شعر حافظ درباره واعظان دینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: واعظ،
حافظ شیرازی،
منبر،
یهود،
سوره بقره،
سوره صف،
بنیاسرائیل.
پرسش: «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند...» آیا این شعر معروف حافظ، توهین و جسارتی به واعظان و
مبلغان دین نیست؟!
پاسخ اجمالی: مضمون این شعر حافظ در آیه۴۴
سوره بقره و آیه۲
سوره صف و همچنین روایتی از
امام علی (علیهالسّلام) وجود دارد. این شعر در وصف کسانی است که دیگران را به خوبیها دعوت کرده؛ اما خود بدان پایبند نبوده و موجب گمراه شدن دیگران میشوند.
این شعر زیبای حافظ در حقیقت برگرفته از آیات
قرآن کریم و
روایات است. آنجا که
خدای متعال در وصف کسانی که دیگران را به خوبیها دعوت کرده؛
امر به معروف و نهی از منکر مینمایند، اما خود بدان پایبند نیستند:
«اَ تَاْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ وَ اَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ اَ فَلا تَعْقِلُونَ؛
آیا مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید، در حالیکه شما کتاب (آسمانی) را تلاوت میکنید، آیا نمیاندیشید؟!»
اگرچه این
آیه به ظاهر، خطاب و انتقاد و سرزنش نسبت به عملکرد علمای بنیاسرائیل است (که مردم را به
اطاعت از خدا دعوت کرده ولی خود با آن مخالفت میکردند) اما در واقع اعتراض به تمام کسانی است که چنین رویکردی را پیش گرفته و مردم را به کارهای نیک دعوت میکنند و خود را فراموش کردهاند؛ زیرا معقول نیست کسی مردم را به احسان و نیکوکاری امر کند، اما به خود احسان نکند و نفس خود را از آنچه برایش مضر است، باز ندارد. این است که در آخر آیه فرمود: «اَ فَلا تَعْقِلُونَ»، چگونه شما تعقل نمیکنید که اول باید خود را وادار به عمل نیک نمایید، تا آنکه دیگران از شما سر مشق گیرند و کلام شما در دلها نفوذ کند. در حقیقت واعظ غیر متّعظ که رفتارش گفتارش را تصدیق نکند، چنین فردی در حقیقت عملکردش موجب تکذیب سخنانش میشود و چون هدف از وعظ و موعظه تاثیر در نفوس و بازداشتن از کارهای خلاف است و کسی که کردارش مخالف گفتارش باشد، علاوه بر اینکه کلامش تاثیر ندارد، ممکن است نتیجه معکوس دهد؛ زیرا وقتی مردم میبینند که عالمی کردارش مخالف گفتارش بوده و آنچه را که نهی میکند خود در پنهانی مرتکب میشود، در نافرمانی جرأت پیدا میکنند و چنین میپندارند که این اعمال
مباح است و اگر خلاف بود چنین شخص دانشمندی چگونه بر چنین گناهی جرأت مینمود! این است که گناه عالم به مراتب بسیار قبیحتر و زشتتر از گناه جاهل بهشمار میآید!
شاید به همین جهت باشد که امام علی (علیهالسّلام) فرمود: «قَصَمَ ظَهْرِی رَجُلَانِ عَالِمٌ مُتَهَتِّکٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّکٌ هَذَا یُضِلُّ النَّاسَ عَنْ عِلْمِهِ بِتَهَتُّکِهِ وَ هَذَا یَدْعُوهُمْ اِلَی جَهِلِهِ بِتَنَسُّکِه؛
دو گروه پشت مرا شکستند، عالمانی که باکی از انجام
گناه ندارند و عابدان نادان! آنان به دلیل بیپرواییهای خود در انجام گناه، مردم را از دانش خویش میرانند و اینان به سبب رفتارهای جاهلانه خویش!»
انس بن مالک از
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند: در
شب معراج بر مردمی گذشتم که لبانشان را با ابزاری آتشین میبریدند. از
جبرئیل پرسیدم اینان چه کسانی هستند؟ گفت: اینان گویندگان و واعظانی هستند که خود بدانچه میگفتند عمل نمیکردند.
بنابراین، آیه مورد نظر اگر چه مربوط به عالمان یهود است، اما مضمون آن عمومیت دارد و شامل تمام کسانی میشود که دیگران را به سوی اعمال خیر دعوت مینماید ولی خود به آن عمل نمیکند؛ لذا تمام کسانی که مردم را به خوبیها دعوت میکنند، اما خود عامل به آن نیستند، مشمول سرزنش و انتقاد شدید این آیه هستند.
البته، شایان توجه است که منظور آیه این نیست که اگر فردی که خود عامل به خوبیها نیست، باید ارشاد دیگران را ترک نماید؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر وظیفه هر مسلمانی است و باید در حد امکان انجام دهد و این یکی از مقررات و دستورات
دین اسلام است.
قرآن کریم در آیهای دیگر در همین ارتباط میفرماید: «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون، کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ اَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُون؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! چرا سخنی میگویید که عمل نمیکنید؟! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی را بگویید که عمل نمیکنید.»
کلمه «مقت» به معنای خشم شدید است. این آیه میفرماید: خدای تعالی از تمام اعمال انسان بیش از همه از این عملش سخت به خشم میآید که چیزی را بگوید که بدان عمل نمیکند؛ چون این خود از نشانههای
نفاق است.
به این نکته نیز باید توجه داشت، اینکه انسان چیزی را بگوید که بدان عمل نمیکند، غیر از آن است که به آنچه که گفته است، عمل نکند؛ یعنی گاهی میشود که انسان موفق نمیشود بدانچه قبلاً گفته عمل کند و یا رسماً
خلف وعده میکند و گاه میشود که از اول بنای عمل نکردن به آنرا دارد، این قسم دوم نفاق است، نه اولی؛ چون قسم اول ناشی از ضعف اراده و سستی همت است که البته خود یکی از
رذایل اخلاقی و منافی با سعادت نفس انسانی است؛ زیرا که خدای متعال
سعادت بشر را بر این اساس تامین نموده که به اختیار خود اعمال خیر انجام دهد و حسناتی کسب نماید و کلید کسب این حسنات داشتن عزم راسخ و همت بلند است و اگر مشاهده میشود که کسی وعده میدهد ولی در مقام عمل سست میشود و خلف وعده میکند، میفهمیم که انسان سست عنصر است و ارادهای ضعیف دارد و به چنین انسانی امید خیر و سعادت نیست.
بنابراین، آیات ذکر شده، بیانگر این نیستند که نباید مردم را به نیکی دعوت نمود؛ این شعر حافظ هم به معنای نفی مطلق وعظ و خطابه در محراب و منبر نیست، بلکه بدان معنا است که عملکرد واعظان باید با توصیههای آنان همخوانی داشته باشد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «شعر حافظ درباره واعظان دینی»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۳/۲۲.