زنان سیاهچهره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ازدواج،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله،
زنان، عقیم.
پرسش: اینکه پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میفرماید با زنان سیاهچهره قابل حمل ازدواج کنید؛ ولی با
زن زیبای نازا و عقیم ازدواج نکنید! این
روایت چگونه قابل توجیه است؟ و در زمان پیامبر راه تشخیص عقیم از غیرعقیم چگونه بود؟
پاسخ:
برای روشن شدن موضوع نخست متن روایت مورد مطرح شده در پرسش را میخوانیم: "عَنِ
النَّبِیِّ ـ صلیاللهعلیهوآله ـ أَنَّهُ قَالَ تَزَوَّجُوا سَوْدَاءَ وَلُوداً وَ لَا تَتَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلًا عَاقِراً فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ"؛
با زن سیاهچهره قابل حمل ازدواج کنید؛ ولی با زن زیبای نازا و عقیم ازدواج نکنید؛ چراکه من در
روز قیامت به امت خود، حتی به سقطشدگان افتخار میکنم. این روایت با عبارتهای مختلف در منابع روایی آمده است: «الْحَسَنُ بْنُ فَضْلٍ الطَّبْرِسِیُّ فِی مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ، نَقْلًا مِنْ کِتَابِ الرِّیَاضِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ذَرُوا الْحَسْنَاءَ الْعَقِیمَ وَ عَلَیْکُمْ بِالسَّوْدَاءِ الْوَلُودِ فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَمَ حَتَّی بِالسِّقْطِ».
این سخن پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله، اشاره به چند نکته اساسی دارد:
اساس ازدواج بر
تولید نسل است. همانگونه که میدانیم
خلقت زنان از نظر فیزیکی بهگونهای است که در صورت همبستر شدن با مردان قابلیت حمل را دارند، مگر اینکه از طرف
اسپرم مرد، یا تخمدان زن مشکلی وجود داشته باشد که موارد این چنینی دربرابر زنان و مردان سالم، بسیار ناچیز است. بنابراین با توجه به این اصل، بچهدار شدن، دلیل بر صحت و
سلامت جسمی و عقیم بودن،
نقص محسوب میشود.
با توجه به اینکه در هر ازدواجی
زادوولد و تولید نسل یکی از اهداف اساسی بهشمار میآید؛ ازاینرو پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ارشاد و راهنمایی میفرماید که در این راستا، از یکی از هدفهای اساسی ازدواج
غفلت نکنید، نه اینکه بخواهد چنین چیزی را بهعنوان
تشریع و یک حکم وجوبی از سوی
خداوند ابلاغ نماید.
طبیعی است پیامبری که میفرماید:" تَزَوَّجُوا فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَمَ غَداً فِی الْقِیَامَةِ حَتَّی إِنَّ السِّقْطَ لَیَجِیء"؛
و "فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِیَ التَّزْوِیجَ وَ اطْلُبُوا الْوَلَدَ فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَمَ غَدا"؛
همو که به امتش حتی سقطشدگان در
رحم میبالد، به یکی از راههای رسیدن به این مهم که همان ازدواج با زنان قابل حمل باشند، تأکید کند.
همانگونه که در خود روایت آمده، فلسفه
سخن پیامبر در مورد ازدواج با زنان مستعد بارداری، همان ازدیاد
امت اسلام است؛ ازاینرو روایت را باید با توجه ظرف زمانی خود بررسی کرد. در جامعهای که اکثریت آن با
کفار و
مشرکان بوده، اگر مسلمانان در ازدواج تنها به زیبایی میاندیشیدند و کفار در مقابل به ازدیاد
جمعیت میپرداختند، طبیعی بود که امروز جمعیت میلیاردی
مسلمان در کار نبود، وانگهی پیامبر میخواهد بگوید یکسویهنگری و زیبایی نمیتواند ملاک و معیار خوشبختی در ازدواج باشد؛ ازاینرو این رویکرد در مسئله ازدواج، هیچ توهینی نسبت به زنان عقیم و نازا نیست و هیچ مفسدهای را به دنبال ندارد.
راه تشخیص نازا و
عقیم بودن معمولاً در گذشته با توجه به زنان و خواهران
خانواده و فامیل امکانپذیر بود؛ بهگونهای که اگر در خانوادهای یکی دو مورد خانمهایی بودند که نازا بودند، این شائبه پیش میآمد که ممکن است خواهران او نیز چنین باشند. همچنین با توجه به اینکه چندهمسری
فرهنگ مردم آن زمان بوده، شاید اگر کسی میخواست با خانمی که در ازدواج قبلی نازا بود و از شوهرش جدا شده ازدواج کند، چنین مسئلهای را لحاظ کند.
این مسئله مورد پذیرش نیست که در جامعه کنونی زنان عقیم و نازا درصد بالایی داشته باشند. مشکلی که امروزه اکثر زن و شوهرهای
جوان به آن مبتلا هستند، جلوگیری از بچهدار شدن در سالهای نخست ازدواج است که این کار نتیجه و اثرش نازا شدن است که این مشکل هم با توجه به
پیشرفت علم قابل درمان است.
در نهایت زنان عقیم میتوانند با مردان عقیم زندگی مشترکی را با دغدغههای کمتری تشکیل دهند و تمام آنچه گفته شد نیز بدان معنا نیست که اگر بعد ازدواج مشخص شد که یکی از زوجین عقیم است، باید آنها از هم جدا شوند؛ بلکه در صورت موفق بودن ازدواجشان میتوانند تا پایان در کنار هم زندگی کنند؛ همانگونه که زکریای پیامبر با
همسر عقیم خود زندگی کرد تا با
معجزه پروردگار فرزندی به آنان
هدیه شد.
همانگونه که خود معترفید،
روایاتی که در این زمینه (زنان عقیم) در منابع روایی وجود دارد، از
سند چندان قابل توجهی برخوردار نیستند؛ اما در چگونگی برخورد با
روایات رسیده از
معصوم، در غیر احکام شرعی (مانند اخلاقیات، ارشادات (مشاوره)، و...) اصل بر آن است تا جایی که امکان دارد و با دیگر نصوص در تعارض نیست، نیز با
عقل بشری سازگار است، باید آنها را توجیه نمود، نه آنکه به مجرد نقصی در سند، آنها را طرد کرد. همانگونه روایت اول مطرح شده در ابتدای این نوشتار قابل توجیه است؛ اما احادیث و
روایات دیگری که علاوه بر مشکلات سندی، با شأن و
کرامت انسانی نیز منافات داشته باشند (نظیر روایت تشبیه زنان عقیم به حصیر و...) ضمن اینکه از نظر سند قابل
اعتماد نیستند، توجیهپذیر هم نمیباشند. بنابراین ما این روایت را به پیامبر
رحمت منتسب نمیکنیم؛ زیرا پیامبری که منادی ارزش انسانی، به تقواست،
نزد او
سیاه و سفید،
عرب و
عجم،
تفاوتی نمیکنند؛ در مکتبش امتیاز
انسانها نسبت به یکدیگر، به دانش و اندوختههای علمی است،
هرگز
زن را به صرف نازایی چنین تحقیر نمیکند. بنابراین به عقیده ما، این روایت اساساً ارزش طرح ندارد و ساحت قدس
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مبرا از آن است که چنین سخنی از او صادر شود. ضمن اینکه اکثر زنان پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز بهظاهر در زمره زنان عقیم محسوب میشوند.
لازم به ذکر است که در جوامع بشری از گذشته تا به امروز، اینگونه بود که مردان در ازدواج پیشقدم میشدند و به خواستگاری دختران و زنان میرفتند، حال که
سنت ازدواج اینگونه بوده و هست، طبیعی است که برای انتخاب
همسر معیارها و ملاکهای یک زن خوب و ایدهآل را به مردان اعلام میکنند. همانگونه که دین اسلام در انتخاب همسر ملاکهای متعددی را بیان کرده است. از دهها معیار انتخاب همسر که در
روایات ما آمده، تنها همین مورد نیست که تا اشکال شود؛ چرا به مردان در انتخاب همسر چنین گفت، ولی به زنان چنان نگفت! رسول خدا و
ائمه هدا ـ علیهمالسلام ـ در مقام بیان معیارهای لازم برای ازدواج موفق، موضوع باروری را نیز در ضمن آنها بیان کردند که بهعنوان مثال قابل حمل بودن نیز میتواند بهعنوان یکی از معیارها مورد لحاظ قرار گیرد. وقتی این مسئله را از این نگاه بررسی کردیم، عقیم و غیرعقیم بودن میتواند از جانب دو طرف مورد توجه قرار گیرد؛ یعنی اگر خانمی خواست با مردی ازدواج کند، میتواند عقیم نبودن مرد را در ملاکهای انتخاب خود لحاظ کند.
چنانکه در مسائل دیگر اینگونه است. نظیر آنچه را که فرمودهاند؛ اگر جوانی که به خواستگاری دخترتان آمد، دو معیار اساسی را در نظر بگیرید، ایمان و
اخلاق. حال آیا اگر مرد به سراغ زن رفت، لازم نیست
ایمان و اخلاقش را بپسندد؛ به این دلیل که این را در مورد مردان گفتند؟! قطعاً اینگونه نیست.
همچنین اگر در مورد
اصالت خانوادگی، یعنی اینکه اگر روایت میگوید به سراغ دخترانی بروید که در دامن پدر و مادر پاک و شایسته متولد و
رشد کرده باشند،آیا این
توهین به دخترانی است که براساس
فطرت توحیدی و با تلاش و همت خویش ارزشهای دینی را کسب کردهاند؟ آیا اینان نمیتوانند گزینههای مناسبی برای ازدواج باشند؟ درحالیکه چنین نیست و در این مورد جواب ما منفی است؛ چنانکه طبق برخی نقلها
مادر امام سجاد ـ علیهالسلام ـ میتواند مصداق همین روایت باشد؛ چراکه وی دختر یکی از پادشاهان و در
خانواده سلطنتی رشد کرده بود که ارزشهای دینی در آنجا حاکم نبود و این خانم، براساس معیارهای دینی رشد نکرده بود، درعینحال همسر
امام حسین و مادر امام سجاد ـ علیهالسلام ـ است.
۱۰. پاسخ پرسش ۹ جلوتر در شماره ۴ بیان شد و آن اینکه این نوع
روایات را باید با توجه به ظرف زمانی خودشان مورد توجه قرار داد.
پایگاه اسلام کوئست.