• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قدرشناسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: قدرشناسی، جایگاه، کرامت، قدر، منزلت.

پرسش: در روایات آمده که قدرشناس خود باشیم. این قدرشناسی معنایش چیست؟

پاسخ: در پاسداشت و دانستن قدر و اندازه و این‌که انسان چه‌گونه باید قدر خویش را بداند، باید گفت لازم است انسان شخصیت خود را پاس داشته و اقدام به کاری پایین‌تر و بالاتر از شئونات خود نکند؛ بلکه واقع‌نگری را در نظر داشته باشد.

با توجه به آن‌چه که در پرسش مطرح شده، پاسخ را در دو بخش (معنای قدر و شرح آن) ارائه می‌کنیم.



با تحقیقی که پیرامون واژه «قدر» صورت گرفت، می‌توانیم با دلایل و شواهد ذیل، معناهایی چون «حد»، «اندازه» و «جاه» را مترادف آن بدانیم:

۱.۱ - دیدگاه فراهیدی

فراهیدی در معنای قدر می‌گوید: «القدر، مبلغ الشی‌ء»؛ «قدر به معنای منزلگاه نهایی هر چیزی است».

۱.۲ - دیدگاه شارحان نهج‌البلاغه

شارحان نهج البلاغه در شرح سخن امام علی (علیه‌السلام) گفتند:

«قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ، وَصِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ، وَشَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنْفَتِهِ، وَعِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَيْرَتِهِ» می‌گویند: منظور از قدر، آن اعتبار و ارزشی است که شخص پیش خدا یا مردم و یا پیش هر دو پیدا می‌کند.
(قدر هر مردی به اندازه همت اوست، راستی و درستیش به اندازه مردانگی اوست، و دلیری هر کس برابر عزت‌منشی، و پارسایی‌اش به اندازه غیرت‌مندی است).
[۳] هاشمی خویی، میرزا حبیب‌الله، حسن‌زاده آملی، حسن، کمره‌ای، محمد‌باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۲۱، ص۸۶ و ۸۷، محقق، مصحح، میانجی، ابراهیم، تهران، مکتبة الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.


۱.۳ - دیدگاه شارح اصول کافی

شارح اصول کافی در تعریف کبر می‌گویند: «فالکبر رفع الانسان نفسه فوق قدره بالاستطالة و التفوق علی الاقران»؛ « کبر عبارت است از این‌که انسان خودش را با خودبزرگ‌بینی و برتری‌طلبی نسبت به هم‌ردیفانش، بالاتر از حد و اندازه‌اش قرار دهد».
[۴] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۴۵۹، محقق، مصحح، خواجوی، محمد، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.

که در این‌جا منظور از قدر، حد و اندازه می‌باشد.

در پاسداشت و دانستن قدر و اندازه و این‌که انسان چه‌گونه باید قدر خویش را بداند، باید گفت لازم است انسان شخصیت خود را پاس داشته و اقدام به کاری پایین‌تر و بالاتر از شئونات خود نکند؛ بلکه واقع‌نگری را در نظر داشته باشد.

۲.۱ - بیان روایات

در روایات آمده است:

۲.۱.۱ - روایت اول


«مَنْ وَقَفَ عِنْدَ قَدْرِهِ أَکْرَمَهُ النَّاس»؛ «فردی که پا را از گلیم خود فراتر نگذاشته و به حد خود قانع باشد، مورد احترام دیگران قرار خواهد گرفت».

۲.۱.۲ - روایت دوم


«مَنْ أَظْهَرَ فَقْرَهُ أَذَلَّ قَدْرَه‌»؛ «هر کسی که فقر خود را اظهار کند، قدر (کرامت) خویش را ذلیل کرده است».

۲.۱.۳ - روایت سوم


«مَنْ جَهِلَ قَدْرَهُ جَهِلَ کُلَّ قَدْر»؛ «هر کس نسبت به شخصیت خود بی‌تفاوت باشد، شخصیت دیگران را نیز پاس نخواهد داشت».

۲.۱.۴ - روایت چهارم

امام صادق (علیه‌السلام) به مفضل فرمود:

«وَ قَدِ ادَّعَتْ طَائِفَةٌ مِنَ النَّاسِ هَذِهِ الْأُمُورَ فَأَبْطَلَ دَعْوَاهُمْ مَا یَبِینُ مِنْ خَطَئِهِمْ فِیمَا یَقْضُونَ عَلَیْهِ وَ یَحْکُمُونَ بِهِ فِیمَا ادَّعَوْا عَلَیْهِ [عِلْمَهُ) فَانْظُرْ کَیْفَ أُعْطِیَ الْإِنْسَانُ عِلْمَ جَمِیعِ مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ لِدِینِهِ وَ دُنْیَاهُ وَ حُجِبَ عَنْهُ مَا سِوَى ذَلِکَ لِیَعْرِفَ قَدْرَهُ وَ نَقْصَهُ»؛
[۸] مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق، مصحح، مظفر، کاظم، ص۸۲، قم، داوری، چاپ سوم، بی‌تا.
«نیک بنگر که چه‌گونه تمام دانش‌هایی که به سود دین و دنیای او (انسان) است، به وی داده شده است و از دیگر شناخت‌ها محروم گشته تا نقص و کمال خود را دریابد؛ زیرا این دو امر هر دو به سود اوست».


روشن است که منظور از شناخت حد و اندازه، دانستن جایگاه واقعی انسان در نظام هستی است که باید آن را دریابد و مورد نظرش داشته باشد.

۳.۱ - روایتی از امام باقر

امام علی (علیه‌السلام) در این باره فرمود:

وَ قَالَ (علیه‌السلام): «أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا»؛
[۹] شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، مصحح، الصبحی صالح، ص۵۵۶، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
«برای وجود شما قیمتی جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید».

۱. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۵، ص۱۱۳، قم، نشر هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.    
۲. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ص۳۲۵، حکمت ۴۷، ترجمه محمد دشتی.    
۳. هاشمی خویی، میرزا حبیب‌الله، حسن‌زاده آملی، حسن، کمره‌ای، محمد‌باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، ج۲۱، ص۸۶ و ۸۷، محقق، مصحح، میانجی، ابراهیم، تهران، مکتبة الاسلامیة، چاپ چهارم، ۱۴۰۰ق.
۴. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، شرح اصول الکافی، ج۱، ص۴۵۹، محقق، مصحح، خواجوی، محمد، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
۵. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۶۲۶، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.    
۶. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۶۲۳، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.    
۷. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۶۴۴، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.    
۸. مفضل بن عمر، توحید المفضل، محقق، مصحح، مظفر، کاظم، ص۸۲، قم، داوری، چاپ سوم، بی‌تا.
۹. شریف رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، مصحح، الصبحی صالح، ص۵۵۶، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
۱۰. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ص۳۸۴، حکمت ۴۵۶، ترجمه محمد دشتی.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «قدرشناسی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۴.    



جعبه ابزار