


۱. مجادله/سوره۵۸، آیه۷.    
۲. مجادله/سوره۵۸، آیه۸.    
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۹، ص۳۷۵، مقدمه، بلاغی‌، محمد جواد، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.    
۴. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج‌۴، ص۴۹۰، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.    
۵. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۹، ص۱۸۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی‌، چاپ پنجم‌، ۱۴۱۷ق.    
۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۷۹۲، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، دمشق، بیروت، دارالقلم‌، الدار الشامیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۷. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج‌۱، ص۲۵۰، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.    
۸. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‌۱۹، ص۱۸۴- ۱۸۵.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «مقصود از نجوا کنندگان در آیه ۷ سوره مجادله»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱/۷.    






جعبه ابزار