قوانین الاهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قوانین،
اسباب ،
معجزه ، علل، قانون علیت.
پرسش: آیه ۴۸ سورهُ آلعمران
به شرح معجزات
حضرت عیسی میپردازد. چگونه خداوند که به همه چیز
علم مطلق دارد، گاهی برای خشنودی عدهای نادان آنچه را میلیاردها سال روال طبیعی خود را طی میکرده، به ناگاه تغییر جهت داده و تنها یکبار و فقط یکبار از علل نامعلوم راه خود را میرود. اگر قوانین خدا لایتغیر است، معجزه را چگونه توجیه میکنید؟
پاسخ: برای دستیابی به پاسخی مناسب، در سه بخش مفهوم معجزه، هدف معجزه و منافات نداشتن معجزه با
قوانین الاهی بحثمان را پی بگیریم.
دانشمندان اسلامی در تعریف معجزه گفتهاند:
"معجزه، امر خارق عادتی است که مقرون به
تحدی باشد و از طرفی مطابقت با ادعا داشته باشد".
خوارق عادات، رویدادهایی هستند که برخلاف
عادت امور و اشیا و عملکرد معهود
قوانین طبیعی میباشند.
برای معجزه هدفهای بزرگ و بسیاری مترتب است و هدف از این معجزات حکمتی برتر بوده و نه صرفاً
اجابت خواسته عدهای نادان؛ همچنانکه در بسیاری از جاها پاسخی به این خواستهها داده نشده است. در زیر به برخی از آنها اشاره مینماییم.
نشان از
قدرت بیانتهای الاهی است.
هدف پیامبران از آوردن معجزه اثبات نبوت خود است، از این رو همیشه همراه با ادعای
نبوت است.
هدف از آوردن معجزه، اعلام رابطه خاص میان خدا و رسول است.
هدف از آوردن معجزه،
هدایت ، راهنمایی و ارشاد مردم است.
گاهی معجزه برای اتمام حجت بر مردم است و البته گاهی برای
اتمام حجت ، معجزه درخواستی مردم را میآوردهاند، نه خشنودی و برآوردن تمایلات بیپایان مردم لجوج (به تعبیر نادرست شما نادان).
هدف معجزه از هدف
بعثت پیامبران جدا نیست؛ بلکه در همان راستاست.
آیا خداوند متعال معجزه را بدون به جریان انداختن اسباب مادی و علل طبیعی انجام میدهد و یا آنکه در مورد معجزه نیز پای اسباب را به میان میآورد؛ ولی
علم ما به آن اسباب احاطه ندارد و خدا خودش بدان احاطه دارد و بهوسیله آن
اسباب ، کاری را که میخواهد انجام میدهد؟
هر دو طریق، احتمال دارد، جز اینکه جمله آخری آیه سوم سوره
طلاق «
قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً »
، که مطالب ما قبل خود را تعلیل میکند و میفهماند به چه جهت (خدا به کارهای متوکلین و متقین میرسد؟) دلالت دارد بر اینکه احتمال دوم صحیح است؛ چون بهطور عموم فرموده:خدا برای هر چیزی که تصور کنی، حدی و اندازهای و مسیری معین کرده، پس هر سببی که فرض شود، چه از قبیل سرد شدن
آتش بر
ابراهیم و زنده شدن عصای موسی، زنده شدن مردگان توسط
عیسی و امثال آنها باشد، که اسباب عادیه اجازه آنها را نمیدهد و چه اموری مانند سوختن هیزم باشد، که خود، مسبب یکی از اسباب عادی است، در هر دو مسبب خدای تعالی برای آن مسیری و اندازهای و مرزی معین کرده و آن مسبب را با سایر مسببات و موجودات مربوط و متصل ساخته، در مورد
خوارق عادات آن موجودات و آن اتصالات و ارتباطات را طوری به کار میزند، که باعث پیدایش مسبب مورد ارادهاش (نسوختن
ابراهیم و اژدها شدن عصا و امثال آن) شود؛هرچند که اسباب عادی هیچ ارتباطی با آنها نداشته باشد، برای اینکه اتصالات و ارتباطهای نامبرده ملک موجودات نیست، تا هر جا آنها اجازه دادند، منقاد و رام شوند و هر جا اجازه ندادند، یاغی گردند؛ بلکه مانند خود موجودات، ملک خدای تعالی و مطیع و منقاد اویند.
بنابراین
آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه خداوند متعال بین تمام موجودات اتصالها و ارتباطهایی بر قرار کرده، هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد و این نفی
علیت و سببیت میان اشیا نیست و نمیخواهد بفرماید اصلاً علت و معلولی در بین نیست؛ بلکه میخواهد آن را اثبات کند و بگوید: زمام این علل همه به دست خداست و به هرجا و به هر نحو که بخواهد به حرکتش درمیآورد، پس میان موجودات، علیت حقیقی و واقعی هست و هر موجودی با موجوداتی قبل از خود مرتبط است و نظامی در میان آنها برقرار است؛ اما نه با آن نحوی که از ظواهر موجودات و به حسب
عادت درمییابیم، (که مثلاً همه جا سرکه صفرابر باشد)، بلکه بهنحوی دیگر است که تنها خدا بدان آگاه است، (دلیل روشن این معنا این است که میبینیم فرضیات علمی موجود قاصر از آناند که تمام
حوادث وجود را تعلیل کنند).
بنابراین معجزه خارج از
قوانین الاهی نیست؛ بلکه جزء قوانین لا یتغیر الاهی است و اینکه گفته شد: معجزه خارق عادت است، نه بدین معناست که معجزه، استثنایی است از قانون علیت.
معجزه ، نفی علل نیست؛ چون
قانون علیت ، هم مورد پذیرش
برهان است و هم
قرآن .
پایگاه اسلام کوئست.