ضرورت تفسیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مفاهیم قرآن،
تفسیر قرآن کریم.
پرسش: با وجود اینکه خداوند کلیهی احکام را برای انبیا و مردم بیان داشته است، چرا ما در فهم قرآن سعی میکنیم توجیهات عقلی مختلف بر آیات پیدا کنیم و آن را بهعنوان خواست و ارادهی الهی تلقی کنیم؟
پاسخ:
معارف
قرآن کریم از جهت ظهور و خفاء، سهولت و صعوبت فهم
الفاظ و عبارات در سه مرتبه قرار دارد: یک مرتبه از آن بینیاز از تفسیر است و یک مرتبه از آن ویژهی راسخان در علم است، و مرتبهی دیگری از آن که بخش عمدهای از معارف را دربر میگیرد، نیازمند
تفسیر است. این دستهبندی سهگانه در
روایات نیز مطرح شده است
و همین نیاز موجب شده است که در طول
تاریخ قرآن، تفسیرهای بسیار زیادی برای آن تدوین گردد.
یکی از عوامل مهم نیازمندی به تفسیر، ضعف
دانش بشر است.
فهم قرآن منوط به برخورداری از معلومات مختلفی است که فقدان هریک، فهم مقصود خداوند از الفاظ و عبارات
قرآن را دچار ابهام ساخته و نیازمندی به تفسیر را ضروری میسازد.
فقدان آگاهی گاه مربوط به مفاد واژگان است بررسیها قرآنی و تاریخی نشان میدهد کهدر زمان نزول نیز پارهای از واژگان قرآنی برای جمعی از مخاطبان قرآن مبهم بوده و آنان از مفاد آن بیاطلاع بودهند؛ بهعنوان مثال:
ابن عباس میگوید: معنای فاطر السموات را نمیدانستم تا اینکه دو بادیهنشین که درباره چاهی نزاع داشتند نزد من آمدند.
یکی از آن دو گفت: اَنَا فَطَرتُها.
در اینگونه موارد، فهم آیات قرآن نیازمند دستیابی به مفاد واژگان است و دستیابی به مفاهیم عرف این واژگان بخشی از تفسیر به شمار میرود.
ادبیات
عرب و
شناخت صحیح ساختار کلمات و جملات و خصوصیات معانی بیان آیات کریمه نیز یکی از عوامل نیازمندی به تفسیر است.
در پارهای از موارد، نا آگاهی از شرایط و
اسباب نزول، مقصود از آیه شریفه را در هالهای از ابهام قرار میدهد و سبب نیازمندی به تفسیر میشود؛ مانند آیه شریفه «
اِنّما النّسیئُ زیادةٌ فی الکُفرِ»
که عدم آگاهی از
شأن نزول آیه و اینکه مقصود از«نسئ» در
فرهنگ آن زمان چه بوده، از این جهت نیاز به تفسیر است.
ساختار عبارتپردازی قرآن در نهایت
فصاحت و بلاغت و شیوایی و بالطبع مشحون از کنایه، استعاره، تمثیل، اشاره، رمز و بدایع ادبی است.
که با
دانش کافی و تبحر و تسلط بر موارد کاربرد، میتوان به آن دست یافت و اینگونه موارد برای افراد عادی مبهم و نیازمند تفسیر است.
عدم آگاهی از مصداق خارجی که در برخی از آیات مد نظر است و عدم آگاهی و مهارت کافی در فهم معنای الفاظ مشترک و کاربردهای مجاز و مشترک قراین پیوسته و ناپیوسته آیات، مانند ارتباط یا عدم ارتباط آیات با یک دیگر (سیاق) در روایات ناظر به آیات، امور دیگری است که زمینههای نیازمندی به تفسیر را فراهم میسازد.
بررسی در متن
قرآن کریم نشان میدهد که این کتاب دارای ویژگیهایی است که برخی از آنها در نیازمندی ما به تفسیر مؤثر است، از آن جمله موارد زیر را میتوان ذکر کرد:
الفاظ و عباراتی که در گفتوگوهای انسانها به کار میرود، تنها برای نیازمندیهای روزمره به وجود آمده، و به همین دلیل، به محض اینکه از دایره
زندگی محدود مادی خارج شویم و مثلاً
سخن درباره آفریدگار که نامحدود از هر جهت است به میان آید، بهروشنی میبینم که الفاظ ما قالب آن معانی نیست و ناچاریم کلماتی را به کار ببریم که از جهات مختلفی نارسایی دارد.
همین نارساییها سرچشمه نیازمندی به تفسیر است.
بسیاری از حقایق مربوط به جهان دیگر، یا جهان ماورای طبیعت است که از افق
فکر ما دور است و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آنها نیستیم، این نارسایی افکار ما و بلند بودن افق آن معانیها سبب دیگری برای تفسیر قسمتی از آیات است. مانند بعضی از آیات مربوط به
قیامت و امثال آن
در موارد یادشده معنای ظواهر آیات که جنبه متشابه دارد، به نظر میرسد نه با خود قرآن و نه با
عقل سازگار است؛ مثل
آیه شریفه «
یَدُ الله فَوْقَ أیْدیِهِمْ» که ظاهر معنا روشن، ولی با آیات محکم و نیز با عقل سازگار نیست و باید مطابق عقل و آیات محکمات تفسیر شود.
دانشمندان
اسلام برای فهم مطالب و استخراج گنجهای نهفتهی آن، علوم و دانشهایی را پایهگذاری نمودند و در حقیقت بسیاری از رشتههای علوم اسلامی از قبیل صرف، نحو، لغت، معانی، بیان، بدیع، قرائت، تجوید،
قصص قرآن و شأن نزول آیات برای درک مفاهیم قرآن پایهگذاری شد. با چنین توجه شایان تقدیری، هنوز پنجهی فکر بشر به همهی اسرار و گنجینههای نهفتهی آن دست نیافته است و هرچه بشر دربارهی معارف عقلی و قوانین اجتماعی و اخلاقی و سایر تعالیم آن غور و بررسی میکند، هر روز مطالب و مفاهیم تازهتری از آن استخراج مینماید.
از آنچه گفته شد معلوم میشود که تفسیر قرآن یک ضرورت است.
۱. محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ ۵، ۱۳۷۲، ج ۳، ص ۷۷.
۲. بهاءالدین خرمشاهی، دانشنامه قرآن، تهران، دوستان، چ ۱، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۶۳۶ ـ ۶۵۳.
۳. محسن قرائتی، تفسیر نور تهران، مرکز فرهنگی درسهای از قرآن، ۱۳۷۸، مقدمهی ج ۵ و ۶.
۴. عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، قم، اسراء، چ ۱، ۱۳۷۸، ج ۱، ص ۴۵۳.
۵. جعفر سبحانی، الایمان والکفر، قم، مؤسسه امام صادق، ۱۴۱۶ه. ق؛ المناهج التفسیریه، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۴.
سایت اندیشه قم.