• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دو بار میراندن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: دو بار میراندن، دو بار زنده کردن، فنا، عذاب الهی، حیات، مرگ، قیامت، روح.

پرسش: در آیه ۱۱ سوره غافر می‌خوانیم: «قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَأَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ ...» می‌گویند: پروردگارا! ما را دوبار میراندی و دوبار زنده کردی و...» چه‌گونه است که انسان دوبار می‌میرد و دوبار هم زنده می‌گردد؟

پاسخ: وقتی انسان می‌میرد، در واقع جسم او از کار می‌افتد و کم‌کم می‌پوسد؛ ولی روح او باقی است. و به عبارت دیگر مرگ، یک امر عدمی نیست؛ بلکه امری وجودی است و به همین جهت هم خدا خود را خالق مرگ و زندگی می‌داند: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ» و انسان با مرگ نابود نمی‌شود؛ بلکه دارای حیات جدیدی می‌شود و تنها نحوه وجود و حیات او عوض شده و کامل‌تر می‌شود؛ مثل نوزاد که رحم مادر را ترک و به جهانی وسیع‌تر و کامل‌تر پا می‌نهد و زندگی جدیدی را آغاز می‌کند.



برخی افراد بشر و مکاتب گمان می‌کنند، مردن، فنا و نابودی است، («إِنْ هِیَ إِلا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ») و بعد از مرگ همه چیز تمام می‌شود و قیامت و حسابی، در کار نیست؛ به همین جهت به هر معصیتی آلوده می‌شوند. اما بعد از دوبار اماته (میراندن) و دوبار احیاء (زنده کردن)، به حقانیت قیامت و حساب‌رسی یقین پیدا می‌کنند؛ و برای خلاصی از عذاب الهی، در درون آتش، به این جمله متوسل می‌شوند: «رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ ...»اما این اقرار سودی به حالشان ندارد.


مفسران در معنی «دو بار میراندن و زنده کردن» احتمالاتی را ذکر کرده‌اند که دو احتمال محوری در بین آنها دیده می‌شود، و بقیه با اندکی تفاوت، شبیه یکی از آن‌هاست و آن دو عبارتند از:

۲.۱ - احتمال اول

برخی معتقدند در این آیه همانند آیه ۲۸ سوره بقره، منظور از مرگ اول حالت قبل از پیدایش انسان در دنیاست. و مرگ دوم او در پایان عمرش می‌باشد، و زندگی دنیوی او، زندگی اول، و زنده شدن در قیامت، زندگی دوم است.

۲.۱.۱ - توضیح

ولی این تفسیر تنها در مورد آیه ۲۸ سوره بقره صحیح است که در آن یک موت (مردن) و یک اماته (میراندن) و دو احیاء ( زنده کردن)، مطرح است. اما در آیة مورد بحث، سخن از دو میراندن و دو زنده کردن است. و چون میراندن متفرع بر حیات است، در مورد حال (مرگ) قبل از زندگی به کار نمی‌رود.
[۶] جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲، ص ۵۹۳، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸.
به اضافه این‌که مرگ قبل از زندگی دنیوی، نقشی در حصول یقین برای آنان در قیامت، ندارد تا آن را اراده کرده باشند.

۲.۲ - احتمال دوم

مفسران و علمای بزرگی مانند علامه طباطبایی رحمة‌الله علیه، آیت‌الله مکارم شیرازی معتقدند: منظور از دو اماته (میراندن)، مرگ در پایان عمر دنیوی مرگ در پایان زندگی برزخی است و منظور از دو احیاء (زنده کردن) احیای برزخی در قیامت است؛
[۱۰] مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ص ۴۵۴.
یعنی انسان در پایان عمر می‌میرد، (اماتة اول). و بعد از پایان عمر دنیایی و شروع قیامت در حیات (زندگی) برزخی، مرحلة دیگری از زندگی را طی می‌کند (احیاء اول)، تا این‌که با نفخ صور («وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الأرْضِ إِلا مَنْ شَاءَ اللَّهُ») اول آن را هم از دست می‌دهد (اماته دوم). و سپس با نفخ صور دوم («ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْرَی فَإِذَا هُمْ قِیَامٌ یَنْظُرُونَ») برای حساب قیامت زنده می‌شود (احیاء دوم).

۲.۱.۱ - توضیح

تفسیر دوم، برخلاف تفسیر اول، آیة را دال بر حیات برزخی انسان می‌داند و معتقد است، انسان با مرگ به یک زندگی دیگری غیر از زندگی جسمانی دنیوی، منتقل می‌شود، و تا به پا شدن قیامت در آن به سر می‌برد. و این مورد تأیید قرآن می‌باشد؛ چنان‌که به تصریح قرآن:

ــ بعضی بعد از مرگ، از خدا تقاضای بازگشت به دنیا برای انجام اعمال صالح و جبران گذشته می‌کنند، ولی خواسته‌شان برآورده نمی‌شود.

ــ و برخی از آنان مثل آل‌فرعون، هر صبح و شام در برزخ دچار عذاب می‌شوند.

ــ و نیز قرآن، صریحاً شهدا را زنده می‌داند.

ــ هم‌چنین روایات زیادی این نوع از زندگی (برزخی ) را با طرح مسائلی چون، وحشت در قبر، زیارت اهل قبور، سؤال در قبر و ... تأکید می‌کنند.
[۱۷] فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌نوبت، بی‌تا، ج ۸، ص ۲۹۳ ـ ۲۸۹.
[۱۸] فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج ۸، ص ۳۱۲ ـ ۳۰۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌نوبت، بی‌تا.
[۲۰] مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، ص۴۱۳ ـ ۳۸۸، تهران، علمیة اسلامیه، بی‌نوبت، بی‌تا.


۲.۲.۲ - روایتی از محمد بن مسلم

به‌عنوان مثال، از محمد بن مسلم روایت شده است که گفته: « به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: « مردگان را زیارت کنیم؟» فرمود: «بله»، عرض کردم: «وقتی نزدشان برویم، ما را می‌شناسند؟» فرمود: «آری به خدا، آن‌ها شما را می‌شناسند و به شما شاد می‌شوند و انس می‌گیرند... .» و علمای بزرگ هم به تبع آیات و روایات، به اثبات حیات بزرخی پرداخته‌اند.
[۲۱] مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، ج ۴، ص ۶۴۵ ـ ۶۴۴، تهران، صدار، چاپ چهارم، ۱۳۷۷.
[۲۲] سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ص ۶۲۶ ۶۱۹، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۵ ه.ق، با تلخیص علی ربانی گلپایگانی.
[۲۳] حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۴۲۵، با تحقیق آیت الله حسن حسن‌زاده آملی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌نوبت، بی‌تا.
[۲۴] طباطبایی، سید محمدحسین، حیات پس از مرگ، ص ۴۲ ـ ۲۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌نوبت، بی‌تا.



ممکن است اشکالی به ذهن بیاید، که چه‌گونه ممکن است انسانی که مرده و استخوان‌هایش هم پوسیده است، در برزخ زنده باشد؟


پاسخ آن این است که حقیقت انسان به روح اوست و روح با از بین رفتن بدن از بین نمی‌رود، بلکه از بدن جدا می‌شود و در قرآن از آن به وفات تعبیر می‌شود، نه فوت؛ چنان‌که در طول عمر هم، بدن دائماً در حال تغییرات است؛ ولی رابطة این‌همانی بین کودکی و پیری انسان‌ها محفوظ می‌ماند. و شخصیت (انسانیت) آنها دست‌خوش تحولات و تغییرات بدن او قرازززر نمی‌گیرد، و حتی اگر کسی دست‌ها و پاهای خود را هم از دست بدهد، کارهایی را که قبلاً با دست و پا انجام داده است، می‌تواند به خود نسبت دهد و بگوید: من فلان کار و ... را کردم و به فلان جا رفتم و ... .


بنابراین وقتی انسان می‌میرد، در واقع جسم او از کار می‌افتد و کم‌کم می‌پوسد؛ ولی روح او باقی است. و به عبارت دیگر مرگ، یک امر عدمی نیست؛ بلکه امری وجودی است و به همین جهت هم خدا خود را خالق مرگ و زندگی می‌داند: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ» و انسان با مرگ نابود نمی‌شود؛ بلکه دارای حیات جدیدی می‌شود و تنها نحوه وجود و حیات او عوض شده و کامل‌تر می‌شود؛ مثل نوزاد که رحم مادر را ترک و به جهانی وسیع‌تر و کامل‌تر پا می‌نهد و زندگی جدیدی را آغاز می‌کند.



۱. شهید مرتضی مطهری، مجموعة آثار. تهران، صدرا، چ ۴، ۱۳۷۷، ج ۴.
۲. علامه طباطبایی تفسیر المیزان، ترجمة محمدباقر موسوی همدانی، قم، بنیاد علامه طباطبایی، ۱۳۶۳، ج ۱۷، ص ۵۰۰ ـ ۴۹۶.


۱. ملک (۶۷)، آیه ۲.    
۲. مؤمنون (۲۳)، آیه ۳۷.    
۳. ص (۳۸)، آیه ۲۶.    
۴. سجده (۳۲)، آیه ۱۲.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۳۱۳ ۳۱۲، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱.    
۶. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲، ص ۵۹۳، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۷، ص ۳۱۳ ۳۱۲، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۲۰، ص ۴۵.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ص ۴۵۴.
۱۱. زمر (۳۹)، آیه ۶۸.    
۱۲. زمر (۳۹)، آیه ۶۸.    
۱۳. مؤمنون (۲۳)، آیه ۹۹ و ۱۰۰.    
۱۴. غافر (۴۰)، آیه ۴۵ و ۴۶.    
۱۵. آ‌ل‌عمران (۳)، آیه ۱۷۱ ۱۶۹.    
۱۶. بقره (۲)، آیه ۱۵۴.    
۱۷. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌نوبت، بی‌تا، ج ۸، ص ۲۹۳ ـ ۲۸۹.
۱۸. فیض کاشانی، محسن، محجة البیضاء، ج ۸، ص ۳۱۲ ـ ۳۰۲، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌نوبت، بی‌تا.
۱۹. قمی، عباس، منازل الآخرة، ص ۵۹ ۱۹، قم، در راه حق، بی‌نوبت، بی‌تا.    
۲۰. مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، ص۴۱۳ ـ ۳۸۸، تهران، علمیة اسلامیه، بی‌نوبت، بی‌تا.
۲۱. مطهری، مرتضی، مجموعة آثار، ج ۴، ص ۶۴۵ ـ ۶۴۴، تهران، صدار، چاپ چهارم، ۱۳۷۷.
۲۲. سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، ص ۶۲۶ ۶۱۹، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۵ ه.ق، با تلخیص علی ربانی گلپایگانی.
۲۳. حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص ۴۲۵، با تحقیق آیت الله حسن حسن‌زاده آملی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی‌نوبت، بی‌تا.
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، حیات پس از مرگ، ص ۴۲ ـ ۲۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی، بی‌نوبت، بی‌تا.
۲۵. ملک (۶۷)، آیه ۲.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله « دو بار میراندن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۹.    



جعبه ابزار