زبان قرآن کریم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن کریم، زبان عربی، زبان قرآن.
پرسش: چرا قرآن به زبان عربی است؟
پاسخ: زبان، مهمترین وسیله برای برقراری ارتباط بین انسانهاست.
خداوند این توانایی بر تکلم و صحبت کردن را از نعمتهای بزرگ خود برمیشمارد که در ابتدای سوره الرحمن به آن اشاره میکند. پیامبرانی را که خداوند برای هدایت انسانها مبعوث میفرمود، باید برای ارتباط با
قوم خود به زبان همان قومی که در میان آنها مبعوث شدهاند صحبت میکردند و دستورات اخلاقی و احکام و عقاید را به همان زبان برایشان بیان میکردند. با توجه به شرایط قبل از بعثت در میان جاهلیت عرب، خداوند پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را در میان قوم
عرب مبعوث فرمود، پس باید به زبان آنها صحبت کرده و معجزهای میآورد که قابل فهم باشد. لذا قرآن،
معجزه پیامبر صلیاللهعلیهوآله، نیز به زبان عربی نازل شد. اگرچه نباید خصوصیات ذاتی زبان عربی، از جمله قانونمند بودن قالبهای فصاحت و بلاغت بسیار آن و... را نادیده گرفت.
یکی از سنتهای خداوند، فرستادن رسولانی است برای
هدایت انسانها. پیامبران نیز در برخورد با انسانها به زبان مردم آن منطقهای که برای آنها مبعوث شدهاند، صحبت میکردند؛ زیرا زبان، تنها راه ارتباط انسانهاست و پیامبران نیز باید با مردم ارتباط داشته باشند. تکلم
پیامبران به زبان قوم، یکی از دیگر سنتهای حتمی الاهی است.
خداوند میفرماید: «ما هیچ رسولی نفرستادیم، مگر آنکه به لسان قومش صحبت میکرد...».
این سنت حتی در مورد پیامبرانی که دعوتی جهانشمول داشتند نیز صادق است، اگرچه برای هدایت تمام
خلق مبعوث شده باشند؛ مانند
پیامبران اولوالعزم، ولی به زبان قومی صحبت میکنند که در ابتدای بعثت در آنجا مبعوث شدهاند که اگر غیر از این بود، شریعت آن پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ حتی در میان قومی که در آن مبعوث شده بود، مورد فهم و قبول واقع نمیشد.
قرآن، حقیقتی فراتر از
زبان است و قبل از آنکه به
زبان عربی درآید، در مرحلهای از هستی وجود داشته که در آن مرحله، عقول بشر به آن دسترسی نداشت. خداوند آن را از موطن اصلیاش پایین آورده و در خور فهم بشر کرده و به لباس واژه عربیت درآورد، به این امید که عقول بشر با آن
انس بگیرد و حقایقش را بفهمد.
پس لبّ و اصل قرآن، فراتر از زبان و گنجانده شدن در زبان خاصی است.
اما درباره اینکه چرا به زبان عربی نازل شده، باید گفت: جدا از خصوصیات ذاتی زبان عربی که این زبان را زبانی قانونمند و در قله
فصاحت و بلاغت در بین زبانها قرار داده است، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اسلام بر قومی مبعوث شد که به زبان عربی
سخن میگفتند و ایشان برای ابلاغ پیام خداوند، باید معجزهای قابل فهم برای آنان ارائه میکرد تا او را انکار نکنند، به خدا
ایمان آورند و در راه گسترش
دین تلاش کنند. البته این قابل فهم بودن به معنای فهم همه حقایق قرآن نیست؛ چراکه حقایقش نامحدود است؛ بلکه فهم زبان و فهم اجمالی بعضی از حقایق، مورد نظر است.
مردم جاهلیت عرب قبل از بعثت، در پستترین شرایط
زندگی میکردند به همین خاطر، خداوند پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را در میان قوم عرب برانگیخت.
علی علیهالسلام در مورد شرایط جاهلیت قبل از اسلام و آمدن پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ می فرماید: «خدا پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اسلام را هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند، در فتنهها به سر میبردند، هوای و هوس بر آنها چیره شده، و خود بزرگبینی و
تکبر به لغزشهای فراوانشان کشانده بود، و نادانیهای جاهلیت، پست و خوارشان کرده، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود، پس پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در نصیحت و خیر خواهی، نهایت تلاش را کرد و آنان را به راه راست راهنمایی، و از راه
حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود».
وجود این شرایط، باعث شد که
پیامبر صلیاللهعلیهوآله در میان قوم عرب برانگیخته شود، پس باید قرآن به زبان عربی میبود، نه به دیگر زبانها؛ ولی آنچه مهم است، بهرهگیری از قرآن است که به عربزبانان منحصر نیست.
خداوند میفرماید: «اگر ما قرآن را غیر عربی نازل میکردیم آن وقت عربها میگفتند چرا آیاتش به روشنی بیان نشده است و چرا با عرب به زبان غیر عربی و یا غیر فصیح صحبت میکند. بگو: این
قرآن برای کسانی است که ایمان بیاورند که اگر عرب باشند و یا غیر عرب، قرآن برای آنان هدایت و شفاست و کسانی که ایمان نمیآورند، در حقیقت گوششان دچار سنگینی شده و همین قرآن مایه کوری آنان است و به همین جهت در
قیامت از فاصلهای دور ندا میشوند».
اما امکان دارد سؤال دیگری پیش آید که چرا آخرین پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خدا عربزبان بود تا به دنبال آن کتابش نیز به زبان عربی باشد؟ چرا این توفیق نصیب فارسها و ... نشد؟
در اینجا باید چند نکته را ذکر کرده و سپس جواب دهیم:
وقتی سخن از آخرین پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است باید عدهای باشند که پیام را دریافت کرده و بهخوبی از آن نگهبانی کنند (عامل درونی حفظ).
از طرفی عدهای همیشه درصدد از بین بردن دین و نگهبانان آن هستند؛ همانطور که در
تاریخ همه
انبیا مشاهده میکنیم (عامل بیرونی برای تغییر)؛ بنابراین باید راهکاری برای مقابله با این مشکل اندیشیده شود.
از طرفی بنا نیست که پیوسته ـ خصوصاً بعد از
وفات پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با معجزه و کارهای خارقالعاده از دین و قرآن محافظت شود.
با توجه به این مقدمات، به سراغ انسانها و محیط زندگی آنان میرویم، تا ببینیم در کدام محیط و کدام شرایط، این نکات بیشتر قابل تحقق است.
عربها مردمی هستند که به زبان، راه و روش و آیین و نسب خود تعصب خاصی دارند؛ بهطوریکه نمیتوان آنها را از زبان و
فرهنگ خود جدا کرد. حتی در این دوره هم بعد از این همه تبلیغات انترناسیونالیستی حاضر نشدند لباس سنتی خود را کنار بگذارند (عامل درونی حفظ).
عربهای حجاز بهگونهای بودند که نهتنها خود از زبان مادریشان دستبردار نبودند؛ بلکه در طول تاریخ، هیچ حکومت و سلطهی خارجی هم نتوانست آنان را به این کار مجبور کند؛ یعنی از بیرون تأثیر نمیپذیرفتند (عدم عامل بیرونی برای تغییر).
زبان عربهای حجاز با توجه به کثرت ضمائر، تفاوت ضمیرهای تثنیه، مفرد و جمع، تفاوت صیغههای مذکر و مؤنث و داشتن انواع گوناگون جمع، داشتن کنایات، استعارات و ... از امکانات فراوانی برای بیان بیشترین حجم از مطالب در کمترین حجم از الفاظ، بدون ابهامگویی و نارسایی برخوردار است.
با توجه به این نکات، برای بقای دین خاتم و
کتاب ایشان، سرزمین حجاز و زبان عربی بهترین راه دفاع طبیعی و غیر خارقالعاده از دین بود. قرآن با جاذبههای درونی و آوا و آهنگ دلپذیر آن، در ذهن اعراب بادیه که دوستدار کلام موزون و فصیح بودند، جای باز کرد و از انواع تحریفهای لفظی در امان ماند. بنابراین نازل شدن قرآن به زبان عربی برای حفظ و صیانت ابدی آن بوده است.
البته میتوان گفت نازل شدن قرآن به زبان عربی،
لطف و مرحمتی به عربزبانان بوده و اگر به غیر عربی نازل میشد، عربزبانان که قشر وسیعی بودند به آن ایمان نمیآوردند. خداوند میفرماید: «هرگاه ما آن (قرآن) را بر بعضی از
عجم (غیر عرب) نازل میکردیم و او آن را برایشان میخواند، آنان
ایمان نمیآوردند».
پایگاه اسلام کوئست.