شیعه و فرق آن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شیعه،
تشیع،
حضرت علی علیهالسلام، فرقههای شیعه.
پرسش: اگر ممکن است تعداد فرق اساسی شیعه را بیان فرمایید؟
پاسخ: واژه "شیعه" در لغت به معنای "پیرو" و "یاور" و نیز به معنای "منهاج و دین یکسان داشتن" آمده است و در اصطلاح میان مسلمانان، وابستگی ویژهای به پیروان حضرت علی ـ علیهالسلام ـ پیدا کرده است. در مورد پیروان آن حضرت نیز در معانی متعددی همچون دوستدار و محب حضرت علی ـ علیهالسلام ـ یا کسی که حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را از عثمان برتر میداند و یا کسی که حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را از عثمان و دو
خلیفه نخستین و همه
صحابه برتر میداند، نیز به کسی که به جانشینی بلا فصل حضرت علی ـ علیهالسلام ـ اعتقاد دارد، استعمال شده است؛ اما بهترین تعریف برای این واژه آن است که بگوییم: "شیعه کسی است که جانشینی حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را از راه
نص ثابت دانسته و حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را سزاوارترین شخص برای جانشینی
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میداند".
در کتابهای لغت،
شیعه به معنای "پیرو" و "یاور" و نیز به معنای "منهاج و
دین یکسان داشتن" آمده است.
واژه شیعه در اصطلاح میان مسلمانان، وابستگی ویژهای به
پیروان حضرت علی ـ علیهالسلام ـ پیدا کرده است. در مورد پیروان آن حضرت نیز در معانی متعددی استعمال شده است که عبارتند از:
شیعه به معنای دوستدار و محب حضرت علی علیهالسلام.
شیعه یعنی کسی که حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را از عثمان برتر میداند و در مقابل شیعه
علی ـ علیهالسلام ـ شیعه عثمان قرار دارد.
شیعه کسی است که حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را از
عثمان و دو خلیفه نخستین و همه صحابه برتر میداند.
شیعه کسی است که به جانشینی بلا فصل حضرت علی ـ علیهالسلام ـ اعتقاد دارد.
البته هیچیک از این تعاریف جامع و مانع نیست. شاید بتوان با توجه به فرقههای مختلف شیعه در طول
تاریخ عبارت زیر را بهترین تعریف برای این واژه دانست: "شیعه کسی است که جانشینی حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را از راه نص ثابت دانسته و حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را سزاوارترین شخص برای جانشینی حضرت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میداند".
در این تعریف بر واژه نص تأکید شده است که نقطه افتراق شیعه و گروههای دیگر است؛ زیرا گروههای دیگر جانشینی پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را انتخابی میدانند؛ ولی شیعه آن را به نص و بیان حضرت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ منوط دانسته است.
بعضی از پژوهشگران گفتهاند:
تشیع پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ایجاد شده است. اینان خود چند دستهاند:
گروهی میگویند: تشیع در روز
سقیفه پدید آمده است، همان روزی که گروهی از بزرگان صحابه با صراحت گفتند: علی ـ علیهالسلام ـ اولی به
امامت و
خلافت است.
پیدایش شیعه را به اواخر خلافت عثمان مربوط میدانند و انتشار آرای عبداللهبن سبا در این زمان را به پیدایش تشیع ربط میدهند.
گروه دیگری معتقدند: شیعه در
روز فتنه الدار (روز
قتل خلیفه سوم) پدید آمده است.
اینان معتقدند که تشیع پس از ماجرای حکمیت تا
شهادت علی ـ علیهالسلام ـ به وجود آمده است.
اینان نیز آغاز تشیع را به نهضت
کربلا و شهادت
امام حسین ـ علیهالسلام ـ ربط میدهند.
در مقابل این اقوال پراکنده و متشتت، پژوهشگرانی معتقدند که تشیع در عصر رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ریشه دارد و آن حضرت بارها این واژه را درباره پیروان و
یاران حضرت علی ـ علیهالسلام ـ استعمال کردهاند.
از میان دانشمندان شیعه، مرحوم کاشف الغطا، شیخ محمدحسین مظفر، محمدحسین زین عاملی و از میان علمای
اهل سنت، محمد کرد علی میگویند: شماری از صحابه در عصر پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به شیعه علی معروف بودند.
حق این است که در زمان خود پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و به دست خود پیامبر صلیاللهعلیهوآله، تشیع پایهگذاری شد و پس از
وفات پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ صف شیعیان مشخص شد و کسانی که
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را جانشین پیامبر دانستند، شیعه علی نامیده شدند.
واژه شیعه مفهومی عام است که طبق تعریف پذیرفته شده همه فرقهها و گروههای شیعی (مانند زیدیه، کیسانیه، اسماعیلیه و...) را شامل میشود. اما در این میان واژههای دیگری نیز وجود دارد که با این مفهوم عام تفاوتهایی دارد و بعضاً پیروان
اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ را با آنها میخوانند که لازم است توضیح کوتاهی پیرامون هریک از این اصطلاحات داشته باشیم. برخی از این واژهها، عبارت است از:
رفض به معنای رد کردن و ترک کردن و واگذاشتن کاری است. مخالفان
شیعه این واژه را معمولاً در مقام مذمت و بدگویی از شیعیان به کار میبرند.
درباره این واژه گفته شده است: از آنجا که شیعیان خلافت دو خلیفه اول را رد کردند، "رافضی" خوانده میشوند.
برخی نیز گفتهاند: رافضی به شیعیانی گفته میشود که به جهت موضع نسبتاً ملایم زید درباره دو خلیفه اول در هنگام
قیام خود، اردوی وی را ترک کردند. هر یک از دو معنا را که بپذیریم، واژه رافضی با شیعه در مفهوم عامش مترادف نیست؛ زیرا این کلمه گروههایی از زیدیه را دربر نمیگیرد.
از آنجا که امام جعفر صادق ـ علیهالسلام ـ با تلاش بسیار خود به شیعیان معتقد به
رهبری امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ هویت فقهی و کلامی ویژهای بخشید، شیعیان بهرهمند از آموزههای آن بزرگوار به "جعفری" شهرت یافتند. امروزه واژه جعفری با شیعه اثنی عشری مترادف مینماید؛ اما ذاتاً اسماعیلیان را نیز شامل میشود؛ زیرا آنان نیز به امامت
امام جعفر صادق ـ علیهالسلام ـ اعتقاد دارند.
در دوران هریک از امامان به شیعیانی که به امامت امامان
معصوم ـ علیهمالسلام ـ از فرزندان حضرت فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ اعتقاد داشته و این خط سیر را تا
امام دوازدهم ادامه میدادند، امامی خوانده میشدند. امامی در سیر تاریخیاش، به تناسب زمانهای مختلف معانی دیگر، چون ترادف با شیعه در زمان حضرت علی ـ علیهالسلام ـ نیز داشته، ولی امروزه معنایی معادل اثنی عشری دارد.
این واژه بیشتر در متون فقهی و در مقابل لفظ عامه (اکثریت مسلمانان) به کار میرود و به معنای شیعه است. معنای ویژهتر این واژه در متون فقهی امامیه اثنی عشری است که
فقه خود را از امامان معصوم دوازدهگانه میگیرند.
شاید این واژه در زمانهایی برگرایش کلامی شیعه (اعتقاد به برتری حضرت علی) دلالت میکرده است؛ اما بعدها بیشتر در معنای نسبیاش یعنی بیان وابستگی نسبی افراد به حضرت علی ـ علیهالسلام ـ به کار رفته است.
این واژه بیشتر در معنای نسبی کاربرد دارد و برای تبیین تمایز فرزندان
امام حسن و
امام حسین علیهماالسلام، از فرزندان محمد حنفیه که "کیسانیه" خود را بدو منسوب می ساختند، به کار می رود؛ زیرا محمد حنفیه از فرزندان
حضرت فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ نبود، هر چند در شمار
فرزندان امام علی ـ علیهالسلام ـ جای داشت.
این واژه نیز مفهومی نسبی دارد؛ ولی دایره شمولش از دو واژه پیشین بیشتر است. طالبی به معنای فرزندان ابوطالب است که فرزندان آن بزرگوار از طریق غیر از حضرت علی ـ علیهالسلام ـ را نیز شامل میشود. فهم دقیق این واژه با مطالعه کتاب "مقاتل الطالبین" ابوالفرج اصفهانی به دست میآید که در آن از قیامهای همه طالبیها و از جمله قیامهای فرزندان جعفربن ابیطالب نیز نام برده است.
این مجموعهای از واژههاست که در طول
تاریخ با آنها از شیعه تعبیر شده است.
تشیع در طول تاریخ پر بار خود، فراز و نشیبهای فراوانی را پشت سر گذاشته است. فرازهایی که گاه این
مکتب را در آستانه تسلط بر کل
جهان اسلام قرار داده و نشیبهایی که گاه آن را در سراشیبی سقوط نمایانده است. در این میان، آنچه این مکتب را متمایز کرده، عناصری مانند پیشینه دیرین غنی بودن در ابعاد مختلف معارف اسلامی، ادعای توان تشکیل حکومت و به اثبات رسانیدن این ادعا در مقاطعی چند و بالاخره هویت مستقل آن در طول تاریخ بوده است. از آنجا که مذهب شیعه دارای پشتوانههای عقلی و فقهی و کلامی و اخلاقی و ... است، توانسته است علیرغم همه محدودیتها و فشارها و تبلیغات مسموم جای خود را در همه جای دنیا باز کند و در سرتاسر دنیا پیروان زیادی که روزبهروز عدد آنها در حال افزایش است، پیدا کند. اما متأسفانه باید اعتراف کنیم آفت بزرگ
تفرقه و ایجاد فرقههای متعدد که از دیرباز دامنگیر همه ادیان و مذاهب بوده است، کموبیش دامنگیر مکتب تشیع نیز شده است که امیدواریم با آگاهی روزافزون همه مسلمانان و پیروان حقیقی
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
اهل بیت علیهمالسلام، روزی همه مسلمانان با اتحاد و همدلی خود، دشمنان را ناکام کرده، همه مذاهب انحرافی را کنار گذاشته و در زیر
پرچم یک مذهب واحد جمع شوند.
اما در مورد تعداد فرقههای اساسی شیعه چند قول وجود دارد:
بغدادی در کتاب خود اصول فرق شیعه را سه فرقه دانسته است: زیدیه، کیسانیه و امامیه. وی در آغاز غلات را نیز از انشعابات شیعه دانسته؛ ولی بعداً یادآور شده است که چون آنان از اسلام خارج شدهاند، از فرقهای اسلامی به شمار نمیآیند.
شهرستانی اسماعیلیه را نیز در شمار شعبههای اصلی آورده است و فرقههای اصلی شیعه را پنچ فرقه میداند.
خواجه طوسی (ره) در قواعدالعقاید با نظریه بغدادی موافقت نموده و اصول فرق شیعه را "زیدیه، کیسانیه و امامیه" دانسته است".
قاضی عضدالدین ایجی نیز اصول فرق شیعه را سه میشمارد: کیسانیه، امامیه و زیدیه.
بعضی نیز اصول فرق شیعی را چهار فرقه، امامیه، کیسانیه، زیدیه و اسماعیلیه میدانند.
آنچه مشهور بین
علمای
شیعه و تاریخنگاران ملل و نحل است، این است که اصول فرق
تشیع سه فرقه است؛ اما در مورد شاخهها و فروع فرق اختلاف نظر وجود دارد.
۱.
انشعابات شیعه.
۲.
آشنایی با شیعه.
۳. بغدادی، عبدالقاهر،
الفرق بین الفرق.
۴. شهرستانی،
ملل و نحل.
۵. طوسی، خواجه نصیر،
قواعد العقاید.
پایگاه اسلام کوئست.