رابطه دین با سیاست
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه: رابطه،
دین ،
سیاستپرسش: رابطه دین و سیاست چیست؟
پاسخ:براي جواب اين پرسش به بيان اموري چند ميپردازيم.
سياست در اصل، واژه اي عربي است و در
لغت به معاني: پاسداشتن ملك، نگاه داشتن، حفاظت، نگاه داري، حراست، حكم راندن بر رعيت، رعيت داري، حكومت و رياست ...،
تدبیر ، دور انديشي مي باشد.
ابوالبقاء مي گويد: سياست عبارت است از يافتن صلاح بندگان و راهنمايي آنان به راه نجات در حال و آينده »
جويري نيز سياست را به معناي اداره
رعیت معنا نموده است.
بنا بر اين سياست عبارت است از تدبير امور
کشور .
به يك اعتبار سياست را ميتوان به
مشروع و غير مشروع تقسيم نمود. سياست غير مشروع، يعني
خدعه ،
نیرنگ و
فریب . متأسفانه غالب اوقات از واژه سياست همين معنا متبادر ميشود. امام خميني فرمود: وقتي كه ما در حبس بوديم...، رئيس امنيت آن وقت گفت: آقا، سياست عبارت است از دروغگويي، خدعه، فريب، پدرسوختگي!! اين را بگذاريد براي ما. من به او گفتم: اين سياست مال شما است.
سياست
صحیح به معناي اين است كه
جامعه را
هدایت كند و به آن جايي كه
صلاح جامعه و افراد است حركت بدهد. سياست به اين معنا در
روایات براي
پیامبر ( بالفظ سياست) ثابت شده است.
انبیا شغلشان سياست است و ديانت همان سياستي است كه مردم را
حرکت ميدهد و به تمام چيزهايي كه به صلاح
ملت و مردم است
هدایت كند.
در خصوص رابطه دين و سياست دو ديدگاه عمده وجود دارد:
برخي
عقیده دارند كه دين با سياست
ارتباط ندارد، زيرا دين آمده است كه پاسخگوي نيازهاي معنوي
انسان باشد و در امور دنيا دخالت نميكند؛ اما سياست به امور دنيايي ميپردازد.
اكثر دانشمندان اسلامي
عقیده دارند كه دين با سياست همگرايي دارد. طرفداران اين ديدگاه معتقدند كه دين به صورت مجموعه
قوانین الهي، براساس نيازهاي
دنيوي و اخروي انسان
تشریع ، و
دین در تمام صحنههاي سياسي و اجتماعي و... حضور دارد. اگر دين نتواند نيازهاي دنيا و
آخرت انسانها را تأمين كند، ناقص است.
جملات مرحوم
مدرس : «دين ما عين سياست ماست و
سیاست ما عين
دیانت است»، ناظر به ديدگاه دوم است.
متأسفانه واژه سياست مانند برخي واژگان ديگر از معناي اصلي خود
تحریف و به معناي خدعه و نيرنگ تفسير شده است، سياست بدين معنا است كه دين با آن تضاد دارد، اما سياست به معناي تدبير
جامعه از ضروريات مي باشد ودين با آ ن رابطه دارد.
شهيد مطهري فرمود: تنها در يك صورت است كه ميتوان مسأله حكومت را از دين در آيين اسلام جدا كرد و آن هنگامي است كه بتوان پيوند جسم را از روح آدمي گسست و با اين وصف او فردي زنده و منشأ اثر باشد.
البته استفاده از سياست مشروع مشكلاتي دارد، اما بزرگان دين هيچ گاه از سياست غير مشروع بهره نميگرفتند، چنانكه
امام علی (ع) از سياست غير مشروع بهره نگرفت. از اين رو يكي از مشكلات حضرت،
صداقت در سياست بود.
برخي از اصحاب به ايشان عرض نمودند كه: «در سياست اين قدر صداقت
شرط نيست». امام فرمود: «آيا به من دستور ميدهيد كه براي پيروزي خود از
ظلم در حق كساني كه بر آنها
حکومت ميكنم، استمداد جويم؟! به خدا
قسم ! تا خورشيد
طلوع ميكند و ستارهها در
آسمان چشمك ميزنند چنين كاري نميكنم».
با توجه به مطالب گذشته بايد گفت:
اسلام با سياست به معناي
خدعه و نيرنگ رابطه ندارد و با آن موافق نيست، اما اسلام باسياست مشروع
رابطه دارد.
سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی