خشوع در نماز
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خشوع،
نماز.
پرسش: خشوع در نماز به چه معناست؟
خشوع در لغت، به معنای اظهار نهایت فروتنی (خاکساری) در برابر دیگری با پایین آوردن سر، و نگاه کردن به
زمین و فرو کاستن از صدا و نگاه است.
خلیل بن احمد در این باره میگوید:
«الخشوع: رمیک ببصرک الی الارض... و اخشعتای طاطات الراس کالمتواضع. و الخشوع المعنی من الخضوع الا ان الخضوع فی البدن و هو الاقرار بالاستخدام و الخشوع فی البدن و الصوت و البصر؛
خشوع، چشم دوختن به زمین است.... اخشَعت، یعنی: مانند متواضع، سر به زیرانداختی. خشوع با
خضوع هم معناست، جز این که خضوع در بدن است (و آن اعتراف به سرسپردگی است) و خشوع در بدن و صدا و چشم است.»
ابن فارس نیز در تبیین معنای خشوع مینویسد:
«الخاء و الشین و العین اصل واحد یدلّ علی التطامن. یقال: خشع اذا تطامن و طاطا راسه یخشع خشوعاً و هو قریب المعنی من الخضوع الّا ان الخضوع فی البدن و الاقرار بالاستخذاء و الخشوع فی الصوت و البصر؛
خا و شین و عین، یک اصل معنایی است و بر آرامی و فروکش کردن دلالت میکند. گفته میشود: «خشع»، یعنی آرام شد و سر به زیرانداخت، خاشع شد. خشوع، معنایی نزدیک به خضوع دارد، جز اینکه خضوع، در بدن و اقرار به سرسپردگی است و خضوع در صدا و چشم است.»
بر اساس این تعریف و تعاریف مشابه، خشوع، نوع خاصی از اظهار فروتنی در برابر دیگری است و این واژه دلالتی بر فروتنی باطنی ندارد مگر به صورت ملازمه. بنابراین، خشوع در لغت، تنها یک صفت ظاهری است که جسم و افعال ظاهری
انسان با آن توصیف میشود.
در
قرآن کریم، گاه خشوع به قلب انسان نسبت داده شده، مانند:
«اَلَمْ یَاْنِ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ اَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِ؛
آیا برای کسانی که
ایمان آوردهاند، وقت آن نرسیده که دلهایشان به یاد و حقیقتی که نازل شده، نرم گردد.»
و گاه چشم انسان با آن توصیف شده، مانند:
«خَشِعَةً اَبْصَرُهُمْ؛
چشمهایشان به زیر افتاده.»
و گاه صداها با آن توصیف گردیده است، مانند:
«وَ خَشَعَتِ الْاَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ اِلَّا هَمْسًا؛
صداها برای خدای مهربان، فرو میافتد و جز صدایی آهسته نمیشنوی.»
بنابراین، از نظر قرآن، خشوع، شامل فروتنی ظاهری و باطنی (در مجموع: خاکساری) است. در احادیث اهل بیت (علیهمالسّلام) نیز خشوع، گاه در فروتنی باطنی و توجّه کامل قلبی به خداوند (عزّوجلّ)
تفسیر شده، چنان که از
پیامبر خدا (صلیاللَّهعلیهوآله) نقل شده که در تفسیر خشوع میفرماید:
«التَّواضُعُ فی الصَّلاةِ، وَ ان یُقبِلَ العَبدُ بقَلبِهِ کُلِّهِ علی رَبِّهِ (عزّوجلّ)؛
تواضع داشتن در نماز و این که بنده با تمام دل و وجود به پروردگارش (عزّوجلّ) روی آورَد.»
و گاه به فروتنی ظاهری تفسیر گردیده، چنانکه
امام صادق (علیهالسّلام) در تفسیر آیه دوم
سوره مؤمنون میفرماید:
«الخُشوعُ غَضُّ البَصَرِ فِی الصَّلاةِ؛
فروتنی، پایینانداختن نگاه در نماز است.»
و گاه در فروتنی قلبی و توجّه نکردن به این سو و آن سو بهکار رفته، چنان که در حدیثی از
امام علی (علیهالسّلام) در تفسیر همان
آیه آمده:
«الخُشوعُ فِی القَلبِ، وَ ان تُلینَ کِتفَکَ لِلمَرءِ المُسلِمِ، وَ ان لا تَلتَفِتَ فی صَلاتِکَ؛
منظور، فروتنی در دل است و این که برای
مسلمانان فروتن و نرم باشی و در
نماز به این سو و آن سو رو نکنی.»
و در برخی از احادیث، «خشوع» در فروتنی مطلق و با همه وجود در برابر آفریدگار به کار رفته است، مانند آنچه در دعای رکوع از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده که میفرماید:
«اللَّهُمَّ...خَشَعَ لَکَ قَلبی وَ سَمعی وَ بَصَری وَ شَعری وَ بَشَری وَ لَحمی وَ دَمی وَ مُخّی وَ عِظامی وَ عَصَبی وَ ما اقَلَّتهُ قَدَمایَ غَیرَ مُستَنکِفٍ ولا مُستَکبِرٍ ولا مُستَحسِرٍ؛
پروردگار من...دل و
چشم و
گوش و
مو و
پوست و
گوشت و
خون و
مغز و استخوانها و رگ و پیام، و آنچه پاهایم حمل میکنند در برابر تو فروتناند، بی هیچ امتناع و سرکشی و درماندگی.»
نکته قابل توجّه در تفسیر خشوع، این است که هر چند از نظر قرآن و حدیث، خشوع شامل فروتنی ظاهر و باطن میگردد، لیکن تردیدی نیست که مطلوب اصلی، خشوع قلبی و باطنی است؛ زیرا در صورتی که این معنا تحقّق یابد، خشوع ظاهری به دنبال آن خود به خود حاصل میشود، چنان که از
امام علی (علیهالسّلام) روایت شده که فرمود:
«مَن خَشَعَ قَلبُهُ للَّهِ عزّ وجلّ خَشَعَت جَوارِحُهُ فَلا یَعبَثُ بِشَیءٍ؛
اگر کسی دلش برای خدای (عزّوجلّ) فروتن باشد، اندامش نیز فروتن میشوند و با چیزی بازی نمیکند.»
و در حدیثی یگر میفرماید که پیامبر (صلیاللَّهعلیهوآله) شخصی را دید که در نماز با ریش خود بازی میکند. خطاب به او فرمود:
«انّه لَو خَشَعَ قَلبُهُ لَخَشَعَت جَوارِحُهُ؛
اگر دلش خاشع بوداندامش نیز خاشع میشد.»
اما خشوع ظاهری بدون خشوع باطن، نه تنها مطلوب نیست، بلکه بسیار مذموم و نکوهیده است، چنان که پیامبر خدا (صلیاللَّهعلیهوآله) میفرماید:
«ایّاکُم وَ تَخَشُّعَ النِّفاقِ، وَ هُو ان یُری الجَسَدُ خاشِعاً وَ القَلبُ لَیس بِخاشِعٍ؛
از خشوع منافقانه بپرهیزید و آن، چنین است که بدن خاشع نشان داده شود در حالی که دل خاشع نیست.»
و در حدیثی دیگر از ایشان آمده:
«ما زادَ خُشوعُ الجَسَدِ علی ما فی القَلبِ فهُو عندَنا نِفاقٌ؛
کسی که جسمش، بیش از دلش خاشع باشد، این در نزد ما، نفاق است.»
بنابراین، چکیده سخن در تفسیر خشوع مطلوب در نماز، عبارت است از: احساسِ حضور در محضر خدای سبحان با همه وجود، و توجّه تامّ قلب به ذات کبریایی او، به گونهای که آثار آن، در اعضا و جوارح نمازگزار ظاهر گردد.
البته این حقیقت، مراتبی دارد که بالاترین مراتب آن، به اولیای خاصّ الهی اختصاص دارد
که در حال نماز در قلّه انقطاع از غیر باری تعالی و توجّه تام به حضرت حق قرار میگیرند، و دیگران، به میزان مجاهدت و
خودسازی، میتوانند به این قلّه، نزدیک شوند.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «خشوع در نماز» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۷/۱۷.