خَلْقاً آخَرَ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نفس ناطقه ،
روح الهی.
پرسش: خلقا آخر در
قرآن چه خلقی است؟ و میتوان گفت که منظور
نفس ناطقه است؟
پاسخ:
در آیه مورد پرسش:«
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ »،
خداوند هفت مرحله از مراحل
خلقت انسان را بیان میکند که
انسان تا به مرحلۀ
انسانیت برسد، باید این هفت مرتبه را طی کند.
مفسران در ذیل این آیه به روایتی از
امام باقر ـ علیهالسلام ـ استناد کردهاند که منظور از «خلق آخر» همان
دمیدن روح است که
فلاسفه از آن تعبیر به
نفس ناطقه میکنند:«
قوله تعالی:ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فهو نفخ الروح فیه »؛
یعنی
روح در آن دمیده شد.
علامه طباطبایی ، در
تفسیر آیۀ مزبور، دربارۀ آفرینش روح ا
نسان مینویسد:در جملۀ «
ثم أنشأناه خلقا آخر »
سیاق را از خلقت قرار نداده؛ بلکه به انشاء تعبیر کرده است تا دلالت کند بر اینکه آنچه در آخر به وجود آوردیم، حقیقت دیگری است غیر آنچه در مراحل قبلی بود. از سیاق
آیات ، روشن است که صدر آیات، آفرینش تدریجی مادی
انسان را وصف میکند و در ذیل، که به پیدایش
روح یا شعور و اراده اشاره دارد،
آفرینش دیگری را بیان میداد که با نوع
آفرینش قبلی مغایر است. این اختلاف تعبیر خود
شاهد است بر اینکه
خلق آخر از سنخ دیگری است که نمیتواند مادی باشد.
البته از دیدگاه عرفانی، خلقاً آخر به نفس ناطقۀ انسانی
تفسیر شده است؛ یعنی آن چیزی که انسانیت انسان
به آن است
و نفس ناطقه انسانی، عبارت از
حقیقت واحدی است که مظهر و آیینه وجود
حق و محل تجلی
اسم جامع الاهی است.
این
تفسیر منافات با این ندارد که بگوییم منظور همان
روح است؛ زیرا نفس ناطقۀ انسانی، همان روح الاهی است که در وی دمیده شد و انسان به همین حقیقت، قوه ادراکی او قویتر از دیگر
موجودات است.
پایگاه اسلام کوئیست.