دوستی با یهود و مسیحیان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ولایت، دوستی،
یهود،
مشرکان،
مسیحیان،
سوره مائده.
پرسش: آیا در میان آیه ۵۱ سوره مائده که هرگونه دوستی با یهودیان و مسیحیان را منع میکند با آیاتی چون
آیه ۸۲ همان سوره که مسیحیان را دوستان نزدیک
مسلمانان میخواند، نوعی ناهمخوانی به چشم نمیخورد؟ چرا مسیحیان از یهودیان بهترند؟
پاسخ اجمالی: آیه ۵۱ سوره مائده در صدد نفی ولایتی است که نوعی دوستی ویژه و همپیمانی با یهود، مشرکان و مسیحیان به شمار میآید، اما آیه ۸۲ همین سوره، در مورد دوستی در روابط اجتماعی است که بیشتر مسیحیان (و نه تمام آنان) به دلایلی؛ مانند وجود عالمان و پارسایان بسیار در میان مسیحیان و استکبار نورزیدن آنان در پذیرش حق، انس بیشتری با مسلمانان دارند. این دلایل در همان آیه ۸۲ و نیز آیه ۸۳ بیان شده است.
قرآن کریم در زمینه دوستی و مراوده با مشرکان، یهود و مسیحیان، در یکجا میفرماید هیچکدام از آنان را دوست و همپیمان خود انتخاب نکنید، اما در جایی دیگر میفرماید که مسیحیان دوستان نزدیکی برای مسلمانان هستند. برای روشن شدن حکمت این تعابیر، آیات زیر را از نگاه مفسران بررسی میکنیم.
«یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری اَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ اَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَاِنَّهُ مِنْهُمْ اِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! یهود و نصاری را ولّی (دوست و تکیهگاه) خود انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند و کسانی از شما که با آنان دوستی کنند از آنها هستند،
خداوند جمعیّت ستمکار را هدایت نمیکند.»
«اولیاء» جمع «ولی» از ماده «ولایت» به معنای نزدیکی فوق العاده میان دو چیز است که به معنای دوستی و همپیمانی و سرپرستی نیز آمده است.
راغب اصفهانی میگوید کلمه «ولاء» و «توالی» به این معنا است که دو یا چند چیز، به گونهای به یکدیگر متصل باشند که چیزی از غیر جنس آنها در میانشان وجود نداشته باشد.
این کلمه به عنوان استعارهای در معنای نزدیکبودن استعمال میشود، اعم از نزدیکی مکانی، نسبت و خویشاوندی،
دین،
صداقت، نصرت و یا اعتقاد.
با توجه به این معنا، ولایت نوع خاصی از نزدیکی چیزی به چیز دیگر است، بهطوری که همین ولایت باعث شود که موانع و پردهها از بین آن دو چیز برداشته شود. البته، نه همه موانع، بلکه موانع هدفی که غرض از ولایت، رسیدن به آن هدف است. حال اگر آن هدف
تقوا و یا پیروزی باشد، «ولی» در چنین هدفی همان ناصر و یاوری است که هیچ مانعی او را از نصرت شخصی که به وی نزدیک شده و نسبت به او ولایت دارد باز ندارد؛ اگر از جهت التیام و آشتی و معاشرت و محبت و خلاصه جوش خوردن دلها به یکدیگر باشد، در این صورت کلمه ولی معنای محبوب را میدهد، محبوبی که آدمی نمیتواند نفس خود را از دوست داشتن او و رام شدن در برابر خواسته او جلوگیری نماید، و قهرا در برابر خواسته او مطیع میشود؛ اگر از جهت خویشاوندی باشد، کلمه ولی به معنای کسی خواهد بود که از طرف مقابل خود
ارث میبرد و چیزی نمیتواند مانع ارث بردن او شود؛ و....
خدای متعال در جمله: «لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری اَوْلِیاءَ»، مسئله ولایت را مقید به هیچیک از خصوصیات و قیدها نکرده، بلکه بهطور مطلق فرمود: «یهود و نصارا را اولیای خود نگیرید»؛ لذا آیه از این جهت مطلق است. منتها از آیه بعدی - «توای پیامبر بیماردلان را میبینی که به سرعت به طرف یهود و نصارا میروند و میگویند میترسیم بلایی بر سر ما بیاید»،
- فهمیده میشود که مراد از ولایت نوعی از نزدیکی و اتصال است که با بهانه بیماردلان متناسب باشد، و آن این است که یهود و نصارا قدرت و سلطهای داشتند که مسلمانان بیماردل میترسیدند در تحت سلطه آنان منکوب شوند و بر این اساس با آنان رفاقتی صمیمی برقرار میکردند، همچنانکه ممکن است دولت و سلطه در غیر یهود و نصارا بوده و بیماردلان میخواستند با همپیمانی با یهود و نصارا، آنها را یاور خود گرفته و از شر صاحبان قدرت محفوظ بمانند. بنابراین، عنوان ولایت در آیه به معنای رفاقتی بسیار صمیمی و یا همپیمانی خواهد بود.
البته، کلمه ولایت به معنای قرب محبت و معاشرت، جامع هر دو فایده و هر دو معنا است. هم معنای نصرت و هم محبت و امتزاج روحی؛ همین معنا منظور آیه است.
بنابراین، با توجه به
شان نزول آیه و سایر قرائنی که وجود دارد، منظور از ولایت در اینجا این نیست که مسلمانان هیچگونه رابطه تجاری و اجتماعی با یهود و مسیحیان نداشته باشند، بلکه منظور این است که با آنها همپیمان نگردند، سلطه آنان را نپذیرند، در برابر دشمنان روی دوستی آنها تکیه نکنند و صمیمیتی بیش از اندازه در روابطشان ایجاد نشود.
البته، برخی خواستند بگویند؛ منظور از یهود و مسیحی در اینجا، یهودیان و مسیحیانی هستند که در حال جنگ با مسلمانان هستند، اما کسانی که با مسلمانان زندگی مسالمتآمیز دارند، دوستی و معاشرت با آنها اشکال ندارد.
اما در مورد دوستیهای عادی اجتماعی که ولایتی ایجاد نمیکند، نه معاشرت با یهودیان ممنوع است و نه با مسیحیان، اما با این وجود قرآن به یک نکته اشاره میکند:
«وَ لَتَجِدَنَّ اَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا اِنَّا نَصاری ذلِکَ بِاَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ اَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ؛
و نزدیکترین دوستان به مؤمنان کسانی را مییابی که میگویند ما مسیحی هستیم. این برای آن است که در میان آنها، افرادی عالم و تارک دنیا هستند و اینکه آنها افرادی متکبّر نیستند.»
به همین جهت است که افراد بیشتری از این آیین، به
اسلام گرویده و به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان آوردند. واقعیتی که در آیات بعدی بدان اشاره شده است:
«وَ اِذا سَمِعُوا ما اُنْزِلَ اِلَی الرَّسُولِ... ؛
و هنگامی که به آیههای نازل بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گوش فرامیدهند، چشمان اشکبارشان را میبینی؛ چون حقانیت آن آیات را درک کردهاند. میگویند خدایا ایمان آوردیم و ما را در زمره گواهان بنگار و با آنکه آرزو داریم پروردگارمان ما را به گروه نیکوکاران وارد کند؛ چرا به خدا و این حقیقتها ایمان نیاوریم؟!»
البته، ممکن است مجدداً پرسیده شود که اگر ایمان و
اسلام چند نفر از یک ملت مجوز این باشد که همه آنان دوست اسلام و مسلمانان خوانده شوند، لازم بود یهود و مشرکان هم دوست شناخته شوند؛ به دلیل آنکه از آن دو ملت هم عده زیادی مانند
عبد اللَّه بن سلام و یارانش از یهود و عده قابل توجهی از
مشرکان که مجموعاً ملت مسلمان زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را تشکیل میدادند، به حضرتشان ایمان آوردند. بنابراین، چگونه در بین این سه آیین، تنها نصارا مورد لطف قرار گرفته و آیه مزبور تنها آنها را ستوده است؟!
پاسخ آن است که:
مشرکان در این مقایسه نمیگنجند؛ زیرا هیچ سنخیتی با ادیان الهی ندارند و این آیه در صدد بیان میزان نزدیکی و دوری پیروان ادیان الهی نسبت به اسلام است.
برخی از مسیحیان بدون مبارزه، بلکه پس از تشخیص حقانیت، با کمال شیفتگی و شوق به اسلام گرویدند، در حالیکه هیچ اجبار و اکراهی نداشتند و میتوانستند با دادن
جزیه، به دین خود باقی مانده و نسبت به آن وفادار بمانند، و گروهی نیز (مانند مسیحیان نجران) که اسلام را نپذیرفتند، اما بدون هیچ نبردی، سیطره حکومت اسلامی را پذیرفتند، اما یهود، اگر چه در ایمان آوردن و یا جزیه دادن مانند نصارا مختار بودند، اما گروههای مختلف آنان؛ مانند
بنی النضیر،
بنی قریظه،
بنی قینقاع و یهودیان خیبر چندین درگیری و نبرد با پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) داشته و مدتها بر
عصبیت خود پافشاری کردند؛ مکر و خدعه بهکار بردند؛ عهدشکنیها کردند؛ و... البته گروه کوچکی از آنان نیز ایمان آوردند، ولی از این گروه کوچک نیز برخی بعدها در نبردی فرهنگی با مسلمانان وارد شده و در تحریف معارف اسلامی کوشیده و روایاتی مجعول را وارد فرهنگ اسلامی نمودند که بعدها به
اسرائیلیات مشهور شد.
در ادامه تاریخ (و بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تا همین امروز) نیز مسیحیان رفتاری بهتر از یهودیان داشته و دارند؛ لذا همین تفاوت در برخوردها از سوی آنان در طول تاریخ، گواهی محکمی است بر صدق ادعای قرآن که بهطور کلی فرمود: «لَتَجِدَنَّ اَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ»؛
اگر چه خطاب در این آیه متوجه شخص رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، اما این نکته نیز بر کسی پوشیده نیست که آیه شریفه در مقام بیان قانون کلی است.
وجود عالمان و پارسایان بسیار در میان نصارا و استکبار نورزیدن آنها علت انس بیشتر آنان با مسلمانان بوده است: «ذلِکَ بِاَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَ رُهْباناً وَ اَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ». بسیاری از راهبان و کشیشان مسیحی واقعاً دنیاگریز بوده و به اصلاح نفس خود اهمیت میدادند، بر خلاف بیشتر دانشمندان یهود که دین را تنها در جهت منافع پست دنیوی خود میخواستند.
برایناساس، در این آیه خدای تعالی جهت نزدیکتر بودن مسیحیان را به اسلام، سه چیز معرفی میکند که آن سه چیز در سایر ملل نیست. اول؛ اینکه در بین مسیحیان دانشمندان زیادی وجود دارند. دوم؛ در میان آنان زهاد و پارسایان فراواناند، سوم؛ اینکه ملت نصارا مردمی متکبر نیستند و همین سه چیز است که کلید سعادت آنان و مایه آمادگیشان برای سعادت و نیکبختی است.
در پایان میتوان گفت که یک جهت نزدیکتر بودن مسیحیان نسبت به مسلمانان در آن است که یهودیان بعد از آمدن پیامبری بر حق به نام
عیسی (علیهالسّلام)، گردن به پیامبری او نیز ننهاده و صدها سال به دین برحق او نگرویدند و بعد از ظهور اسلام نیز همچنان این
تکبر را ادامه دادند، اما مسیحیت تا قبل از ظهور اسلام (هر چند با انحرافاتی مواجه شد) اما به هر حال آخرین دینی بود که مسیحیان در پایبندبودن به آن توجیه شرعی داشتند و به عبارتی آنان تا قبل از ظهور اسلام در برابر هیچ پیامبر برحقی مقاومت نکرده بودند، تا دلهایشان سخت و سنگین شود.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «دوستی با یهود و مسیحیان»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۶/۲۱.