شرط پیشرفت در معنویات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معنویات،
علم،
عمل، تعالی.
پرسش: آیا در پیشرفت و تعالی علم لازم است، یا عمل؟
پاسخ: اولا: علم، هم خودش کمال است و هم مقدمه و ابزار است برای عمل به تکلیف که این را هر عقلی درک میکند. ثانیا: اساس و ریشه،
ایمان و
اعتقاد است و عمل در مرحله پس از آن قرار دارد؛ لذا در
قرآن در موارد متعدد نخست به ایمان اشاره شده، سپس به عمل نیک بر فرض همکه بپذیریم که اصل عمل است، باز هم از علم بینیاز نیستیم؛ زیرا عمل نیاز به علم دارد. ثالثا: فضیلت و برتری انسان بر بسیاری از موجودات به
اختیار و
تکلیف او است و این بدون علم ممکن نیست.
وقتی به برخی افراد میگوییم که یکی از شروط لازم و ضروری جهت پیشرفت در مسائل معنوی این است که اعتقادات خود را با مطالعه کتابهای
اصول عقائد محکم کنید و یا آشنایی خود را با معارف دین با آموختن ترجمه و توضیح آیات قرآن، یا خواندن کتابهای
شهید مطهری، دستغیب و... افزایش دهید، نمیپذیرند و میگویند اصل عمل است، نه علم؛ چرا که افراد بیسوادی بودند که بدون خواندن و مطالعه حتی یک صفحه کتاب به مقامات بالای معنوی رسیدهاند؛ مانند
کربلایی کاظم بیسواد که در نهایت، حافظ کلّ قرآن شد، و در عین حال فرد عالم هم داریم که در نهایت از راه منحرف شد. پاسخ مناسب و کامل به این شبهه چیست؟
پاسخ این سوال در ضمن چند مسئله ارائه میگردد:
سواد، فقط خواندن و نوشتن نیست، همان کربلایی کاظم معروف، حتماً در ابتدا به دنبال کسب دانش بود تا عمل خود را بر اساس آن دانش، سامان دهد. دانش، گاه با خواندن به دست میآید و گاه با شنیدن. علاوه بر این، مگر ما چند نفر مثل کربلایی کاظم داریم؟. ایشان و برخی مانند وی استثنا هستند که نمیتوان از آنان، یک قاعده کلی ارائه نمود.
علم، هم خودش کمال است و هم مقدمه و ابزار است برای عمل به تکلیف که این را هر عقلی درک میکند. تأکید بر طلب علم و دانش آن قدر در آیات و روایات تکرار شده که حتی بسیاری از مردم عادی نیز از آن بیاطلاع نیستند؛ به عنوان نمونه به دو مورد اشاره میشود:
«هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ؛
آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکساناند».
«مَا رَوَاهُ أَهْلُ النَّقْلِ عَنْ کُمَیْلِ بْنَ زِیَادٍ رَحِمَهُ اللَّهُ أَنَّهُ قَالَ أَخَذَ بِیَدِی أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ذَاتَ یَوْمٍ مِنَ الْمَسْجِدِ حَتَّی أَخْرَجَنِی مِنْهُ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ یَا کُمَیْلُ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا احْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ النَّاسُ ثَلَاثَةٌ عَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَی سَبِیلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَی رُکْنٍ وَثِیقٍ یَا کُمَیْلُ الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُو عَلَی الْإِنْفَاقِ یَا کُمَیْلُ صُحْبَةُ الْعَالِمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ وَ بِهِ تَکْمِلَةُ الطَّاعَةِ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلُ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ یَا کُمَیْلُ مَاتَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ
کمیل که یکی از یاران خاصّ
حضرت علی (علیهالسلام) است گزارش میدهد: روزی امیر المؤمنین (علیهالسلام) در مسجد دست مرا گرفته بیرون آورد و چون به صحرا رسید آهی از دل کشید، سپس فرمود: ای کمیل این دلها ظرفهایی است (از علوم و حقایق) و بهترین آن دلها نگاهدارندهترین آنها است (که آنچه به او بسپارند خوب نگهداری کند و به خاطر بسپارد) آنچه من به تو میگویم از من نگهدار و به خاطر بسپار: مردم سه گروهاند؛
عالم ربانی، یادگیرنده و آموزندهای که بر راه نجات و رهایی است، و مگسان کوچک و ناتوان که پیرو هر آوازند، از نور دانش روشنی نمیگیرند، و به پایه استواری پناه نمیبرند.
ای کمیل دانش بهتر از
ثروت است، دانش تو را نگهمیدارد ولی تو نگهدار مال و ثروت هستی، مال از دادن کم میگردد، ولی دانش به وسیله دادنِ به دیگران، افزون میشود.
ای کمیل دوست داشتن علم و دانش شیوهای است که (در
روز رستاخیز) به آن پاداش داده میشود و بدان وسیله انسان در زمان
حیات و زندگی پیروی (از
خدا) را به کمال میرساند، و پس از
مرگ (خوش نامی و) خوش گویی (مردم را) به دست میآورد، دانش حکومت و فرمانفرمایی میکند ولی دارایی و ثروت فرمانبردار و مغلوب است.
ای کمیل خزانهداران داراییها و ثروتها با اینکه(در دنیا هستند و) زندهاند. مردهاند، ولی دانشمندان تا روزگار برپا است پایدار و باقی هستند، خودشان (با بدرود زندگی) ناپدیدند، ولی صورتهایشان در دلها موجود است.»
روشن است، همان طوری که عمل بدون علم ممکن نیست و ره به جایی نمیبرد، همچنین علم به تنهایی نیز برای رسیدن به
کمال کافی نیست و ما را به کمال نمیرساند، بلکه به دنبال آن
عمل صالح نیز لازم است.
اینکه گفته میشود: اصل عمل است:
اولاً: ما اینرا نمیپذیریم، بلکه بر این باوریم که اساس و ریشه،
ایمان و
اعتقاد است و عمل در مرحله پس از آن قرار دارد؛ لذا در
قرآن در موارد متعدد نخست به ایمان اشاره شده، سپس به عمل نیک (در قرآن حدود ۵۰ مورد آمده: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات».
ثانیاً: بر فرض بپذیریم که اصل عمل است، باز هم از علم بینیاز نیستیم؛ زیرا عمل نیاز به علم دارد و تا به چیزی علم نداشته باشیم چگونه میخواهیم به آن عمل کنیم.
فضیلت و برتری انسان بر بسیاری از موجودات به
اختیار و
تکلیف او است و این بدون علم ممکن نیست. نخست باید به تکلیف علم داشت، سپس با اختیار آنرا عمل نمود و یا ترک کرد.
در پایان تذکر این نکته لازم است که شما و ما برای راهنمایی دیگران در حدّ
امر به معروف و
نهی از منکر وظیفه داریم و این که کسی سخن ما را میپذیرد و یا ردّ میکند بستگی به خودش دارد و هیچ اجباری برای زیر بار حق رفتن دیگران نیست و به تعبیر رسا ما مأمور به تکلیف هستیم نه نتیجه.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «شرط پیشرفت در معنویات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۵/۲۰.