فسق و فاسقان در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فسق،
فساق،
فسوق،
قرآن،
لهو،
لغو.
پرسش: فسق به چه معنا است؟ مصادیق و نشانههای فاسقان در قرآن را بیان کنید؟
پاسخ اجمالی: فسق در لغت به معنای خارج شدن هسته از درون
رطب یا
خرما است و در نگاه تمثیلی به کسی که از محدوده
شرع خارج شود «فاسق» میگویند.
در برخی روایات چهار ویژگی برای فاسقان بیان شده است: کلام لغو میگویند و کارهای لهو انجام میدهند، با
حق دشمنی میکنند و به دیگران بدون جهت
تهمت زده و نسبت ناروا میدهند.
همچنین درباره مصادیق فاسقان در قرآن به مواردی اشاره شده است از جمله : کسانی که به احکام الهی حکم نمیکنند، سخن و اخبار آنها اعتبار ندارد، اعمالشان مورد پذیرش قرار نمیگیرد و...
واژه «فاسق» از ریشه «فسق» است که در اصل به معنای خارج شدن هسته از درون رطب یا خرما است.
و در نگاهی تمثیلی به کسی که از محدوده شرع خارج شود «فاسق» میگویند.
به عبارت دیگر، «فسق» سرپیچی از دستورات الهی است که شامل رفتار
کافران و نیز
مسلمانان گنهکار میشود، و در شرع به کسی «فاسق» میگویند که مرتکب
گناهان کبیره شده و یا اصرار بر گناهان کوچک دارد.
بنابراین، مسلمان فاسق کسی است که ملتزم به حکم شرع شده و به آن اقرار کرده، اما بعد از آن، تمام یا بعضی از احکامش را نادیده میگیرد، اما به کافر، فاسق گفته میشود؛ چون از حکم
عقل و
فطرت سرپیچی کرده است.
و در اصطلاح قرآنی، به خارج شدن از راه مستقیم فسق گفته میشود. این کلمه در برابر
عدالت به کار میرود.
پس فسق و فسوق، خروج از مسیر حق است، چنانکه قرآن کریم درباره
ابلیس فرمود: «...کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ اَمْرِ رَبِّهِ»؛
ابلیس که از
جن بود از فرمان پروردگارش بیرون شد.
بنابراین به تمام کسانی که لباس طاعت پروردگار را از تن در آورده، و از راه و رسم بندگی خارج شدهاند، فاسق گفته میشود و در حقیقت همانگونه که هسته خرما به هنگام بیرون آمدن، آن قشر شیرین و مفید و مغذی را رها میسازد، آنها نیز با اعمال خود تمام ارزش و شخصیت انسانی خویش را از دست میدهند.
در روایت از
معصوم (علیهالسّلام) نیز معنای فسق چنین آمده است: «...فَکُلُّ مَعصِیَةٍ مِنَ المَعاصِی الکِبارِ فَعَلَها فاعِلُها او دَخَلَ فیها داخِلٌ بِجَهَةِ اللَّذَّةِ و الشَّهوَةِ و الشَّوقِ الغَالِبِ، فَهُوَ فِسقٌ و فاعِلُهُ فاسِقٌ خارِجٌ مِنَ الایمانِ بِجَهَةِ الفِسقِ؛
فسق عبارت است از هر نوع نافرمانی خدا که از معاصی بزرگ باشد و شخصی که اقدام به آن کرده و مرتکب چنین گناهی شده، انگیزهاش
لذّتجویی،
شهوت و غلبه تمایلات نفسانی باشد. چنین کاری، فسق و فاعل آن فاسق بوده که به جهت فسقش از
ایمان خارج است.»
البته میدانیم که «فسق» نیز مانند بسیاری از امور دیگر؛ نظیر ایمان،
تقوا،
کفر و... دارای مراتب و درجاتی است؛ و ازاینرو در بسیاری از موارد، خطاب فاسق در قرآن و روایات تنها شامل افرادی میشود که در مقابل پیامبران ایستاده و یا رویهای به شدت منافقانه را پیشرو گرفتهاند و شامل افرادی نمیشودکه احیاناً گناهانی انجام داده، اما انجام
گناه به صورت یک رویه در زندگی آنان در نیامده است، اگرچه آنان نیز از مرتبه ضعیف فسق برخوردارند.
در حدیثی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مورد نشانههای فسق و فاسق نقل شده است: «...امّا عَلامَةُ الفاسِقِ فَاربَعَةٌ اللَّهوُ وَ اللَّغوُ و العُدوانُ و البُهتانُ؛
نشانه فاسق چهار چیز است:
لهو،
لغو، دشمنی و
تهمت.»
بر اساس این حدیث، فاسقان با چهار ویژگی شناخته میشوند: نخستین نشانه فاسقان این است که اهل «لهو» هستند؛ یعنی مشغول کارهای بیهوده هستند؛ اعمالی که انسان را از کارهای مفید و مهم باز میدارد.
دومین ویژگی اهل فسق آن است که حرفهای لغو میزنند؛ کلام لغو آن است که اعتنایی به آن نیست و از روی بیفکری و بدون تفکر بر زبان رانده میشود. سومین خصلت آنها دشمنی (با
حق) است و چهارم اینکه به دیگران بدون جهت تهمت میزنند و نسبتهای ناروا میدهند.
قرآن کریم با برشمردن برخی ویژگیها از مرتکبان آنها با عنوان فاسق یاد میکند:
۱. به احکام الهی حکم نمیکنند: «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما اَنْزَلَ اللَّهُ فَاُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون؛
هر کس به هر انگیزهای بر اساس قانون الهی حکم نکند و یا از داوری حقّ کنارهگیری، نماید فاسق است.»
۲. سخن و اخبار آنها اعتبار ندارد: «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَاٍ فَتَبَیَّنُوا اَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمِینَ؛
ای مؤمنان اگر فاسقی خبری پیش شما آورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا از روی نادانی به قومی آسیب رسانید و بر کرده خویش پشیمان شوید.»
۳. اعمالشان مورد پذیرش قرار نمیگیرد: «لَنْ یُتَقَبَّلَ مِنْکُمْ اِنَّکُمْ کُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِینَ».
۴. هدایتپذیر نیستند: «و الله لایهدی القوم الفاسقین؛
خدا فاسقان را هدایت نمیکند.»
منظور از این هدایت، هدایت ثانوی تکوینی پاداشی است، نه
هدایت تشریعی؛ چرا که انحراف از هدایت اوّلی که همان فسق و تبهکاری باشد، باعث محرومیت از هدایت ثانوی خدا میگردد.
۵. فاسقان دو چهره و اهل نفاقاند: «انّ المنافقین همُ الفاسقون».
۶. فاسقان به زنان پاکدامن تهمت میزنند: «یَرمُونَ المحصنات...اولئک هم الفاسقون».
۷. فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را پس از آنکه محکم ساختند میشکنند: «الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِه».
۸. آنها پیوندهایی را که خدا دستور داده بر قرار سازند، قطع میکنند: «وَ یَقْطَعُونَ ما اَمَرَ اللَّهُ بِهِ اَنْ یُوصَلَ».
۹. نشانه دیگر فاسقان، فساد در روی زمین است: «وَ یُفْسِدُونَ فِی الْاَرْضِ؛
آنها فساد در زمین میکنند.»
۱۰. فاسقان حرامخوارند: «حُرّمت علیکم المَیتَةُ و الدّم...ذلکم فِسق».
۱۱. فاسقان فامیل،
خانواده،
تجارت و... را بر
جهاد در راه خدا ترجیح میدهند: «ان کان آبائکم...و اللّه لا یَهدِی القومَ الفاسقین؛
بگو: اگر پدران، فرزندان، برادران، زنان و خویشاوندانتان و اموالی کهاندوختهاید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید، و خانههایی که بدان دلخوش هستید، برای شما از خدا و پیامبرش و جهادکردن در راه او دوست داشتنیتر است، منتظر باشید تا خدا فرمان خویش را بیاورد و خدا فاسقان را هدایت نخواهد کرد.»
سرانجام و عاقبت کار فاسقان به جهت خروج از حریم و دایره ایمان چنین است:
۱. عدم رضایت الهی: «فَاِنَّ اللَّهَ لا یَرْضی عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقینَ».
۲. ذلت و خواری: «وَ لِیُخْزِیَ الْفاسِقین».
۳.
آتش جهنم: «وَاَمَّا الَّذِینَ فَسَقُواْ فَمَاْوَاهُمُ النَّارُ؛
و اما کسانی که فاسق شدهاند جایگاه آنها آتش است.»
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «فسق در قرآن» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۱/۸.