• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زبان‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرسش: از آنجا که حضرت آدم یک زبان داشته چگونه در حال حاضر زبان‌های گوناگون به وجود آمده است و منشاء این تعدد زبانها کجاست؟



برای پاسخ به سوال فوق به سه محور میپردازیم:


زبان‌شناسی را می‌توان مطالعة نظامند زبان تعریف کرد. رشته‌ای که تمام جنبه‌های زبان را توصیف می‌کند و نظریه‌هایی را در مورد چگونگی عملکرد آن ارائه می‌دهد.
[۱] جین ایچیسون، مبانی زبان‌شناسی، ترجمه محمد فائض، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، ۱۳۸۰، ص۱۵.

توجه به زبان امر تازه‌ای نیست. شواهدی از قدیمی‌ترین تاریخ مدون در دست است که انسان در آن زمان نیز پیرامون زبان به پژوهش می‌پرداخت. بسیاری از فرضیه‌ها، نظریه‌ها و اهداف زبان‌شناسی جدید، ریشه در قرون گذشته دارند. علاوه بر آن مطالعات غیرزبان شناختی از زبان نیز، همانند آرای ارائه شده از سوی بسیاری از مردم جامعة ما دربارة زبان، از اندیشه‌های گذشته متأثر شده‌اند. بررسی مختصر تاریخ زبان‌شناسی، زمینه‌ای را برای درک خدماتی که در گذشته صورت گرفته است و همچنین برای درک پندارهای نادرست دربارة زبان فراهم می‌آورد. قدمت بسیاری از اصطلاحاتی که در بررسی‌های جدید زبان به کار برده می‌شوند به یونان باستان باز می‌گردد. زبان‌شناسان تنها دانشمندانی نیستند که به مطالعة زبان می‌پردازند. در بسیاری از رشته‌های دیگر نیز داشتن شناختی از زبان بسیار مهم است. متخصصین تعلیم و تربیت، فیلسوفان، روان‌شناسان، مردم‌شناسان، و دانشجویان ادبیات با مطالعة زبان، همه می‌توانند از حوزه‌های تخصصی خود، شناختی عمیق‌تر داشته باشند.
[۲] جولیا اس. فالک، زبان‌شناسی و زبان، ترجمه خسرو غلامعلی‌زاده، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۲، ص۱۹ـ۲۰.
از این رو برخی از دانشمندان گفته‌اند: «زبان‌شناسی به دلیل ساخت نظری و دقت در نقشی که بر عهده دارد و روابط ارزشمندی که با سایر رشته‌ها به وجود آورده است، پیشرفته‌ترین دانش در میان علوم اجتماعی است.»
[۳] رومن یاکوبسن، روندهای بنیادین در دانش زبان‌، ترجمه کورش صفوی، تهران، انتشارات هرمس، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص۳۳.



زبان‌شناسان تعاریف متعددی برای زبان ذکر کرده‌اند که البته تشابه‌های زیادی با یکدیگر دارند. اینک به برخی از این تعاریف اشاره می‌شود:
۱. آلستون می‌نویسد: «زبان اغلب به شبکه یا (منظومه‌)ای از نمادها تعریف می‌شود و این تعریف را می‌توان مخلص کلام دانست.»
[۴] ویلیام پی. آلستون، فلسفه زبان، ترجمه احمد ایرانمنش و احمدرضا جلیلی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهرودی، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۴۶.

۲. ایچیسون می‌نویسد: «زبان را می‌توان به عنوان شبکة پیچیده‌ای از عناصر به هم پیوسته در نظر گرفت که در آن هر عنصر، جایگاه خاص خود را دارد و هویت آن از طریق سایر عناصر مشخص می‌شود.»
[۵] جین ایچیسون، همان، ص۲۵.

و نیز می‌نویسد «به طور خلاصه می‌توان گفت: زبان عبارت است از نظام طرح‌مندی از نشانه‌های آوایی قراردادی که مقید بودن به ساخت، خلاقیت، قشرشکنی، دوگانگی ساخت و انتقال فرهنگی از ویژگی‌های عمدة آن است.»
[۶] همان، ص۲۹.

۳. رابرت اندرسن هال می‌نویسد: «زبان انسان در درجه اول دستگاهی است از علائم دهانی ـ گوشی. به عبارت دیگر، زبان از صداهایی ترکیب شده است. صداها به منزلة عناصر سازنده‌ای هستند که زبان از اجتماع آنها به وجود می‌آید.»
[۷] رابرت اندرسن هال، زبان‌ و زبان‌شناسی، ترجمه محمدرضا باطنی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۷۰.

۴. جولیا اس، فالک می‌نویسد: «زبان یک پدیدة ذهنی است، پیکره‌ای از دانش مربوط به آواها، معانی و نحو که در ذهن جای دارد. البته این دانش را می‌توان به کار بست، اما گفتار یا نوشتاری که از آن عاید می‌شود صرفاً تجلی زبان می‌باشد اما خود زبان نیست.»
[۸] جولیا اس. فالک، همان، ص۳۱.

اینها نمونه‌هایی از تعاریف زبان بود البته همان‌گونه که ملاحظه می‌کنید زبان منحصر به زبان گفتاری نیست و از این‌رو تعاریفی که زبان را مثلاً دستگاهی از علائم دهانی ـ گوشی معرفی کرده‌اند آن را به مصداق مهم‌اش تعریف نموده‌اند و تعریف عامی همچون زبان یعنی شبکه‌ای از نمادها می‌تواند زبان گفتاری و غیرگفتاری را در برگیرد. دربارة عام بودن زبان رابرت لارنس ترسک می‌نویسد: «رسانه اصلی زبان برای اغلب انسان‌ها گفتار است البته گفتار تنها رسانة ممکن نیست و رسانه‌های دیگری نیز توسط انسان به کار می‌رود. افراد ناشنوا قادر به شنیدن آواها نیستند، بنابراین گفتار رسانه‌ای مناسب برای آنان محسوب نمی‌شود. اما ناشنوایان بینایی طبیعی دارند و رسانة بصری در حوزة زبان برای این افراد کاملاً مناسب است. در واقع چنین رسانه‌ای وجود دارد. به این رسانه اشاره گفته می‌شود و زبانی که رسانه اصلی‌اش اشاره باشد، زبان اشاره نامیده می‌شود.»
[۹] رابت لارنس ترسک، مبانی زبان، ترجمه علی فامیان، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۲۹.



اکنون که معنای زبان و تاریخچه و جایگاه مطالعات زبان‌شناسی اندکی روشن شد به پاسخ یکی از محورهای پرسش می‌پردازیم که منشاء تعدد زبان چیست؟ زبان‌شناسان عوامل مختلفی را برای تعدد و تکثر زبان ذکر کرده‌اند.
جین ایچیسون در عوامل تفاوت زبانی و اسباب تغییرساز زبان می‌نویسد: «در یک جامعه زبانی، گونه‌های متفاوت زبانی وجود دارد. گفتار اعضای یک جامعة زبانی
[۱۰] جامعه زبانی عبارت است از هر گروهی از مردم که گمان می‌کنند به زبان یکسانی سخن می‌گویند. (جین ایچیسون، مبانی زبان‌شناسی، ص۱۶۶).
بر حسب عواملی از قبیل موقعیت جغرافیایی، سن، شغل، پایگاه اجتماعی و اقتصادی، گروه نژادی و جنسیت فرق می‌کند.»
[۱۱] جین ایچیسون، همان، ص۱۶۷.
البته این عوامل اجتماعی را نباید عوامل اصلی تغییر زبان بر شمرد بلکه همانطور که ایچیسون گفته است «دو عامل زیر علت عمدة تغییر زبان را تشکیل می‌دهند. از یک طرف گرایش‌های زیربنایی‌ای در زبان هست که عوامل اجتماعی آنها را بر می‌انگیزاند و از طرف دیگر گرایش‌های ترمیمی یعنی گرایش به برقراری نظم به منظور بازسازی الگوهای آسیب‌دیده، وجود دارد.»
[۱۲] همان، ص۲۱۸.
به هر حال توانائی‌های طبیعی زبان در آدمی و برانگیزندگی عوامل اجتماعی و بیرونی مجموعاً مایه تغییر زبان و بوجود آمدن زبان‌های جدید می‌گردد به گونه‌ای که برخی زبان‌شناسان گفته‌اند: امروزه ۵۰۰۰ زبان در جهان وجود دارد.
[۱۳] رابرت لارنس ترسک، همان، ص۲۴.

این که حضرت آدم یک زبان داشت چگونه تعدد زبان بوجود آمد روشن گردید. یعنی توانایی دستگاه زبانی انسان و برانگیزندگی عوامل اجتماعی مایه تغییر زبان در طول زمان و پیدایش زبان‌های جدید گردیده است. نکته اضافة بر این مطالب آنست که خداوند حوا را نیز در کنار آدم خلق کرد و سپس فرزندان آنها به دنیا آمدند و بدین ترتیب عوامل برانگیزندگی دستگاه زبان انسان برای پیدایش زبان‌های متنوع و جدید به وجود آمد.


۱ـ دائرة المعارف تشیع، چاپ هشتم، تهران، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۷۹، ذیل واژه زبان. چاپ اول.
۲ـ جین ایچیسون، مبانی زبان‌شناسی، ترجمه محمد فائض، تهران، انتشارات نگاه، ۱۳۸۰، چاپ دوم.


۱. جین ایچیسون، مبانی زبان‌شناسی، ترجمه محمد فائض، تهران، انتشارات نگاه، چاپ دوم، ۱۳۸۰، ص۱۵.
۲. جولیا اس. فالک، زبان‌شناسی و زبان، ترجمه خسرو غلامعلی‌زاده، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۲، ص۱۹ـ۲۰.
۳. رومن یاکوبسن، روندهای بنیادین در دانش زبان‌، ترجمه کورش صفوی، تهران، انتشارات هرمس، چاپ اول، ۱۳۷۶، ص۳۳.
۴. ویلیام پی. آلستون، فلسفه زبان، ترجمه احمد ایرانمنش و احمدرضا جلیلی، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهرودی، چاپ اول، ۱۳۸۱، ص۱۴۶.
۵. جین ایچیسون، همان، ص۲۵.
۶. همان، ص۲۹.
۷. رابرت اندرسن هال، زبان‌ و زبان‌شناسی، ترجمه محمدرضا باطنی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۱، ص۷۰.
۸. جولیا اس. فالک، همان، ص۳۱.
۹. رابت لارنس ترسک، مبانی زبان، ترجمه علی فامیان، تهران، نشر مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص۲۹.
۱۰. جامعه زبانی عبارت است از هر گروهی از مردم که گمان می‌کنند به زبان یکسانی سخن می‌گویند. (جین ایچیسون، مبانی زبان‌شناسی، ص۱۶۶).
۱۱. جین ایچیسون، همان، ص۱۶۷.
۱۲. همان، ص۲۱۸.
۱۳. رابرت لارنس ترسک، همان، ص۲۴.



اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : تاریخ انبیاء | حضرت آدم




جعبه ابزار