رابطه دین با حقوق بشر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حقوق بشر، دین، جامعیت دین.
پرسش: رابطه دین و حقوق بشر چگونه است و آیا وظیفه دولت اسلامی عمل به حقوق بشر است یا عمل به دین؟
پاسخ: حقوق بشر از جمله مسائلی است که دارای این دو ویژگی (دیدگاه فرادینی بودن حقوق بشر، و جامعیت دین نسبت به حقوق بشر) است؛ ازاینرو در حوزه دخالت دین قرار میگیرد و تبیین آن را باید از دین انتظار داشت. بر این مدعا هم میتوان استدلال عقلی و هم ادله نقلی ارائه کرد که توضیح بیشتر در ذیل میآید.
در این رابطه امکان دارد، نظریههای متفاوتی ارائه شود، دستکم میتوان به دو نظریه عمده اشاره کرد:
این دیدگاه معتقد است
انسانشناسی بر
دینشناسی مقدم است، فهم ما از دین باید منطبق بر مبانی انسانشناسی پیشین ما باشد، رسالت دین در باب حقوق انسان صرفاً بیان ارزشهای کلی است. از آنجا که
شناخت انسان در توان آدمی است و از طریق این
شناخت میتوان نیازهای بشر به دین و محدوده انتظارات وی را معین کرد.
اعتبار و عدم اعتبار این نظریه ـ به رغم رایج بودن آن ـ از تبیین نظریه دوم بهخوبی مبرهن میشود.
طرفداران این نگرش معتقدند که رسالت دین حق، بیان خطوط کلی
زندگی و زیربناهای حیات انسان بدون در نظر گرفتن اختلافهاست. به
سخن دیگر، هدف از
تشریع دین، بیان مطالبی است که اولاً،
هدایت و
سعادت انسان در گرو آنها باشد؛ به طوری که اخلال در آنها سبب نقض غرض
بعثت پیامبران است؛ ثانیاً، این نیازها از طریق معرفت عادی قابل کسب نباشد.
حقوق بشر از جمله مسائلی است که دارای این دو ویژگی است؛ ازاینرو در حوزه دخالت
دین قرار میگیرد و تبیین آن را باید از دین
انتظار داشت. بر این مدعا هم میتوان استدلال عقلی ارائه کرد و هم دلایل نقلی وجود دارد.
در یک تحلیل عقلی، علوم بشری از شناخت تام و جامع انسان عاجز است و انسان در این رابطه نیازمند منبعی است که از
خالق او سرچشمه میگیرد و این همان
وحی الهی است که در قالب متون دینی در
اختیار مردم قرار گرفته است؛ بنابراین شامل آموزههایی در این باب خواهد بود و حقوق بشر در قلمرو انتظار از دین قرار میگیرد. به سخن دیگر، در استدلال عقلی، از یک طرف ناتوانی انسان از شناخت خویش و نیازمندیهای وی به منبع الهی، و از طرف دیگر، توانمندی خدای متعال در معرفی و تعیین حقوق بشر اثبات میگردد.
صرفنظر از استدلال عقلی که نیازمندی انسان را در شناخت خویش و حقوق خود به دین روشن میسازد، در منابع اسلامی،
جامعیت دین اشاره و تأکید شده است، در اینجا به دلیل اختصار به ذکر نمونهای اکتفا میگردد:
ــ «
ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ»؛
«ما هیچچیز را در این
کتاب فراگذار نکردیم».
«
وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ»؛
«و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است».
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «خداوند در
قرآن کریم برای هر چیز روشنگری کرده است. به خدا قسم! هیچچیز از نیازمندیهای بندگانش را رها نکرده است؛ به گونهای که هیچ بندهای نمیتواند بگوید ای کاش در قرآن در این باره چیزی آمده بود، مگر آنکه خداوند در آن باره چیزی فرستاده است».
و
روایات دیگری که بیانگر این مدعاست.
از مجموع استدلال عقلی و دلایل نقلی میتوان گفت: رابطه دین و حقوق بشر از نوع رابطه کل و جزء است؛ یعنی حقوق بشر بخشی از موضوعاتی است که در متون دینی به آن پرداخته شده و شناساندن انسان، استعدادها و اهداف آفرینش وی به خودش از جمله اهداف مهم دین است؛ و حقوق بشر در نظام عقیدتی و عملی
اسلام مبتنی بر تعریف آن از توانمندیها، استعدادها، نیازها و
کمال آدمی است. با این تبیین، عدم اعتبار دیدگاه فرادینی بودن حقوق بشر بهخوبی روشن میگردد و آنچه در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده، بر چنین نگرشی مبتنی است.
بعد از تبیین این مسئله میتوان وظیفه دولت اسلامی را در این باره بررسی کنیم. در این باره باید گفت که از آنجایی که رسالت اصلی دین،
هدایت انسان و آشنا ساختن وی به حقوق و وظایف انسانی خویش است، وظیفه
دولت اسلامی نیز تأمین رسالت دین است. با وجود این، نکته قابل تذکر این است که دولتی که اعلامیه را امضا کرده، موظف به رعایت آن است؛ اما دولتی که آن را امضا نکرده، برایش الزامی ندارد و از لحاظ نظری کسی یا کسانی نمیتواند آن را ملزم به رعایت مفاد اعلامیه کند؛ هر چند که امروز بحث امره بودن حقوق بشر نیز مطرح است، واقع امر این است که اعلامیه هنوز با چالشهای عدیدهای روبهروست، از جمله اینکه مبنای اعتبار آن چیست؟ چرا اعلامیهای را که معدودی از کشورها به تصویب رساندهاند؛ برای دیگران الزامآور است؟
اما در
عمل، حقوق بشر از مسائلی است که کشورها سعی میکنند، آن را رعایت کنند. دولت اسلامی نیز از این قاعده پیروی میکند. هر چند وظیفه اصلی دولت عمل به دین است، ولی شرایط ضرورتهای حاکم بر روابط بینالمللی اقتضا دارد که دولت اسلامی نیز حقوق بشر را در حد
کمال رعایت کند، به ویژه که آن را امضا کرده است. میدانید که از اصول معتبر دینی و عقلی ناظر بر روابط بینالمللی اصل وفای به عهد است که در اسلام بر آن تأکید شده است.
بنابراین عمل به دین و عمل به
حقوق بشر با یکدیگر تنافی ندارد، اگر براساس اصل اولی، حقوق بشر الزامآور نباشد، بر مبنای قاعده ثانوی و مقتضای اصالة اللزوم فی العقود برای دولت اسلامی که اعلامیه را امضا کرده است، حالت الزام پیدا میکند.
۱. محمدتقی جعفری، تحقیق در نظام حقوق جهانی بشر.
۲. عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء، ۱۳۷۵ش.
۳. سیدصادق حقیقت و سیدعلی میرموسوی، مبانی حقوق بشر، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش واندیشه معاصر، ۱۳۸۱ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رابطه دین با حقوق بشر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۰۸.