مفهوم رب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش: معنای ربّ چيست؟نمایه ها: رب،معنای رب
پاسخ: يکی از
اسمای الهی واژه «ربّ» است، هر چند به صورت مفرد استعمال نمی شود و پيوسته به صورت مضاعف مانند( ربُّ العرش ) ،( ربُّ العالمين )، ( ربُّ السّماواتِ والارضِ )، ( ربُّ الناسِ ) ،( ربّ الفَلق ) ، ( ربّکم ) ، ( ربّنا ) و... استعمال می گردد; ولی در عين حال شايسته است نخست«ربّ» به صورت مستقل مورد بحث قرار گيرد.
ابن فارس می گويد: ربّ به معنی مالک، خالق ، صاحب ، مصلح می باشد .
فيروز آبادی می نويسد: ربّ به معنی مالک ، مستحق، صاحب آمده است.
لفظ «ربّ» در
قرآن و لغت در موارد زير که همگی ، صورت گسترده يک معنی است بکار رفته است.
۱.تربيت و پرورش ، مانند: ربّ الولد رباه: فرزند را پرورش داد.
۲.مراقبت و اصلاح وضع، : ربّ ضيعته: به اصلاح مزرعه خود پرداخت.
۳.حکومت و سياست، مانند: قد ربّ فلان قومه، ساسهم و جعلهم ينقادون له: برقوم خود حکومت و رياست کرد و آنان را مطيع خود ساخت.
۴.مالک: در حديث وارد شده است که پيامبر فرمود: أربّ غنم ام ربّ ابل، تو مالک گوسفند هستی يا شتر؟
۵. صاحب: ربّ الدار ، صاحب خانه، در قرآن می خوانيم: ( فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذا الْبَيْتِ )
«صاحب اين خانه را بپرستيد».
اگر چه اين لفظ (ربّ) در اين موارد و مشابه آنها بکار می رود ولی اگر دقت کنيم «ربّ» يک معنی بيش ندارد و آن کسی است که
اختیار و تصرف در امور مربوط به شی را داشته باشد. بنابر اين اگر به صاحب مزرعه «ربّ الضّيعة» می گويند، چون اصلاح و پرورش آن به او مربوط است، و اگر به فرمانروا «ربّ» می گويند، چون امور کشور و مردم به او
تفویض شده است، و اگر به صاحب خانه و مالک يک چيز «ربّ» می گويند، برای اين که زمام آن شی و کيفيت تصرف در آن از شئون او است.
از اين بيان روشن می شود که مربی و مصلح و رييس و مالک و صاحب، رويه های مختلف از يک واقعيت اند و هرگز نبايد اينها را معانی مختلف شمرد، بلکه معنی «ربّ» که از ماده «رَبَبَ» گرفته شده، نه «ربّی» همان کسی است که تدبير و اراده و تصرف در چيزی از آن او باشد و دقت در
آیات قرآن نيز همين معنا را می رساند; مثلاً يوسف، عزيز مصر را که در خانه او سکونت داشت، «ربّ» خوانده و می گويد:
( ...إِنَّهُ ُ رَبّی أَحْسَنَ مَثْواىَ... ).
«او صاحب و اختياردار من است که از من نگهداری می کند».
همچنين يوسف فرمانروای مصر را «ربّ» خوانده و به يکی از دو نفری که خواب او را تعبير کرد، چنين گفت:
( ...أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِی رَبَّهُُ خَمْراً... ).
«يکی از شما ساقی فرمانروا می شود»،.
فرمانروا صاحب اختيار و تدبير کننده کشور بود.
قرآن يهود و نصاری را نکوهش می کند که آنها علمای دينی خود را «ارباب» خود برگزيده اند، چنان که می فرمايد:
( اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ... ) .
«دانشمندان و راهبان خود را جز خدا ارباب برگزيده اند».
و نکته آن اين است که زمام
تشریع و
حلال و
حرام را به دست اين دو گروه داده بودند که حلال خدا را حرام و حرام آن را حلال می کردند.
اگر
خدا خود را «ربّ البيت» می خواند چون اختيار اين خانه از هر جهت مربوط به او است، و کسی در آن حقّ تصرف ندارد. همچنين خدا خود را ( ربُّ السَّماواتِ و الأَرْضِ... )
و ربّ ستاره ای به نام «شعری» می خواند و می فرمايد: ( وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْری )
برای اين است که خدا مدبر و متصرف در عالم آفرينش از آن جمله ستاره شعری است و شئون اين جهان در اختيار او است.
از اين بيان می توان گفت که «ربّ» يک معنی بيش نداشته و ساير معانی رويه های مختلف از يک واقعيت است و در همه موارد آن ، معنی واحدی که اختيار داری و سرپرستی است، محفوظ می باشد.
جا دارد به اين نکته اشاره کنيم که
وهابیان توحید را به دو قسم تقسيم کرده اند:
توحید ربوبی و
توحید الوهی، توحيد ربوبی را به معنی خالقيت می گيرند، اعتقاد به اين که يک
خالق بيش در جهان نيست و قسم دوم را به معنی توحيد در عبادت می گيرند و اين که بايد معتقد بود که يک معبود به حق، بيش نيست.
ولی در هر دو اصطلاح دچار اشتباه هستند، ربوبيت غير از خالقيت است، ربوبيت به معنی توحيد در کارگردانی و تدبير است، ممکن است انسانی بگويد:
جهان يک
خالق بيش ندارد، ولی خدا تدبير جهان را به موجودات آسمانی يا ارواح واگذار نموده است و اتفاقاً مسئله در زمان
حضرت ابراهیم چنين بود. مردم بابل به يک خالق معتقد بودند، ولی در عين حال برای جهان، ربّ های گوناگون مانند خورشيد و ماه و ستاره می انديشيدند.
آری اين نکته را بايد گفت که از نظر واقعيت، تدبير در
عالم آفرینش جدا از
خالقیت نيست و اصلاً تدبير مجموعه ی هستی، ملازم با آفرينندگی است; ولی بحث ما درباره ی واقعيت خارجی نيست، بلکه بحث ما يک بحث مفهومی و جداسازی مفهوم «ربّ» از مفهوم
خالق است و علت اين که در لغت «ربّ» غير از خالق است و کارگردانی غير از آفرينندگی است اين که بشر در زندگی خود تدبير را جدا از آفرينندگی می بيند، يک باغبان «ربّ» هست ولی خالق و اّفريدگار نيست، روی همين تصور مشرکان «بابل» برای اين دو مفهوم در عالم خارج دو مصداق قايل بودند و خالق
جهان را غير از «ربّ» جهان می دانستند.
پایگاه اﻂلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی سبحانی