دنیای موازی از دیدگاه اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:دنیای موازی، غرب، اسلام.
پرسش:دیدگاه
اسلام نسبت به
دنیای موازی که غربیها آن را امری اثبات شده میدانند چیست؟
پاسخ:در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی مییابند؛ مانند
میثاق الهی از
ذریه آدم در
عالم ذر، وجود افلاک و آسمانها، وجود دنیای
اجنه،
معراج نامه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) (
احادیث معراج). برخی از دیدگاههای
فلاسفه و
اسلامی نیز درباره اقسام عالم، مؤید وجود دنیاهای موازی است.
در حال حاضر سه نوع دنیای موازی مورد بحث فیزیک دانان است:
۱. دنیای ابعاد بالاتر (Hyperspace)
۲. دنیاهای چندگانه (Multiverse)
۳. دنیاهای موازی کوانتومی
"
عقل سلیم میگوید که دنیای ما از سه بعد طول و عرض و ارتفاع تشکیل شده است. موقعیت هر شیء را به هر وضعی که باشد با این سه بعد میتوان تعریف کرد. فضای سه بعدی پایه
هندسه یونان است".
با این حال در قرون اخیر دانشمندان وجود ابعاد دیگری را نیز برای جهان ثابت کردهاند که انحصار فضای سه بعدی را میشکند و خبر از دنیاهای نامرئی دیگری میدهد که همزمان با جهان محسوس و مرئی ما وجود دارند. کارل گارس، ریاضیدان بزرگ قرن نوزدهم، محاسبات و معادلات بعد چهارم (فضا-زمان) را بنیان گذاشت.
این معادلات یک قرن بعد، اساس
تئوری نسبیت انیشتین را تشکیل داد. در سال ۱۹۱۹ فیزیک دانی به نام تئودور کالوزا، از وجود بعد پنجم (زمان) خبر داد.
تئوری فراگیر استرینگ شمار این ابعاد را به ۱۰ رساند.
در سال ۱۹۹۴ ادوارد ویتن و پال تواسند، فرضیهای عنوان کردند که ابعاد
تئوری استرینگ را از ده به یازده تبدیل کرد.
"بعد یازدهم شکل جدیدی را عرضه میکند و همچنین نشان میدهد که ممکن است دنیا خودش هم یک پوسته در بعد یازدهم باشد. گذشته از آن تمامی این ابعاد الزاما کوچک نیستند و بعضی از آنها میتوانند بینهایت بزرگ باشند؛ یعنی امکان وجود دارد که شاید این دنیا جزو یک دنیای چندگانه باشد. تعداد این دنیاها میلیاردها تخمین زده شده است".
دانشمندان میگویند: "به احتمال قریب به
یقین بیشتر این دنیاهای موازی، دنیاهای مردهای، متشکل از ژازها و ذرات زیر اتمی مثل الکترون و نوترون میباشند. در این دنیاها ممکن است پروتون به صورت ناپایدار موجود باشد و به تدریج از بین برود و در نتیجه اجسام مرکب به وجود نیامده باشد".
البته در نحوه وجود دنیاهای موازی نیز میان دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. برخی اعتقاد به وجود این دنیاهای چندگانه را ناشی از
خاصیت هولوگرافیک (توهمی)
ذهن انسان میدانند و معتقدند این دنیاها مجازی هستند.
در مقابل عدهای نیز آنها را همچون دنیای محسوس، واقعی میپندارند.
در متون و معارف اسلامی شواهدی دال بر وجود دنیاهای موازی قابل ارائه است و حتی برخی از باورهای اسلامی تنها با این نظریه امکان تبیین علمی مییابند؛ مانند میثاق الاهی از ذریه آدم در عالم ذر (
)، وجود افلاک و آسمانها (در بسیاری از
آیات قرآن آسمان به صورت جمع آمده است
)، وجود دنیای اجنه، معراج نامه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) (احادیث معراج).
برخی از دیدگاههای فلاسفه و عرفای اسلامی نیز مؤید وجود دنیاهای موازی است.
فلاسفه اسلامی از جهان، تعبیر به «عالم» کردهاند. در دائرة المعارف فارسی درباره اقسام «عالم» و تعاریف آنها آمده است:
عالم، کلمه عربی به معنای جهان، یعنی تمام موجودات و ماسوی الله (به جز ذات خدا)، و در نزد کسانی که قائل به وجود خدا نیستند؛ یعنی مجموع موجودات. بعضی از قدما عالم را عبارت از مجموع موجودات جسمانی میدانستند، و تعریف آن را طبق
نظریه بطلمیوسی چنین میگفتند: «آنچه سطح بیرون
فلک اعلی (
فلک الافلاک) آن را در بر گرفته است». آنچه در درون سطح بیرونی فلک اعلی است، نیز به عقیده ایشان بر دو قسم بود:
عالم علوی یا جهان بالا؛ و
عالم سفلی؛ یا جهان زیرین. عالم علوی شامل افلاک و ستارگان است؛ که از اثیر تشکیل یافتهاند، و عالم سفلی شامل اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه (آب، آتش؛ خاک و باد) میباشد. عالم سفلی یا
عالم عناصر را
عالم کون و فساد (یعنی جهان پیدایش و تباهی) میخواندند؛ زیرا معتقد بودند که عالم علوی که عالم افلاک و ستارگان است، و از
جسم اثیری تشکیل یافته، تباهی بردار نیست، و پیدایش و تباهی، خاصّ عالم عناصر است. اما معتقدان به وجود عالمی غیر از عالم جسمانی به طور کلی به دو عالم قائل بودند:
عالم روحانی و
عالم جسمانی. علمای اسلام و مفسران و متکلمان بر این دو عالم نامهایی نهادهاند که از قرآن مجید اقتباس شده است؛ مثل
عالم خلق (یعنی عالم جسمانی) و
عالم امر (یعنی عالم غیر جسمانی)؛ یا
عالم شهادت (عالمی که به حس در میآید یعنی
عالم محسوسات یا اجسام)؛ و
عالم غیب (عالمی که از حواس انسانی پنهان است و به حس در نمیآید؛ یعنی عالم غیر جسمانی). اسامی دیگری نیز به این دو عالم داده شده است، از قبیل
عالم ملک و
عالم ملکوت؛
عالم تکوین و
جهان ازل؛
جهان طبع و
جهان خرد (
عالم طبیعت و
عالم عقل)؛ و
جهان جزئی و
جهان کلی.
شیخ اشراق شمار عوالم را چهار میداند:
۱.
عالم عقول و ملائکه و مقربان، که به اصطلاح او
عالم انوار قاهره است؛
۲.
عالم نفوس، که
عالم انوار مدبره دانسته است؛
۳.
عالم برزخیان، که
عالم حس و عبارت است از
عالم افلاک و ستارگان و عالم عناصر؛
۴.
عالم مثال و خیال که به اصطلاح او،
عالم صور معلقة ظلمانیه و مستنیره است؛ و ارواح اشقیا و سعدا، هر دو در آن عالم است.
برای عالم غیب، تحت تأثیر
حکمت نوافلاطونی و
مکتب تصوف، تقسیماتی قائل شدهاند، از قبیل
عالم ملکوت و
عالم جبروت، که عالم ملکوت عالم حقایق و عقول و ارواح است، و عالم جبروت به عقیده بعضی
عالم برزخ (یعنی عالم متوسط میان جسمانیات و روحانیات) است، و
عالم مثال نیز خوانده میشود. بعضی عالم جبروت را
عالم اسما و صفات دانستهاند.
غزالی لوح محفوظ را از عالم ملکوت میداند، و
عبدالرزاق کاشانی آن را از عالم جبروت.
ملاصدرا مجموع عوامل را سه میداند:
عالم عقل،
عالم خیال، و
عالم حس.
قیصری در مقدمه شرح
فصوص الحکم شمار عوالم را پنج میداند:
عالم اعیان ثابته،
عالم ملک،
عالم عقول و
نفوس مجرده،
عالم مثال، و
عالم انسانی (که جامعه جمیع عوالم است).
در نظر
صوفیه، مجموع موجودات،
عالم کبیر خوانده میشود، و انسان که مظهر و جامعه جمیع عوالم است،
عالم صغیر.
عالم لاهوت (مشتق از الاه، یعنی عالم الاهی)، که
حلاج آن را پیشتر ذکر کرده است، تقریباً معادل عالم غیب است، و در برابر آن
عالم ناسوت (مشتق از ناس، یعنی عالم انسانی) است، که معادل
عالم شهادت میباشد.
پایگاه اسلام کوئست